Friday, 29 July 2011

بازجویی فرزند ۱۶ساله یکی از زندانیان سیاسی توسط دژخیمان وزارت بدنام اطلاعات

دژخیمان وزارت بدنام اطلاعات فرزند ۱۶ساله یکی از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ را که بار دیگر اخیراً دستگیر شده است، احضار و تحت بازجویی قرار دادند.

مزدوران خامنه‌ای، عرفان عابدی باخدا، فرزند مهدی عابدی باخدا زندانی سیاسی دهه شصت را به‌خاطر انتشار خبر دستگیری مجدد پدرش احضار و با رفتارهای وحشیانه و ارعاب، تحت بازجویی قرار دادند.

خاطرنشان می‌شود، مهدی عابدی باخدا، زندانی سیاسی دهه ۶۰، در اوایل تیرماه درحالی‌که به تازگی از بیمارستان ترخیص شده و در منزل زیر سرم قرار داشت، با یورش شبانه دژخیمان وزارت اطلاعات به منزل مسکونی دستگیر و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در رشت منتقل گردید و از وی خبری در دست نیست.

فراخوان کاترین اشتون به توقف اعدامها در ایران

کاترین اشتون، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، از افزایش اعدامها در ایران تحت حاکمیت آخوندها ابراز نگرانی کرد. وی طی بیانیه‌یی گفت: «من به‌خاطر افزایش تعداد اعدامها در ایران عمیقاً نگران هستم. میزان اعدامها در ایران نسبت به جمعیت آن، طی نیمه اول سال ۲۰۱۱، آن را در صدر استفاده‌کنندگان از مجازات مرگ قرار داده است. اتحادیه اروپا از رژیم ایران می‌خواهد که اعدامهای در دست اجرا را متوقف نموده و این‌که در مورد مجازات اعدام، یک مهلت قانونی قائل شود».

Wednesday, 27 July 2011

غیظ و کین رژیم آخوندی از بی‌نتیجه ماندن کلیه توطئه‌ها برای جابه‌جایی مجاهدان اشرف در داخل عراق

رسانه‌های رژیم آخوندی با غیظ و کین بسیار، از بی‌نتیجه ماندن کلیه تلاشها و توطئه‌ها برای جابه‌جایی مجاهدان اشرف در داخل عراق خبر دادند.

خبرگزاری رسمی حکومت آخوندی به‌نقل از اظهارات یک دیپلومات آمریکایی به نیویورک تایمز گزارش کرد: تلاش آمریکا برای جابه‌جایی و «نجات گروهک منافقین بی‌نتیجه» ماند.

به‌نوشته خبرگزاری رژیم «لورنس باتلر دیپلومات آمریکایی و سفیر سابق این کشور در مقدونیه، مشاور ژنرال آستین، فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق در ۳ماه گذشته هر هفته از طرف سفارت آمریکا در عراق بین بغداد و اردوگاه اشرف در حال رفت‌وآمد بوده است، تا ساکنان را راضی کند که از این مکان خارج شوند». اما «اجرای این راه‌کار تا حدی دشوار به نظر می‌رسد؛ زیرا ساکنان اردوگاه حاضر به خروج از اردوگاه نیستند».. …

خبرگزاری رژیم اضافه کرد:
«باتلر در مورد چشم‌انداز موفقیت انحلال این گروه و انتقال اعضای آن خوش‌بین نیست».. …
علاوه بر این باتلر افزود: «باور دارم که واشنگتن در این خصوص به من کمک نمی‌کند».
همزمان، روزنامه رسالت آخوندی به‌نقل از باتلر نوشت: «سازمان مجاهدین (منافقین) یک گروه خطرناک است» ‏.

رسالت آخوندی می‌افزاید: «این فرمانده آمریکایی با خبر دادن از عصبانیت مقامات آمریکایی به‌خاطر لابی گری این گروه برای خروج از لیست گروههای تروریستی آمریکا، گفت: ”این گروه دستش به خون آمریکاییها آغشته است. آنها دروغگو هستند و در داستان بافی مهارت بسیار زیادی دارند“. باتلر، با اشاره به حمایتهای کلارک، ژنرال آمریکایی از منافقین در گردهماییهای مختلف گفت: ”ژنرال کلارک بدون گرفتن ۲۵هزار دلار از تخت خواب بلند نمی‌شود! “ ».

چندی پیش ژنرال وسلی کلارک، رئیس اسبق ستاد مشترک ارتش آمریکا و فرمانده پیشین ناتو، در اتحادیه اروپا در حمایت از منافقین، با چشم‌پوشی از جنایتهای این گروهک در ایران، عراق، اروپا و حتی آمریکا گفته بود: ”ما مدارک و شواهدی ندیده‌ایم دال براینکه این یک سازمان تروریستی است. من درخواست دیدن چنین مدارکی را کرده‌ام، اما چیزی ارائه نشده است. من دلیلی نمی‌بینم که آنها در لیست نگاه داشته شوند، هیچ دلیلی نمی‌بینم“ .
اما به‌گفته رسالت آخوندی و باتلر، این در حالیست که منافقین در قتل‌عام شیعیان و کردهای عراق شرکت داشته‌اند.

رسانه‌ها و سایتهای زنجیره‌ای اطلاعات و سپاه آخوندی نیز به‌نقل از همین دیپلومات آمریکایی از عصبانیت مماشات‌گران رسوا شده در آمریکا خبر دادند و این‌که باتلر گفته است: این یک گروه خطرناک تروریستی است که دستش به خون آمریکاییها آغشته است.
جام جم آخوندی در همین رابطه از «پرداخت رشوه‌های کلان از سوی منافقین برای شرکت مقامات آمریکایی در گردهماییهایشان» خبر داد.
دیده‌بان اطلاعات آخوندها نوشت: «باتلر مأموریت دشواری را پیش رو دارد؛ اعضاء اشرف حاضر به ترک اردوگاه اشرف نیستند».
«پس از برگزاری نیم دوجین از چنین جلساتی، تلاش وی در جلب توافق سران اشرف برای ترک اردوگاه... . ، با پیشرفت کمی روبه‌رو بوده است».
«دشواری دیگر مأموریت باتلر ماشین ارتباطاتی نیرومند سازمان مجاهدین خلق است که دارای پشتوانه مالی قوی می‌باشد»... .
اما به‌نوشته نیویورک تایمز یکی از مجاهدین گفته است: «هیچ یک از مدافعان سازمان کارش را برای پول انجام نمی‌دهد».

عصبانیت هیستریک رژیم آخوندی و باندهای استمالت‌گر این رژیم در آمریکا از مجاهدین، که به‌نوشته الجزیره نت، در عراق به کابوسی برای آنها تبدیل شده‌اند،
پس از حکم دادگاه اسپانیا، گزارش دبیرکل ملل ‌متحد درباره حقوق ساکنان اشرف، محکومیت جابه‌جایی اجباری در داخل عراق از سوی جامعه بین‌المللی، و مواضع قاطع رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت در این باره، بالا گرفته است.

در پانزدهم تیرماه رویتر از رم گزارش کرد رهبر اپوزیسیون ایران در ایتالیا، یک طرح آمریکایی برای جابه‌جایی ساکنان اشرف در داخل عراق را رد می‌کند و می‌گوید این طرح ممکن است به حمله و خونریزی دیگری منجر شود.

مریم رجوی به رویتر گفت، ” برای این‌که از یک فاجعه‌ی انسانی جلوگیری شود سازمان ملل باید وارد شود“.
مریم رجوی می‌گوید: «اگر چنین جابه‌جایی صورت بگیرد، آنها به جایی خواهند رفت که برای جامعه بین‌المللی شناخته شده نیست، ارتباطات خود را با دنیای بیرون از دست می‌دهند و این زمینه را، برای حمله از جانب مالکی و نیروهای مزدور رژیم ایران، بیشتر فراهم می‌کند».

در روز ۱۶تیر خانم رجوی گفت: «حکم دادگاه هلند یکبار دیگر نشان داد ایالات متحده مسئول حفاظت ساکنان اشرف تا تعیین‌تکلیف نهایی است و هیچ چیز عدم مداخله آمریکا را برای متوقف کردن جنایتهای نیروهای عراقی توجیه نمی‌کند».
خانم رجوی افزود: «مسأله اشرف و جلوگیری از کشتار ساکنان آن، آزمایشگاه همان ارزشهای جهانشمولی است که پرزیدنت اوباما خود را به آن متعهد کرده است. اشرف یک شاخص است که مردم ایران با آن قضاوت می‌کنند آمریکا در طرف کیست؟ در طرف دیکتاتوری ملایان و دست‌نشاندگانشان در عراق یا در طرف آزادی‌خواهان و رزمندگان آزادی ایران؟».

-در همین روز نماینده ساکنان اشرف در خارج از عراق خاطرنشان کرد: «دولت آمریکا باید در قبال ۴۷کشته و ۱۰۷۱مجروح در اشرف پاسخگو باشد و برای آن به تحقیقات رسمی بپردازد».
-در روز ۲۸تیر، گزارش دبیرکل ملل ‌متحد به شورای امنیت درباره مأموریت سازمان ملل در عراق منتشر شد.

بان کی‌مون در این گزارش اعلام کرد:
-من به مقامات عراقی اصرار می‌کنم ازبه کار بردن قهر خودداری و دسترسی کافی ساکنان کمپ به کالاها و خدمات را تأمین کنند
-من به‌خاطر از دست رفتن جان افراد در واقعه خشونت‌بار در کمپ ”عراق جدید“ در ۷ و ۸آوریل نگران هستم
-من تمام طرفهای درگیر را ترغیب می‌کنم به یک راه‌حل مورد اجماع دست پیدا کنند راه‌حلی که درعین احترام به حاکمیت عراق با قانون بین‌المللی حقوق‌بشر و اصول انسان‌دوستانه همخوان و منطبق باشد

- به این منظور من به کشورهای عضو سازمان ملل فراخوان می‌دهم به اجرای هر ترتیباتی که برای حکومت عراق و ساکنان کمپ قابل‌قبول باشدکمک کنند از چنین راه‌حلی حمایت نمایند و برای آن تسهیلات فراهم کنند
در روز ۲۹تیر سیاستمداران و حقوقدانان در کنفرانس بین‌المللی پاریس بالاتفاق، جابه‌جایی ساکنان اشرف در داخل عراق را، استقبال از یک فاجعه انسانی دیگر دانستند.

رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت در همین کنفرانس با اعلام قبول همه ملاحظات دبیرکل ملل ‌متحد از سوی ساکنان اشرف، در انطباق کامل با آن‌چه دبیرکل ملل ‌متحد خواستار شده است، گفت: شرط کلیدی موفقیت، قبول مسئولیت از جانب آمریکاست و این‌که حداقل قیمت را برای حفاظت از جان انسانهای بیگناه و بیدفاع، که با یکایک آنها موافقتنامه حفاظت تا فرجام نهایی امضا کرده است، بپردازد.

خانم رجوی ترتیبات و راه‌حل واقعی و عملی را به شرح زیر اعلام نمود:
۱-اعلام حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا از راه‌حل پارلمان اروپا برای انتقال ساکنان اشرف به کشورهای ثالث

۲- تأمین و تضمین حفاظت اشرف توسط آمریکا، اتحادیه اروپا و ملل ‌متحد به‌ویژه کمیساریای عالی حقوق‌بشر و کمیساریای عالی پناهندگی ملل ‌متحد تا انتقال همه ساکنان.

۳-استقرار دائم ناظران ملل ‌متحد در اشرف تا پایان انتقال.

۴-تحقیق در مورد جنایت ۸آوریل تحت نظر ملل ‌متحد برای ممانعت از تکرار فاجعه.

۵-وادار کردن دولت عراق به تبعیت از فراخوان دبیرکل ملل ‌متحد برای پایان‌دادن به هرگونه استفاده از زور و خشونت و پایان‌دادن به محاصره ضدانسانی و شکنجه روانی و بیرون بردن افراد مسلح از داخل اشرف

دو روز بعد از کنفرانس بین‌المللی پاریس، نیویورک تایمز به‌نقل از باتلر نوشت:
گروه تبعیدی ایرانی به یک موضوع دردسر و آزاردهنده برای آمریکا در عراق تبدیل شده است.
بیش از ۳۰۰۰نفری که در کمپ اشرف زندگی می‌کنند زمانی یک سازمان قوی شبه‌نظامی را نمایندگی می‌کردند که مصمم به سرنگون کردن دولت ایران بود.
اکنون به آنها در عراق خوش‌آمد گفته نمی‌شود ولی بر این باور هستند که آمریکا مسئولیت حفاظت آنها را بر عهده دارد و این در حالیست که هنوز در لیست وزارت‌خارجه آمریکا نامگذاری تروریستی دارند.

نیویورک تایمز نوشت: در ۳ماه گذشته آقای باتلر، مشاور سیاست خارجی ژنرال آستین، به‌طور هفتگی بین بغداد و کمپ اشرف که در استان دیالی نزدیکی مرز ایران قرار دارد در رفت وآمد بوده است. او با ترکیبی از شوخی و صراحت، تلاش کرده است که تبعیدیان را برای ترک کمپشان بفریبد... .
در حالی که نیروی نظامی آمریکا در حال خروج نهایی از عراق است، وضعیت در کمپ اشرف جزء آزاردهنده‌ترین فصول ناتمام جنگ آمریکا در عراق باقیمانده است.

به اعتقاد باتلر، این یک گروه تروریستی بسیار سرسخت، با ایدئولوژی مارکسیسم اسلامی شیعه است که به صدام حسین خدمت کرده و شیعیان و کردهای عراقی را قتل‌عام و بیش از ۲۰۰۰ تانک و نفربر زرهی داشته است.
اخیراً یک حمله ارتش عراق به کمپ، دهها کشته و صدها زخمی به جای گذاشت.

آقای باتلر می‌گوید هیچ‌گونه سمپاتی به آنها ندارد اما می‌خواهد آنها را از اشرف جابجا کند تا نگرانی او از یک حمله دیگر ارتش عراق در آینده پس از پایان ضرب‌الاجل ۲۰۱۱ که دولت عراق مقرر کرده است، رفع شود.

نیویورک تایمز افزود: راه‌حل باتلر البته پیچ خورده است چرا که ساکنان، حاضر به ترک مکان خود نیستند... برای آقای باتلر، سفیر سابق مقدونیه که دست‌آوردهای دیپلوماتیکش او را تا میز مذاکرات اعضاء ارتش جمهوریخواه ایرلند و جنایتکاران جنگی بالکان برده است، مذاکرات با مجاهدین به همان اندازه دشوار است. چیزی که به مشکلات او اضافه می‌کند، این است که این گروه یک دستگاه فوق‌العاده عالی روابط عمومی که به خوبی تأمین مالی می‌شود دارد. آنها شخصیتهای سیاسی مانند هاوارد دین و وسلی کلارک، ژنرال بازنشسته ارتش را با پرداخت هزینه برای این‌که آنها در حمایت از این گروه سخنرانی کنند جذب کرده‌اند. چیزی که به مقاومت آنها در برابر جابه‌جایی سوخت تازه‌یی رسانده و مقاماتی را که سعی به معامله با آنها هستند، مانند آقای باتلر را بسیار عصبانی کرده است.

آقای باتلر در رابطه با ژنرال کلارک از این گروه پرسید: ”او چقدر پول گرفته“ ؟ و اضافه کرد ”او با کمتر از ۲۵هزار دلار حتی از تختش بلند نمی‌شود“.
در این رابطه یکی از اعضاء جواب داد که هیچ‌یک از مدافعان معروف این گروه این کار را ” برای پول انجام نمی‌دهند“.
آقای باتلر گفت «من حدس می‌زنم که حدود یک میلیون دلار برای این در شش ماه گذشته خرج شده است». او به کل کمپین تبلیغی که در این رابطه در جریان است اشاره می‌کرد.
آقای باتلر تصریح می‌کند: این گروه هرگز اطلاعاتی در رابطه با دولت صدام حسین به آمریکا نداده است.
به ادعای باتلر، این گروه در رابطه با دولت ایران و برنامه هسته‌ای‌اش نیز اطلاعات مفیدی ارائه نکرده است.

از سوی دیگر این گروه با اقدامات حقوقی، توانست نام خود را از لیستهای تروریستی انگلستان و اتحادیه اروپا حذف کند. شکایت حقوقی این گروه در دادگاه فدرال در آمریکا نیز منجر به این شد که دادگاه از وزارت‌خارجه بخواهد نام‌گذاری این گروه را مورد بازبینی قرار بدهد.
اما آقای باتلر گفت « برای دنیای بیرون شما یک سازمان شبه‌نظامی به‌نظر می‌رسید، » و افزود «بعنوان یک گروه شما خطرناک هستید».
در هرحال آقای باتلر نسبت به این‌که این گروه را راضی به جابه‌جایی یا انحلال خودشان بکند امیدوار نیست و در این رابطه می‌گوید: «حدس من این است که واشنگتن هیچ حمایتی از طرح من نخواهد کرد».

باتلر به یک خبرنگار نیویورک تایمز، که او را به‌عنوان نفر سفارت آمریکا، با خود همراه کرده و به ملاقات با مجاهدین برده بود، درباره مجاهدین گفت: «این یک سم است. این تروریسم است. این ایران است. این عراق است»... .
- از این پیشتر، باتلر به گونه‌ای ناشناخته، در روز ۱۴اردیبهشت، بدون معرفی خودش، به‌عنوان یک کارمند ساده، در یک ملاقات رهبران اشرف با رهبری سازمان ملل در بغداد شرکت کرده بود تا به ارزیابی مخفیانه آنها بپردازد.

- این درحالیست که به‌نوشته الجزیره نت «مجاهدین خلق نمی‌خواهند قبل از این‌که محل امنی برای آنها مشخص شود قرارگاه اشرف را ترک نمایند و معتقدند که ایالات متحده باید حفاظت آنها را در خاک عراق تأمین نماید».

درباره گزارشها و شیوه‌های گردآوری اطلاعات علیه مجاهدین و جنبش مقاومت مردم ایران توسط عناصر و جناحهای مماشات‌گر و پشتیبان رژیم آخوندی پرفسور ریموند تانتر رئیس کمیته سیاست ایران که یک بنیاد تحقیقاتی است و تاکنون کتابهای متعددی در این زمینه منتشر کرده است، گفته است:

سیاست آمریکا درباره ایران
«اقدام اجرایی»
خروج مجاهدین از لیست تروریستی


تام ریج -مایکل موکیزی -فرانسیس تاونزند
جان بولتن - راث وج وود-تام تانکردو-نیل لیوینگستون
کنت کتزمن-پروفسور ریموند تنتر-پروفسور استیون اشنیبام

پروفسور ریموند تانتر:
اما وقتی که دولت عراق می‌خواهد برای منافع رژیم ایران عمل کند، می‌گویند که اشرفیان نمی‌توانند در عراق بمانند چرا که قانون اساسی عراق اجازه نمی‌دهد که یک گروه تروریستی در عراق عمل کند.

لذا یکی از چیزهایی که من به همراه همکارانم در تحقیقات‌مان متوجه آن شده‌ایم این است که یک ارتباط بدشگون بین لیست‌گذاری تروریستی مجاهدین خلق ایران توسط دولت آمریکا و وضعیتی که اکنون اشرف در آن قرار دارد وجود دارد. اگر اشرف سقوط کند، مانند این است که سربنیتسکا سقوط کرده است. بنابراین فکر می‌کنم که این خیلی مهم است که رابطه وضعیت اشرف با لیست‌گذاری در آمریکا را خوب درک کنیم و این‌که چگونه رفتاری که با اشرف می‌شود مثل یک بند ناف به لیست‌گذاری در آمریکا متصل می‌شود. و هنگامی که لیست‌گذاری خاتمه یابد، آنوقت این بهانه از دولت عراق سلب می‌شود که خودش را محق بداند که هرکاری که دلش می‌خواهد با ساکنان اشرف بکند.

حالا من می‌خواهم روی تحقیقات ۴ماهه‌ای که ما درکمیته سیاست ایران انجام داده‌ایم بپردازم و آن تحقیقاتی هست که از جمله روی کیس کربلا انجام داده‌ایم. قاضی موکیزی اشاره کردند که دادگاه فدرال این را تصریح کرده است که آن‌چه وزیر خارجه کاندولیزا رایس برآن تکیه کرده است ممکن است که مدارک محرمانه بوده باشد، ولی مدارک غیرمحرمانه بسیار شبهه انگیز و بر اساس شایعات بوده است. این نحوه جمع‌آوری اطلاعات که وزارت‌خارجه انجام داده است غیرحرفه‌ای‌ترین و شلخته‌ترین کاری هست که من تا بحال از طرف دولت آمریکا دیده‌ام و من خودم در کاخ سفید و در وزارت دفاع کار کرده‌ام. و قضات به‌وضوح در دادگاه گفتند که‌ای بسا که مدارک محرمانه به همان بی‌کیفیتی و بدی مدارک غیرمحرمانه که آنها آن مدارک را مورد بازبینی قرار داده بودند باشد.

لذا ما در کمیته سیاست ایران با دقت فراوان به کیس کربلا پرداختیم، و متوجه شدیم که منبع اصلی خبری که در رابطه با کربلا پخش شده بود رژیم ایران بود و ادعا این بود که مجاهدین ۶۰ زن... در حال آموزش در اشرف هستند که بعداً اینها عملیات انتحاری بکنند و افرادی را بکشند، این البته یک ادعای غیرواقعی هست ولی اینها جزو مدارک محرمانه آمریکا هنگام تشکیل پرونده اداری برای مجاهدین خلق ایران شده بودند و ظاهراً مبنای توجیه استمرار لیست‌گذاری مجاهدین خلق ایران توسط وزیر رایس شده بود. ما در تحقیقات متوجه شدیم که کیس کربلا ابتدا توسط رژیم ایران ساخته و پرداخته شد، بعد اینها جزو مدارک محرمانه وزارت‌خارجه شدند، و بعد که در آستانه بررسی دادگاه اینها از حالت محرمانه خارج شده و جزو مدارک علنی شدند، رژیم ایران یکبار دیگر از آنها استفاده کرد و گفت مدارک دادگاه فدرال آمریکا نشان داده که مجاهدین زنان را برای عملیات تروریستی آموزش می‌داده‌اند. اینها همه‌اش حرفهای کاملاً غیرواقعی و دروغ رژیم هستند و به‌نحو زیرکانه‌ای رژیم ایران به‌صورت دوبله از دروغهای ساخته خودش استفاده کرده و آنها جزو مدارک محرمانه جامعه اطلاعاتی آمریکا شده‌اند و بعد رژیم مجدداً از آن اطلاعات علیه مجاهدین خلق ایران استفاده کرده است.

جهت یادآوری به مماشات‌گران و استمالت‌چیان رژیم آخوندی که برای جان شهروندان بیگناه آمریکایی که گویا مجاهدین آنها را کشته‌اند، اشک تمساح می‌ریزند تا جنایتهای حی و حاضر رژیم در همین رابطه را در عراق و کشورهای همجوار ایران، تحت الشعاع قرار بدهند به سخنان رئیس پیشین اف.بی.آی، قاضی و دادستان لوئیس فری در روز ۲۹تیر در کنفرانس بین‌المللی پاریس توجه کنید:
لوئیس فری، رئیس اداره تحقیقات فدرال۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱
ما به کشور خود عشق می‌ورزیم اما در عین حال کشور ما اشتباهات مهلکی را در این منطقه مرتکب شده است، اشتباهات مرگباری که زندگی افراد را به مخاطره می‌اندازد و همین اشتباه را در قبال اشرف و در سیاستی که دنبال می‌کنیم نیز مرتکب شده است. من اخیراً در لندن بودم و فرزندان خود را به موزه جنگ انگلستان بردم. شما هم ممکن است از آن‌جا بازدید کرده باشید، جایی که مخفیگاه زیرزمینی نخست‌وزیر انگلستان در زمان جنگ جهانی دوم بود و این مرا به یاد مبارزه شجاعانه خانم رجوی و هم‌چنین شما و همکارانتان انداخت. مبارزه‌یی که نه تنها در فرانسه بلکه قطعاً در جبهه مقدم در ایران و حالا هم قطعاً در اشرف جریان دارد. جملات نخست‌وزیر انگلستان در دوران جنگ را به شما تقدیم می‌کنم، درحالی‌که می‌دانم به چنین توصیه‌یی نیاز ندارید. او می‌گفت: «هرگز، هرگز، هرگز تسلیم نشوید». و به نظر من شما این نبرد برای آزادی را رهبری می‌کنید.

ما از وزارت امور خارجه خود می‌خواهیم که نامگذاری مجاهدین را لغو کند، از ساکنان شجاع کمپ اشرف حفاظت به‌عمل آورد و از جنگجویان آزادی در ایران حفاظت و حمایت کند؛ به‌خصوص از سازمان مجاهدین در راستای فعالیتهای رهبری کننده‌اش، به‌عنوان تنها سازمان معتبر و مصممی که در جستجوی آزادی در آن کشور است. و به همین خاطر است که رژیم ایران هر کاری را که توانسته، انجام داده، چه به‌طور مستقیم وچه به‌طور غیرمستقیم از طریق مزدورانش در عراق، تا جنگجویان آزادی و رهبری آنان را تضعیف کند و از میان بردارد.

و ما الآن هم از فرماندار دین شنیدیم که تصمیم نامگذاری مجاهدین یک تصمیم خلص سیاسی بود و هیچ مبنایی در حقیقت ندارد، هیچ مبنای حقوقی هم ندارد. وزارت‌خارجه مشغول اتلاف وقت است و در اثر این تأخیر طولانی جان بسیاری از افراد را در معرض خطر قرار داده است.

وقتی نام سازمان مجاهدین در سال ۱۹۹۷ در لیست قرار گرفت، من در آن زمان ریاست اف.بی.آی را برعهده داشتم. شاید بدانید که اف.بی.آی مسئول تحقیقات ضدتروریسم در خارج از مرزهای ایالات متحده است. این یکی از مسئولیتهای ماست. ضمناً هیچ‌کس از وزارت امور خارجه با ما، پیرامون لیست‌گذاری این سازمان نه مشورت کرده و نه حتی نظرخواهی کرده است. وقتی ما مدیر وزارت امور خارجه را پذیرفتیم، این تنها سازمانی لیست‌گذاری شده‌یی بود که ما در اف.بی.آی هیچ نیرویی را به آن اختصاص ندادیم چون می‌دانستیم نیازی به تحقیق در مورد آن نیست. بنابراین، می‌توانید تصور کنید که یک سازمان توسط وزارت امور خارجه نامگذاری شده، اما هیچ‌کس در مورد آن تحقیق نمی‌کند.

این مسأله در سال ۱۹۹۷ بود. حالا ما از آن مقطع فاصله زیادی گرفته‌ایم. حقایق و قانون ابداً هیچ سازگاری با نگاه داشتن نام این سازمان در لیست ندارند. و خیلی رک بگویم که مهمل بافی و گیجی وزارت امور خارجه و برخی از سفرای آن به‌شدت حیرت‌آور است. جملاتی مثل «سازمان خود را منحل کرده و نقل مکان کنید». این حرف معادل این است که کسی در دهه ۱۹۳۰ بگوید مناطق مسکونی ورشو درلهستان باید برچیده شود و یهودیهایی که در آن‌جا هستند محل خود را ترک کرده، به نقطه دیگری بروند! آمریکا نه تنها بار مسئولیت اخلاقی بلکه مسئولیت حقوقی و به قول وکلا قراردادی را هم در این رابطه به دوش می‌کشد که حفاظت ۳۴۰۰تن ساکنان کمپ اشرف را برعهده بگیرد. این تعهدی است که پای آن امضا شده است. این قول دولت آمریکا و ارتش ما بود. کسانی که پای این قرارداد را امضا کردند صددرصد آن چه که قرار بود، عمل کرده‌اند. ما نمی‌توانیم از این نکته چشم‌پوشی کنیم و روی خود را برگردانیم. ما مسئولیت اخلاقی برای این کار داریم. این ایده که ما می‌توانیم کمپ را حرکت داده یا کنیم مطلقاً غیرقابل درک است.

در سال ۱۹۹۷ که لیست‌گذاری صورت گرفت، اف.بی.آی مشغول اجرای تحقیقات در رابطه با بمب‌گذاریهای ۱۹۹۶ در استان شرقی عربستان سعودی یعنی برجهای خبر بود. در این برجها انفجار صورت گرفت. ۱۹ نظامی آمریکایی که ضمناً مشغول اجرای طرح پرواز ممنوع علیه صدام حسین بودند در آن‌جا کشته شدند. بنابراین ما پرونده تحقیقات را گشودیم. و چیزی نگذشت تا پس از تلاش زیاد و تحقیقات خارج از آمریکا به این نتیجه رسیدیم که گروه حزب‌الله که این حمله را انجام داد و ۱۹ آمریکایی را کشت توسط سپاه پاسداران رژیم ایران پشتیبانی مالی، آموزش، عضوگیری و حفاظت می‌شدند. این یک عملیات کلاسیک سپاه رژیم بود. اگر‌چه آنها اعضای حزب‌الله عربستان بودند، اما در دره بقاع آموزش دیده بودند. پاسپورتهای آنها از طریق سفارت رژیم در دمشق تأمین شده بود. و ژنرال شریفی در سپاه رژیم آن را طراحی و اجرا کرد.

ما همه این شواهد و مدارک را جمع‌آوری کردیم و نزد مشاور امنیت ملی در آمریکا بردیم. به مشاور امنیت ملی آمریکا گزارش داده شد که این عملیات توسط سپاه پاسداران و در رژیم ایران برنامه‌ریزی، طراحی و اجرا شد. واکنش او در آن زمان، حتی برای من که مدتی در واشنگتن بودم، بسیار تعجب برانگیز بود. او پرسید که «چه کسی در این باره اطلاع دارد؟» و من جواب دادم «تعداد زیادی از آن اطلاع دارند، و بسیاری از افراد نیز وقتی مطلع خواهند شد که ما این اتهامات را دنبال کرده و کیفرخواست تهیه کنیم، که یکی دو سال طول کشید و نام رژیم ایران در آن کیفرخواست برده شده، ولی هنوز آن‌چه لازم است، علیه ۱۴ فردی که مرتکب جرم شدند به مورد اجرا گذاشته نشده است.

نکته این‌جا است که آمریکا در آن زمان تمایل نداشت واقعیتی را که در ایران وجود داشت بپذیرد. درست مثل امروز که نمی‌خواهد واقعیتی را که در عراق می‌گذرد، بپذیرد. همان‌طور که فرماندار دین به درستی گفت در عراق یک دست‌نشانده رژیم تهران مشغول ارتکاب جنایات جنگی است و تنها نیروی معتبر و جدی برای ایجاد تغییر و برقراری آزادی در ایران را سرکوب می‌کند.

پس آنها باید نام مجاهدین را از لیست حذف کنند. آنها باید از طریق فراهم کردن همه ابزارهای لازم از ساکنان کمپ اشرف حفاظت کنند. و مهمتر اینکه، آنها باید در آینده از سازمانهای آزادی‌خواه و جنگجویان آزادی، به‌ویژه سازمان مجاهدین، یعنی کسانی که در معرض خطر هستند، حمایت به‌عمل آورند.

Tuesday, 26 July 2011

برملا شدن ترس و وحشت بی‌پایان دیکتاتوری آخوندی از سرنگونی در سالگرد حماسه میهنی و عقیدتی فروغ جاویدان

همزمان با سالگرد حماسه میهنی و عقیدتی فروغ جاویدان، سپاه پاسداران نیروی اصلی نظامی حافظ رژیم ولایت‌فقیه، ترس و وحشت بی‌پایان دیکتاتوری آخوندی را از سرنگونی، بار دیگر برملاکرد.


سپاه پاسداران طی گزارشی درخبرگزاری خود تحت عنوان «امروز مهران و فردا تهران»، به سخنان رهبر مقاومت در اجتماع توجیهی عملیات کبیر فروغ جاویدان و «طرح عملیاتی که در نهایت منجر به فتح تهران و سقوط رژیم می‌شود» پرداخته و می‌نویسد:

«به قسمتهای مختلف مستقر در قرارگاه اشرف و اردوگاههای دیگر ابلاغ شد که همه برای سخنرانی رجوی رأس ساعت هشت در سالن عمومی حضور داشته باشند... . نقشه بزرگی از ایران را آوردند... رجوی به جلوی نقشه رفت و جلسه بدین گونه ادامه یافت: ... این دفعه احتیاج به ماکت و کالک منطقه‌یی نداشتیم چون این بار قرار است به تهران برویم. (دست زدن حضار و شعار «امروز مهران، فردا تهران» ). البته نام آن را با عنایت به نام پیامبر اسلام «فروغ جاویدان» گذارده‌ایم. (صلوات حضار) و عملیات را به اسم امام حسین (ع) آغاز خواهیم کرد». !

سپاه پاسداران در ادامه نوشته خود وحشت‌زده از دلاوری و جنگندگی رزمنده شیران ارتش آزادیبخش ملی می‌افزاید:

«نیروهایی که از قبل در مجموعه ارتش آزادیبخش متشکل بودند و در عملیاتی مختلف شرکت داشتند و تجربیات خوبی از آن عملیات کسب کرده بودند. اینها از توانایی خوبی برخوردار بوده، آموزش دیده و از تابعیت تشکیلاتی و توانایی برخوردار بودند، تا آخرین لحظه می‌جنگیدند و هنگامی که مهمات‌شان تمام می‌شد با نارنجک خودکشی می‌کردند و حاضر به تسلیم نبودند».

سپاه پاسداران در نتیجه‌گیریهای گزارش خود نیز وحشت‌زده می‌نویسد:

«یکی از محورهای اساسی در مانور تبلیغاتی و ژست تشکیلاتی آنان پیشروی نیروهای سازمان تا حوالی کرمانشاه است و همیشه روی این مطلب مانور تبلیغاتی می‌داده‌اند... . از زمان عملیات فروغ جاویدان تاکتیکهای سازمان تغییرات فاحش داشته، اما استراتژی سازمان کاملاً حفظ شده است».

برملا شدن گوشه‌یی از نتایج حاکمیت دیکتاتوری فاسد آخوندی در جامعه ایران توسط یک رسانه حکومتی

یک رسانه حکومتی گوشه‌یی از نتایج حاکمیت دیکتاتوری فاسد آخوندی را در جامعه ایران برملا کرد و نوشت:
کلیت جامعه ما با شیب قابل ملاحظه‌ای دچار سقوط اخلاقی شده است... . وضعیت حاضر هم مربوط به این دولت و آن دولت نیست. نمی‌توان خود را به خواب زد و با ”شعار درمانی“، واقعیت ها را نادیده گرفت و وجدان خود را آسوده پنداشت. پزشکی قانونی اعلام کرده که طی ۱۰سال اخیر به‌طور متوسط هر ۸ساعت یک نفر با سلاح سرد کشته شده‌اند و هر روز به‌طور متوسط ۱۶۰۰ پرونده نزاع در این نهاد تشکیل می‌شود.

این رسانه حکومتی نوشت: اینها که آمار ساختگی بی.بی.سی و رادیو اسراییل نیست. واقعیتهای تلخ و گزنده جامعه امروز خود ماست. کجای تاریخ ایران، هر روز خدا ۳نفر فقط با سلاح سرد در این مملکت کشته می‌شدند. چه زمانی در این سرزمین طلاق این همه گسترش داشت؟ چه زمانی این همه جوان معتاد داشتیم؟ همین الآن با ۷۵ میلیون جمعیت ۱۳ میلیون پرونده قضایی داریم! که اگر برای هر پرونده حداقل ۲نفر طرفین دعوا را در نظر بگیریم، معنایش این است که همین الآن ۳۰ - ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ایران در حال نزاع قضایی با یکدیگرند! وحشتناک نیست؟!...

همدستی دولت مالکی با دیکتاتوری آخوندی در توپ‌باران کردستان عراق و تجاوزات مرزی به خاک این کشور

تلویزیون الشرقیه از تصریح مجدد سفیر رژیم آخوندی در خصوص توافق و همدستی دولت مالکی با دیکتاتوری آخوندی در توپ‌باران کردستان عراق و تجاوزات مرزی به خاک این کشور، خبر داد.

الشرقیه گفت: حسن دانایی‌فر سفیر رژیم ایران در عراق گفت که دولت عراق به رژیم گفته است که این حق حکومت تهران است که افراد حزب مخالف کرد ایرانی پژاک، را در داخل خاک عراق مورد پیگرد قرار دهد. دانایی‌فر در گفتگو با خبرگزاری رسمی فارس گفت مسئولان عراقی به وی گفته‌اند دولت عراق به حزب پژاک به‌عنوان یک سازمان تروریستی نگاه می‌کند و لذا این حق رژیم ایران است که با افراد این حزب هر کجا که هستند مقابله نموده و آنها را مورد پیگرد قرار دهد.

الشرقیه در همین رابطه افزود: دانایی‌فر اعلام کرد رعد شلال وزیر برق عراق هفته آینده در کادر تقویت همکاری و انعقاد قراردادهای جدید در زمینه انرژی بین دو کشور به تهران سفر خواهد کرد.

Sunday, 24 July 2011

آیا سازمان مجاهدین خلق، برجسته‌ترین گروه اپوزیسیون ایران بایستی در لیست تروریستی دولت آمریکا باقی بماند؟

نشنال ریویو در مورد نامگذاری مجاهدین خلق توسط وزارت‌خارجه آمریکا می‌نویسد:
سؤال این است که آیا سازمان مجاهدین خلق، برجسته‌ترین گروه اپوزیسیون ایران بایستی در لیست تروریستی دولت آمریکا باقی بماند؟

در پاسخ به این سؤال، نویسنده نشنال ریویو، با اشاره به دلائل جناحهای موافق و مخالف لغو نامگذاری، می‌نویسد:
اردوی دیپلوماتیک استدلال می‌کند حذف از لیست، موجب خشم رژیم ایران و مانع از بهبودی روابط با این حکومت می‌شود.

حال آن‌که در ایران تظاهر‌کنندگان با شعارهایی علی خامنه‌ای را“ دژخیم ”و احمدی‌نژاد را“ دیکتاتور ”می‌نامند و شعار“ مرگ بر اصل ولایت‌فقیه سر می‌دهند، این شعارها بازتاب شعارهای سازمان مجاهدین و حاکی از نقش آن در تظاهرات ایران است.

نشنال ریویو می‌افزاید: شماری از مقامات ارشد آمریکا در دولتهای پیشین از خروج این سازمان از لیست وزارت‌خارجه دفاع می‌کنند این مقامات شامل مشاور امنیت ملی جیمز جونز، و ۳ رئیس ستاد مشترک، شلتون، ریچارد مایرز و پیتر پیس، هم‌چنین وزیر امنیت داخلی تام ریچ، دادستان کل مایکل موکیزی و هماهنگ‌کننده ضدتروریسم وزارت‌خارجه، دیل دیلی می‌باشند.

از سوی دیگر سه مؤسسه آمریکایی و جهانی در امور تروریسم خاطرنشان می‌کنند یک‌به‌یک اعضای این سازمان از سال ۲۰۰۶ و قبل‌تر از آن پاک و مبرا از تروریسم می‌باشند.

دیکتاتورها رفتنی‌اند! - دکتر کریم قصیم

جمعه، ۱۷ تیر ۱۳۹۰ / ۰۸ ژوئیه ۲۰۱۱
پشت سرهم وقایعی رخ داده‌اند که برآیندشان یک فرآیند انکارناپذیر تاریخ کنونی شده است: دیکتاتورها رفتنی هستند.

درطول کمتر از یک‌سال اخیر، در «جهان عرب و اسلام»، یعنی منطقه‌یی که بیشترین تعداد و تراکم رژیمهای استبدادی دنیای کنونی را دربر داشت، حنبش حق‌طلبان و آزادی‌خواهان، به‌رغم شلیک گزمگان و انبوه شهدا، آن‌قدر بر خواسته‌هایش پای فشرد تا دیکتاتورها یکی بعد از دیگری سرنگون شدند یا در سراشیب سقوط دست‌وپا می‌زنند: بن‌علی در تونس، مبارک درمصر، علی بن‌صالح در یمن.

در ایران، ام‌القراء بنیادگرایی شیعی و مرکز «صدور اسلام عزیز» نیز، مارپیچ بحران حاکمیت به اوج تازه‌یی رسیده، پایه‌های قدرت می‌لرزد. ولی‌فقیه و گماشته قبلی‌اش گوش همدیگر را می‌جوند و چاقوی خود را تیز می‌کنند. کل رژیم تاب تحمل حتی یک تشییع جنازه آرام را از دست داده... ..

روی‌هم‌رفته می‌توان گفت دنیای کنونی دیگر دیکتاتورها را برنمی‌تابد. به‌خصوص دنیای افقی نسلهای جوان (اکثریت جهان)، - دختر و پسر - و شبکه‌های اجتماعیشان، دست دیکتاتورها و فاتحه قدرقدرتی - مذهبی و لامذهبی، از این نگاه فرق نمی‌کند- را خوانده‌اند. آنها - مردم، به‌ویژه نسلهای جوان -، با دست خالی؛ اینها- دیکتاتورها را - با تمام برج و باروی آهنین که دور خود کشیده‌اند، با کل سرکوب و سلاح قتّاله که به‌کار می‌گیرند -، دیگر، به‌سادگی پذیرا نیستند و به‌حال خود نمی‌گذارند. به‌نظر می‌رسد که رفتن دیکتاتورهای ”پیر و سنگ‌شده“ شرط حضور و برآمدن نسل جوان و دلبسته پیشرفت و آزادی است. پیکار آزادی و زدن زیرآب دیکتاتوریها، داو بزرگ قمار سرنوشت جوانان، تعیین‌کننده مسیر آینده نزدیک منطقه و جهان شده است.

گفتن ندارد که حرکت کنونی تاریخ به جوانان چشمک می‌زند. همین است که در پیچ‌وخم جهانی‌شدن دادوستد همه‌چیز، دیکتاتورها، حتی، نزد ”ارباب بی‌مروّت دنیا“ نیز از سکه افتاده‌اند. به‌رغم سیاست اپیزمنت (مماشات اوباما با بنیادگرایی ولایت‌فقیهی - نمونه رفتار در عراق، و استمالت انگلیس و...). ... آدم، چشمهای خود را می‌مالد و به دور و نزدیک می‌نگرد: یاد سالهای ۱۹۳۹ به بعد می‌افتد (ائتلاف علیه فاشیسم)، یاد سالهای دادگاه نظامی نورنبرگ و محاکمه سران نازی. خاطره دادگاه آیشمن دراورشلیم (۱۹۶۰/۶۱) به ذهن متبادر می‌شود... .. اکنون تریبونال ملل ‌متحد در لاهه و محاکمه ملاودیچ.

یک‌بار دیگر گامهای تازه‌یی جهت تقویت داد و دادگستری جهانی، که این بار با اندامهای اجرایی و درحال رشد که دیگر نام و طرح مشخص دارند و سالهای اخیر بیشتر به چشم جهانیان آمده‌اند: قوانین و کنوانسیونهای بین‌المللی، اعلام رسمی حق مقاومت در مقابل ظلم (مندرج درحکم منع تعقیب مقاومت ماه پیش توسط دادگستری فرانسه)، نوزاد پرشگونی به‌نام اصل آر.تو.پی (مسئولیت برای حفاظت)، حکم جلب قذافی و پسرش، حسابرسی تروریسم دولتی (پرونده قتل حریری در لبنان..).

فشرده می‌نویسم، به‌نظر می‌رسد حلزون حقوق‌بشر بین‌المللی، سرش را از مارپیچ خانه بیرون آورده و کمی تندتر راه می‌رود: محکومیت جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی، قانون انسان‌دوستانه بین‌المللی، مردودشمردن ژنوسید‌و اجرای اصل آر.تو.پی جلوی چشم جهانیان، همین اصلی که با امضای شورای امنیت بر قطعنامه مربوطه مبنای آکسیونهای نظامی غرب در لیبی است و دارند تسمه از گرده دیکتاتور کریه و پریشان‌فکر می‌کشند و همه - به‌جز سازمانده و شرکت‌کنندگان کنفرانس ”ضد تروریسم“ در تهران، با اشتیاق منتظر نفسهای آخر طرف هستند.

فقط هم مورد کلنل معمرقذافی، ”ملک‌الملوک“ شمال آفریقا نبوده. دهه پیشتر، وضعیت اضطراری پینوشه را داشتیم، که توازن قوا مانع شد و طرف قصر در رفت. بعد دستگیری و انتقال فلان دیکتاتور خونریز آفریقایی (چارلزتیلر) به دادگاه ویژه سیرالئون در لاهه، سپس دستگیری و تحویل میلوسویچ به دادگاه/ تریبونال یوگسلاوی ملل ‌متحد (درلاهه)، محکومیت دمیانوک در دادگاهی در مونیخ، تقریباً ۷۰سال پس از وقوع هولوکاست. هم‌اکنون نیز در اشتوتگارت آلمان ایگناچه مورواشیاکا، سردسته باندهای آدمکش روآندا، بر صندلی ”اتهام کشتار و فرمان کشتار از راه دور“ نشسته است، موردی جدید. وی سالها در مانهایم آلمان مستقر بود و از آن‌جا دستور ترور و آدم‌کشی جمعی مردم عادی بی‌دفاع را صادر می‌کرد. این اولین دادگاه بین‌المللی است که (بر اساس قانونی از حقوق بین‌الملل که از سال ۲۰۰۲ بدین‌سو اعتبار اجرایی یافته) در آلمان تشکیل می‌شود، یقیناً آخرین آن نخواهد بود. و بالاخره، همین دوسال پیش دستگیری رادوآن کاراچیک، و اکنون بعد از ۱۶سال اختفاء و اغماض صاحبان قدرت، سرانجام دستگیری و انتقال ”ژنرال ملادیچ“ به لاهه. دیدیم که آن ژنرال متکبر و گردنکش، که به‌سادگی فرمان کشتار و تصفیه قومی می‌داد، اکنون سرتراشیده و مات، خفیف و خوار برصندلی اتهام نشسته، بلند که حرف می‌زند از سالن دادگاه اخراج می‌شود! عدالت صبور است ولی ول‌کن نیست. هر یک از این دادگاهها که برشمردم گامی از حرکت همان حلزون به‌راه افتاده است: نمودی از مدنیت معاصر و نمونه‌یی از دینامیسم جدید داد و عدالت. مردان جنایتکاری که زمانی در تصور مصونیت ابدی دیکتاتوری، بی‌محابا فرمان کشتار می‌دادند و یکه‌تازی می‌کردند... . مالکی و عاملان جنایتها بر اشرف نیز نوبتشان خواهد رسید. ... .. نه به‌انگیزه انتقام، بلکه برای حصول عدالت است که فراموش نمی‌کنیم.

روندی که اشاره کردم داشت افتان و خیزان پیش می‌رفت که ناگهان «توفان عرب» درگرفت. فرآیندی قطعاً تاریخی که بی‌تردید بر ”عجم“ نیز تأثیرات خاص خود را دارد:
پیش روی نسل بیشماران ایران، جمله دیکتاتورهای فرتوت جهان عرب سریعاً به هزیمت افتادند. دانه‌درشتها، پشت سرهم، از تخت، سرنگون شدند... پس «می‌توان و باید»! شمارش معکوس سلطه مطلق بقیه هم که قدرت خود را صاحب مطلق قانون و حق مردمان می‌دانستند شروع شده است. حالا جلوی چشم ایران و جهان، قذافی دارد نفسهای آخر را می‌کشد و بشاراسد هم در غرقاب نفرت عمومی، تحریم و انزوا... .. دست‌وپا می‌زند.

همین نمونه ”دکتربشاراسد“، چشم‌پزشک سابق مقیم لندن و قصّاب کنونی مردم شهرهای بپاخاسته سوریه را بگیرید. ۲۹سال پیش حافظ اسد، پدر وی و دیکتاتور سابق سوریه در مقابل مخالفانی که در شهر «حماه» دست بالا را داشتند، در موقعیت مشابهی قرارداشت. چکارکرد؟ ابتدا درب کشور را روی خبرنگاران و رسانه‌های خارجی بست، سپس گردانهای توپ و تانک و ۱۲هزارنیروی تادندان مسلح، به‌علاوه هواپیماهای پرازبمب به‌آن شهرفرستاد و فرمان آتش داد، نه‌تنها به سمت مخالفان مسلح، بلکه به‌روی محله‌های مسکونی در تقریباً سراسر شهر حنا. حتی به کودکان هم رحم نکرد. با شلیک از زمین و هوا و قتل‌عام دست‌کم سی / چهل هزارنفری از اهالی بی‌دفاع شهر، میخ خود را در خون کوبید. آن زمان دنیا و قدرتهای بزرگ که هیچ، حتی ممالک همسایه هم اعتراضی نکردند. دیکتاتوری حزب بعث سوریه (در رأسش حافظ اسد و خاندانش) در ”قدرت“ تثبیت شد. خبرگزاریها و سخنگوهای رسمی و نیمه‌رسمی شرق و غرب (به‌جای حقوق‌بشر) قتل‌عام را توجیه کردند، که «حافظ اسد و دولت سوریه عامل ثبات در منطقه» بوده است! همان دولتی که به لبنان هم لشکر کشید! خب، آن زمان هنوز دهه آخر «جنگ سرد» بود و ژنرال اسد با برژنف عکس می‌گرفت.

در پایان دهه نود که اردوی شرق فروپاشیده بود، درآستانه جنگ کویت، اسد (دیکتاتور و رهبر حزب بعث سوریه) ترجیح داد - به‌جای پشتیبانی حزب بعث عراق - با طرف قویتر (یعنی با ایالات متحده- بوش پدر) بسازد. مدتی این دیکتاتوری خونریز، سوگلی دوم آمریکا در منطقه بود، ۱۹۹۴حتی مستر بیل کلینتون هم به زیارت حافظ اسد راهی دمشق شد و دستهای خونین وی را به‌گرمی فشرد. خلاصه، حافظ اسد، با وجودی که روابط خوبی با ولایت‌فقیه به‌هم زده بود، کماکان به‌عنوان «ستون ثبات منطقه» تروخشک می‌شد. ترکیه هم لام ازکام بازنمی کرد که هیچ، روابط برادری با سوریه داشت.

حافظ اسد که مرد، خاندان اسد و... ، که دهها سال بود عمود خیمه قدرت و ثروت مملکت به‌شمار می‌رفت، برای تثبیت الیگارشی حاکم، پسر دوم دیکتاتور را از لندن و مطب چشم‌پزشکی به دمشق فراخواند. بشاراسد همه‌کاره شد. دیگر اقوام و نزدیکانش هم، در رأس ارتش، پلیس و سازمان امنیت و... معلوم شد دولت بشار با رنگ و روغن جدید، اما با همان ساختارها و رویه کاری، همان الگوی دیکتاتور مرحوم ابوی را ادامه می‌دهد، البته منهای شمایل نظامی.

بعدها که انقلاب اطلاعات، جهان را کمی متحوّل و به‌هم نزدیکترکرد. مردم منطقه و جهان، به‌خصوص جوانان افقی به‌هم وصل شدند، نسیم آزادی عقیده و حقوق‌بشر به‌ همه‌جا پیچید. دیگر، رفته‌رفته، موقعیت دیکتاتوریهای خونریز و ساختارهای عمودی یک‌طرفه متزلزل شد. زیر پوسته خشن استبداد، همه‌جا زمزمه «نان و آزادی» به جنب‌وجوش آمده بود. سرانجام، بیکاری، ستم و تحقیر، کار را به انفجار کشاند. توده‌های جوان، دلیر و حق‌طلب، به میدان آمدند و جمله دیکتاتورها به هزیمت افتادند. توفان عرب که پیش آمد، بادهای تند سرنوشت بر سوریه، «ستون ثبات منطقه»، نیز وزیدن گرفت. مردم، رفته‌رفته به خیابان ریختند، ابتدا کم‌شمار. بشاراسد با تاکتیکهای پیش پا افتاده فریب، - وعده و وعید درعین سختگیری امنیتی - مانورداد: هم تیراندازی و هم سخنرانی! اما توفان فروننشست، جمعیت خیابان و شمار شهرهای معترض بیشتر و بیشتر شد. درگیری و شعارهای تند و مارش خیابانی شهربه شهر تمام کشور را گرفت. بشاراسد بار دیگر توپ و تانک را جمع‌وجور و به شهرها و خیابانهای کشور فرستاد. همان رویه ابوی و دیکتاتوری سابق. اما زمانه عوض شده بود. خبرها در لحظه به سراسردنیا می‌رفت و مشتش باز می‌شد. وانگهی، جهان دیگر آن جهان دوقطبی نبود و جنگ سرد نقشی نداشت. دیگر «عامل ثبات در منطقه» نیز مثل سابق مهم نبود. اصلاً از «تفاهم» بیرونی خبری نبود. برعکس، برخلاف زمان پدرش، ملل ‌متحد و سازمانهای حقوق‌بشری به سرعت موضع گرفتند، علیه جنایتهای جاری خاندان اسد. متحدی چون ولایت‌فقیه هم برای «پرستیژ» اش منفی بود. البته سپاه قدس و شاخه‌های سوری‌اش در شلیک و کشتار مردم، فایده «اتحاد استراتژیک» خود را نشان می‌دهد، حتی عراق هم این‌کاره است (۱). شاید، حتی، وجود این آلیانس عجیب‌الخلقه مذهبی- لامذهبی (سوریه لاییک + ”جمهوریهای اسلامی عراق و ایران“ ) قدرتها را کمی مجاب کند! چرچیلی که در آن طرف نیست، چمبرلنها را می‌شود به راه آورد. لابد همین فکر است که بشاراسد را در ادامه کشتار جسور کرده، ولی جهان جدید و جوانان - سوریه و منطقه و..- چکار می‌کند؟ آن‌طرف مرز، ترکیه را چه کند، که برخلاف زمان پدرش مرزهای خود را به‌روی مخالفان و اپوزیسیون بازکرده است؟ گروههای مخالف دیکتاتوری اسد در ترکیه دورهم جمع شدند و صدای نمایندگان و سخنگویانشان در جهان مجازی پیچید. پس آلترناتیوی وجود دارد. تظاهرات خیابانی هم، با سوزاندن تصاویر خامنه‌ای - احمدی‌نژاد، جواب اتحاد جنایتکاران علیه بشریت را می‌دهند. ملل ‌متحد و نهادهای حقوق‌بشری هم طرف مردم موضع می‌گیرند (۲). وانگهی، با افشای دخالت سپاه قدس در کشتارها، با موضع رسمی ولایت‌فقیه علیه حرکت مردم سوریه، اکنون دیگر افکارعمومی منطقه و جهان فهمیده که آن «حاکمیت ملی» خاندان اسد روی «آلیانس دیکتاتورها» سوار است!

آیا نیروها، احزاب و گروههای آزادی‌خواه کل منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نیز به صرافت می‌افتند، ضرورت همبستگی / بلکه همگامی و نوعی تجمع و اتحاد منطقه‌یی را در دستور کار قرار می‌دهند؟

سازمان ملل، سازمانهای حقوق‌بشری، سیاستهای اروپایی و حتی، لنگان لنگان سیاست آمریکایی نیز علیه بشاراسد، دیکتاتور خونریز سوریه، پرچم نشان می‌دهند. «تحریم» و شاید، درصورت پایداری پیکار آزادی در خیابان، حکم جلب بین‌المللی دیکتاتور سوریه نیز مطرح شود. مبارزه برای آزادی، آینده دارد و دیکتاتورها رفتنی‌اند.

+++
همین الآن که این سطور را می‌نویسم خبرگزاریها گزارش داده‌اند، واحدهای توپ و تانک بشاراسد، باهمان طرح و برنامه قتل‌عام مردم بی‌دفاع (به‌سیاق پدر)، این‌بار وارد شهر «حماه» شده‌اند. خبر، ثانیه‌یی پس‌از ورود تانکها به جهان پخش شده. خبرنگاران، فعالان حقوق‌بشری، رسمی یا گمنام، به‌علاوه نسل جوان، با تلفن‌دستیهای دوربین‌دار، کامپیوتر و اینترنت و ماهواره و... . همه جهانی شده‌اند، کشتار را نمی‌شود در خفاء پیش برد. تاوان دارد. دیگر توده‌های معترض و شورشگر، بعد از هرکشتاری در انزوا و بی‌خبری فراموش نمی‌شوند. با هرقتلی، تصویر قاتل و مقتول، روی آنتنهای جهان، همه را به اعتراض می‌خواند. دنیا و وجدانهای بیدار و نگران، مردم عادی و سازمانهای حقوق‌بشری فعالند، جهان دیگر مثل سابق بی‌خبر و ساکت نمی‌ماند. صدای اعتراض، در شلیک گلوله و زجر زندان و شکنجه محو و خاموش نمی‌شود. شبکه‌های اجتماعی، زنده و گسترده‌اند. فشار ازپایین، - بنی‌آدم اعضای یکدیگرند - بالاییها را هم آرام و بی‌عمل به‌حال خود نمی‌گذارد“. مرزهای بسته“ بشاراسد، گره از کار فروبسته او نخواهد گشود. نفرت از فرمان کشتار بیشماران حق‌طلب، جهانی می‌شود و دامن او و حاکمیتش را خواهد گرفت. با ادامه توفان عرب، توازن قوای استراتژیک منطقه‌یی آشکارا به‌زیان بشاراسد است، سقوطش دیر و زود دارد، قطعاً سوخت و سوز ندارد. شمول زمان و «فراموشی جنایتها» آکتوئل نیست.

اکنون همه این وقایع اتفاقیه، نسبت به دوران جنگ سرد و یخ‌زدن حقوق‌بشر، وضعیت متفاوتی را، به‌سود مردم آزادی‌خواه، رقم می‌زند. جمع که می‌زنیم می‌بینیم فرآیند جاری، رشد و نموّ «پایه دوم سیستم دموکراسی» را جدّی‌تر می‌کند. محض فایده تکرار، اشاره می‌کنم: پایه نخست دموکراسی، همان میزانهای کلاسیک است (انتخابات آزاد، حکومت قانون و کثرت‌گرایی)، اما پایه دوم، رو به رشد آشکار، مؤلفه رعایت حقوق‌بشر بین‌المللی توسط دولتهاست. حقوق‌بشر و مراعات تعهدات و کنوانسیونهای بین‌المللی. این دوّمی که پیشترها جنینی، فقط درسند و نوشته‌های اولیه حبس بود، اکنون سر از تخم تاریخ بیرون زده، صدای جیک‌جیک‌اش در «لاهه» به گوش می‌رسد.

اکنون، شهر لاهه، به اعتبار شمار و موارد کاری در دادگاههای کیفری بین‌المللی‌اش، معبد و مکه ستم‌دیدگان و حق‌طلبان، شهر افتخار داد و دادگستری بشری شده است.

دیکتاتورها از این شهر و دادگاههایش، از دادستانها و قضاتش می‌ترسند - و بگذار بیشتر بترسند! ازترس و لرز همین عدالت‌خانه‌هاست که خامنه‌ای، جبّار فرتوت و شاخ‌شکسته، بانکدار تروریسم جهانی، به «کنفرانس ضدتروریسم» در تهران دعوت می‌کند و بسیاری جانیان شناخته‌شده علیه بشریت، مجرمان مارک‌خورده گذشته و حال و آینده، در ام‌القرای تروریسم، کنار او ”کنفرانس“ می‌دهند. ولی‌فقیه بی‌خود زورمی‌زند. تدبیر چرخ گردون فراتر از اینهاست. و نسل بیشماران منطقه و جهان، آشکارا براین خیمه‌شب‌بازیها اشراف و برتری عملی دارد. دنیا تجربه خودکشی، یا محاکمه و مکافات دیکتاتورهای قرن بیستم را می‌شناسد. درقرن کنونی نیز سرعت وقوع و شمار رویدادهای آموزنده بیشتر شده: بعضی از این دیکتاتورها را کت‌بسته تحویل قانون دادند و برخی را، سرتراشیده بر خاک ذلت می‌بینیم!

دیگر برتری ”قدرت“ بر قانون، قطعاً مطلق نیست. سمت و سوی جنبشها اثبات کرده که هدف، فراسوی سقوط استبداد است: پیش به‌سوی آزادی. دیکتاتورها بدون تردید رفتنی‌اند!

-----------------------------------
۱ - خبرگزاری فرانسه ۷/۴/۹۰: «نخست‌وزیر عراق گفت، ثبات منطقه‌یی، با ثبات سوریه مرتبط است. وی درحالی‌که اتحادیه اروپا و آمریکا تحریمها علیه دمشق را افزایش داده‌اند، خواستار روابط اقتصادی قویتر شد.

دفتر وی در بیانیه‌یی گفت، نوری مالکی به هیأتی از تجار سوری روز دوشنبه در بغداد گفت، ”ثبات منطقه در کلیت آن به ثبات و امنیت سوریه بستگی دارد“ ».

۲ - بی.بی.سی- فارسی - جهان - ۵ ام ژوییه: ”عفو بین‌الملل، سوریه را متهم به جنایت علیه بشریت کرد.

http://www.bbc.co.uk/persian/world/۲۰۱۱/ ...
عفو بین‌الملل می‌گوید سرکوب معترضان و طرفداران دموکراسی در سوریه احتمالاً جنایت علیه بشریت است و خواستار تحقیق درباره این خشونتها شده است“.

Friday, 15 July 2011

حکم دادگاه اسپانیا علیه مالکی و احضار سه تن از جنایتکاران به‌خاطر قتل‌عام ۱۹فروردین در اشرف

دادگاه از اد ملکرت نماینده ویژه دبیرکل ملل‌متحد در عراق و استراون استیونسون رئیس گروه رابطه با عراق در پارلمان اروپا؛ دعوت کرد شهادت بدهند

· مریم رجوی: مالکی هم‌اکنون باید به محاصره و همه اقدامهای سرکوبگرانه در اشرف خاتمه بدهد. طبق حکم دادگاه و بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو، ایالات متحده مسئولیت دارد برای متوقف کردن شکنجه و خشونت و برای ممانعت از یک قتل‌عام دیگر، بلادرنگ حفاظت ساکنان اشرف را از دولت و نیروهای مهاجم عراقی پس بگیرد


دادگاه سراسری اسپانیا در حکم 20تیرماه (11ژوییه ۲۰۱۱) شکایت علیه آمران و عاملان قتل‌عام مجاهدان اشرف در روز 19فروردین را، که 36 شهید و 350 مجروح بر جای گذاشت، پذیرفت.

طبق این حکم، مالکی نخست‌وزیر عراق، به مجرد کنار رفتن از مقام نخست‌وزیری و سلب مصونیت قضایی، به‌طور اتوماتیک به دادگاه احضار می‌شود. سپهبد غیدان، فرمانده نیروی زمینی ارتش عراق؛ که به دستور مالکی فرماندهی عملیات قتل‌عام در اشرف را در روز 19فروردین برعهده داشت، سرهنگ جنایتکار، عبداللطیف العنابی، فرمانده گردان سرکوبگر در اشرف؛ و نیز سرگرد جاسم التمیمی، برای روز 11مهر (سوم اکتبر ۲۰۱۱) به دادگاه احضار شده‌اند. طبق فیلمها و اسناد موجود، تمیمی همان جنایتکاری است که در قتل‌عام 19فروردین شخصاً با تیراندازی مستقیم، شماری از ساکنان اشرف را هدف قرار داد و به قتل رساند.

دادگاه هم‌چنین از آقای اد ملکرت نماینده ویژه دبیرکل ملل‌متحد در عراق و آقای استراون استیونسون رئیس هیأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا، دعوت کرد در دادگاه شهادت بدهند.

این سومین و مهمترین حکم دادگاه اسپانیا، برای احضار جنایتکاران و قاتلان مجاهدان اشرف در دو سال گذشته است که 47تن از افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو را کشتند. ۱۰۷۱تن از آنان را با تیر مستقیم یا نارنجک و تیغ و تبر مجروح کردند، از روی بدنهای آنها با زرهی عبور کردند و 36نفر را هم به مدت 72روز گروگان گرفتند. شماری از ساکنان اشرف نیز طی این مدت در اثر محاصره ضدانسانی پزشکی و دارویی درگذشتند.

دادگاه اسپانیا در روز 5آذر88 (26نوامبر۲۰۰۹)، نخستین شکایت را به استناد اصل صلاحیت جهانی برای پیگرد قضایی جنایت علیه بشریت و جنایتهای جنگی تحت کنوانسیونها و قانون بین‌الملل، پذیرفت.

ماده146 کنوانسیون چهارم ژنو تصریح می‌کند که کشورهای امضاکننده، وظیفه دارند به تحقیق، پیگرد قضایی و محکومیت اشخاصی بپردازند که مرتکب نقض جدی کنوانسیون شده‌اند و «افراد متهم به ارتکاب یا دستوردهنده به ارتکاب تخلفات جدی را، مورد پیگرد قرار داده و آنها را در دادگاههای خود، صرف‌نظر از ملیت، به محاکمه بکشند».

سپس، دادگاه اسپانیا در 6دیماه و 26اسفند سال89، قتل و جنایت و شکنجه و وارد کردن خسارت به ساکنان اشرف را مصادیق « جنایت علیه جامعه بین‌المللی، جنایت جنگی، و جنایت علیه حقوق‌بشر بین‌المللی» شناخت.

دادگاه در حکم 6دیماه89 تصریح کرد: «جمهوری عراق در سال65 (۱۹۸۶)، برای اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران استاتوی ماورای سرزمینی به‌رسمیت شناخت و ایالات متحده نیز در 12تیر83 (2ژوییه ۲۰۰۴) بر اساس اختیارات مشخص شده در قطعنامه۱۵۴۶ شورای امنیت ملل متحد، موقعیت افراد حفاظت‌شده بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو را در مورد آنان مورد تأیید قرار داد». دادگاه هم‌چنین با استناد به ماده سوم مشترک در کنوانسیونهای ژنو، اقدامهایی را که موضوع شکایت در حمله به اشرف است، «رفتار غیرقانونی» از قبیل آن‌چه در سال79 در دادگاه بین‌المللی در مورد یوگسلاوی سابق به ثبت رسیده، توصیف کرد که باید مورد تحقیق و پیگرد قضایی قرار بگیرد تا افرادی که مرتکب نقض جدی کنوانسیون ژنو شده‌اند، مجازات شوند.

وزارت‌خارجه عراق در روز 10خرداد89 در یک پاسخ غیرقانونی به دادگاه، مدعی شد که دولت عراق خودش تحقیقات را انجام داده است! از این‌رو، جنایتکاران احضار شده از حضور در دادگاه در زمانهای مقرر (17اسفند89 و 10خرداد90) خودداری کردند.

خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، درباره سومین حکم دادگاه اسپانیا گفت: مالکی هم‌اکنون باید به محاصره و شکنجه و همه اقدامهای سرکوبگرانه در اشرف خاتمه بدهد. طبق حکم دادگاه و بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو، ایالات متحده مسئولیت دارد برای متوقف کردن شکنجه و خشونت و برای ممانعت از یک قتل‌عام دیگر، بلادرنگ حفاظت ساکنان اشرف را از دولت و نیروهای مهاجم عراقی پس بگیرد.

خانم رجوی افزود: 300 بلندگو در اطراف اشرف به‌طور شبانه روزی با صدای کرکننده به تهدید و اهانت و شکنجه روانی ساکنان اشتغال دارند. نزدیک به ۱۰۰۰ زن مسلمان هیچ امنیت و آسایشی ندارند. شش ماه است به دستور مالکی حتی یک قطره بنزین وارد قرارگاه نشده و دو ماه است که بر خلاف تمام توصیه‌های سازمان ملل نفت و گازوییل و هیچ سوخت دیگری به اشرف نیامده است. ممانعت از دسترسی آزادانه ساکنان اشرف به خدمات پزشکی جان صدها مجروح و بیمار را به خطر افکنده است.

تحقیقات مستقل و شفاف پیرامون قتل‌عام که درخواست جامعه بین‌المللی و به‌ویژه خانم پیلای و خانم اشتون بود فراموش شده است. در شرایطی که ما راه‌حل پارلمان اروپا برای انتقال ساکنان اشرف به کشورهای ثالث را پذیرفته و به جریان انداخته‌ایم، سفارت آمریکا در بغداد، رودرروی این راه‌حل، ساکنان اشرف را به یک راه‌حل فوق‌العاده خطرناک که جابه‌جایی غیرقانونی به نقطه دیگری در داخل عراق است فرا می‌خواند و این، خواه و ناخواه، راه قتل‌عامهای بعدی را هموار می‌کند. درحالی‌که ایالات متحده، به‌خاطر مسئولیتهای غیرقابل انکارش در حفظ جان ساکنان اشرف، باید نخستین تحقیق کننده، حسابرس و پاسخگوی جنایتهای نیروهای عراقی باشد.

خانم رجوی افزود: بار دیگر تکرار می‌کنم مسأله اشرف و جلوگیری از کشتار ساکنان آن، آزمایشگاه همان ارزشهای جهانشمولی است که پرزیدنت اوباما خود را به آن متعهد کرده است. اشرف یک شاخص است که مردم ایران با آن قضاوت می‌کنند آمریکا در طرف کیست.

خانم رجوی به تأکید از دبیرکل ملل متحد، کمیسر عالی حقوق‌بشر و کمیسر عالی ملل‌متحد در امور پناهندگان خواست برای جلوگیری از یک فاجعه انسانی مداخله کنند و تیمهای ناظر ملل‌متحد را بدون تأخیر در اشرف مستقر کنند.

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
23تیر ۱۳۹۰ (14 ژوییه۲۰۱۱)

ثبت ستاره شهراشرف-رصدخانه كاليفرنيا

ستاره اشرف سيتي به نام مجاهدين ايران در منظومه فضائي ثبت شده است كه سند آن تقديم اشرف خواهد شد

سفیر رژیم در عراق در یک پست بازرسی با مشت و لگد مورد حمله قرار گرفت

رادیو کردی نوای عراق خبر داد: در یک پست بازرسی منطقه سبز بغداد سفیر رژیم ایران در عراق مورد تهاجم قرار گرفت.

روز سه‌شنبه حسن دانایی‌فر سفیر رژیم ایران در عراق در حین عبور ستون خودروهایش از یک پست بازرسی در وسط شهر بغداد از طرف اعضای پست بازرسی با مشت و لگد مورد حمله قرار گرفت و از ناحیه صورت مجروح شد.

یک منبع خبری گفت: در حین عبور ستون خودروهای سفیر رژیم ایران، دروازه پست بازرسی به‌طور ناگهان بسته شده و محافظان وی به اعضای پست بازرسی اعتراض کردند. در نتیجه بین طرفین دعوا درگرفت. به‌دنبال این رویداد بلافاصله نوری مالکی با حسن دانایی‌فر دیدار کرده و دستور داده که برای این حادثه کمیته تحقیق تشکیل شود.

Monday, 11 July 2011

محمد یزدی: افرادی که می‌خواهند با رهبری مبارزه کنند، به اسم دین علیه دین وارد شده‌اند


محمد یزدی عضو هیأت‌رئیسه خبرگان ارتجاع با حمله به باند پاسدار احمدی‌نژاد گفت: «شیطان در برخی افراد به‌گونه‌یی نفوذ کرده است که مطالبی غیرعلمی و بی‌اساس، همراه با خیالات و توهمات را به اسم امام زمان بیان می‌کنند… افرادی که می‌خواهند با ولایت‌فقیه و رهبری مبارزه و مخالفت کنند، به اسم دین علیه دین وارد شده‌اند».

برگزاری جلسه استماع در کنگره آمریکا در رابطه با قتل‌عام اشرف، الزامها برای سیاست آمریکا جلسه استماع در کنگره آمریکا در رابطه با قتل‌عام اشرف جلسه استماع در کنگره آمریکا در رابطه با قتل‌عام اشرف

کنگره آمریکا
کمیته روابط خارجی
کنترل و تحقیقات
قتل‌عام در اشرف: الزامها برای سیاست آمریکا


«قتل‌عام در اشرف: الزامها برای سیاست آمریکا» ؛ عنوان یک جلسه استماع تاریخی و طولانی درکنگره آمریکاست که روز ۷ژوئیه۲۰۱۱ (۱۶تیرماه ۱۳۹۰)، از سوی کمیته تحقیقات و نظارت بر اعمال دولت در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان ایالات متحده برگزار شد.

ریاست این اجلاس استماع را دانا روهرا باکر، رئیس کمیته تحقیقات ونظارت برعهده داشت که چندی پیش در رأس هیأتی دوحزبی از کنگره برای دیدار از اشرف و شنیدن شهادتهای مجاهدان اشرف به عراق سفر کرد. اما نوری مالکی در دیداری با وی و هیأت کنگره آمریکا داشت، شخصاً با دیدار هیأت کنگره از اشرف مخالفت کرد و هیأت کنگره طی کنفرانسی درسفارت آمریکا در بغداد ضمن افشای این ممانعت غیرقابل قبول، برادامه کار تحقیقات و برگزاری جلسات استماع درکنگره تأکیدکرد.

در اجلاس استماع کنگره که با حضور برجسته‌ترین نمایندگان مردم آمریکا از هر دوحزب، اعضای خانواده‌های مجاهدان اشرف در آمریکا، و با شهادت ندا الهام زنجانی از اشرف و هم‌چنین شهودی چون وزیر مایکل موکیزی، دادستان کل آمریکا در دولت قبلی ایالات متحده و نیز سرهنگ وسلی مارتین و سرهنگ دکتر گری مورش، که هردو در مأموریتهای فرماندهی حفاظت از اشرف و امداد پزشکی در بیمارستان اشرف شرکت داشته و با مجاهدان اشرف کار کرده‌اند، به ادای شهادت پرداختند.

اما نماینده وزارت‌خارجه آمریکا به‌رغم اعلام قبلی، برای ادای شهادت در جلسه استماع کنگره شرکت نکرد. نمایندگان کنگره این غیبت را به حساب ترس وزارت‌خارجه از حساب پس دادن درباره کشتار و اذیت و آزار مجاهدان اشرف تفسیر کردند.

غیبت نماینده وزارت‌خارجه باعث شد که برخی نمایندگان در این باره سؤال مکتوب برای این وزارت‌خارجه ارسال کنند و رئیس اجلاس دانا روهرا باکر ضمن اعلام رسمی ارسال سؤالات برای پاسخگویی وزارت خارجه، در مورد شرکت نکردن نماینده‌ این وزارتخانه هشدار داد: «به ما گفته شد که هیچ‌کس نیست که امروز در این استماع شرکت کند. چقدر ساده! این دست به‌سر کردن تا یک جایی قابل ادامه دادن است، ولی از آن به بعد به لاپوشانی تبدیل می‌شود. بله، اقدامات غیرقانونی، نه تنها از سوی دولت عراق که مرتکب قتل‌عام شد، بلکه تسلیم شدن از جانب مقامات ایالات متحده در این جنایت هم بخشی از ماجراست. پوشاندن خلافکاری، غیرقانونی است»

شایان توجه است که در غیبت نماینده وزارت خارجه، شخصی به نام رضا (ری) تکیه به‌عنوان “ برگ فشار رژیم آخوندی“ در جلسه استماع در شمار شهود شرکت کرده بود. وی که از مدافعان شناخته شده انتخابات فرمایشی و قلابی دیکتاتوری آخوندی و اصلاح‌طلبان قلابی در رژیم ولایت‌فقیه است، در شهادت نامه و اظهاراتش به تکرار دعاوی رژیم و لابی آن در آمریکا علیه مجاهدین پرداخت. اما دربرابر استدلالات متقن حقوقی و سیاسی نمایندگان کنگره و شهادتهای تکان‌دهنده شهود، حتی وی نیز تصریح کرد که خشونت با اعضای کمپ اشرف را محکوم می‌کنم.

توجه شمارا به گزارشی مشروح از اجلاس استماع درکنگره آمریکا جلب می‌کنیم.

دانا روهراباکر، رئیس کمیته تحقیقات و نظارت بر اعمال دولت درکنگره آمریکا

خانمها و آقایان، ما تا چند لحظه دیگر این جلسه استماع را شروع می‌کنیم، اما قبل از جلسه رسمی استماع، یک جلسه توجیهی کوتاهی خواهیم داشت و همه شما می‌توانید در آن شرکت کنید. این جلسه کوتاه توجیهی از طریق تلویزیون ماهواره‌یی خواهد بود. ما اکنون این جلسه را شروع می‌کنیم و پس از آن جلسه رسمی استماع مربوط به این زیر کمیته ادامه خواهد یافت.

من نماینده کنگره، دینا روراباکر. رئیس زیرکمیته بازنگری بر تحقیقات هستم.
در اولین ساعتهای روز جمعه، هشتم آوریل، واحدهای ارتش عراق، حدود ۲۵۰۰تن، شامل خودروهای زرهی، به ساکنان غیرمسلح ایرانی در کمپ اشرف حمله کردند و حداقل ۳۴تن از آنها را به قتل رسانده و صدها تن دیگر را مجروح کردند. این افراد که غیرمسلح بودند، توسط نیروهای حرفه‌یی و تمام وقت نظامی به گلوله بسته شدند. به نظر من این یک عمل قساوت بار، یک قتل‌عام، و شاید جنایت علیه بشریت باشد. ما یک فیلم کوتاه ویدیویی از یورش جدید ارتش عراق به کمپ اشرف داریم. من از این‌که برخی تصاویر آزاردهنده هستند، عذرمی‌خواهم. ولی به نظرم مهم است که ما با واقعیت روبه‌رو شویم و این‌که در حقیقت چه اتفاقی در محل رخ می‌دهد. در پی آن یکی از ساکنان که در این حمله مجروح شد، یک زن جوان، به نام الهام ندا زنجان‌پور از طریق ویدیو کنفرانس در کمپ اشرف در عراق، ما را در جریان قرار خواهد داد. ندا شهروند کاناداست و از سال ۱۹۹۹ تاکنون در کمپ اشرف زندگی می‌کند. مادرش امروز این‌جا همراه ماست. ما به مادرش خیرمقدم می‌گوییم. متشکرم

لذا اگر اجازه بدهید ابتدا با فیلم ویدیویی شروع می‌کنیم و سپس ادامه خواهیم داد.

الهام ندا زنجان‌پور، آیا صدای ما را می‌شنوید؟
الهام: بله، سلام.
روهراباکر: ما می‌بینیم که شما در حال بهبود هستید. آیا می‌توانید به ما توضیح دهید در کمپ اشرف چه چیزی بود که مردم عراق را به میزانی تهدید کند، که ورود یک ارتش به کمپ را مشروع نماید؟

الهام: کمپ اشرف یک منطقه مسکونی است که در آن ۳۴۰۰ ایرانی، مانند من زندگی می‌کنند. ما ۲۵سال است که در کمپ اشرف زندگی می‌کنیم. ما یک تاریخچه طولانی دوستی با مردم عراق داریم. این یک منطقه مسکونی است که در آن مدارس و مسجد وجود دارد. این‌جا یک منطقه مسکونی است که افراد در آن زندگی می‌کنند. این‌جا به‌هیچ‌وجه تهدیدی علیه ارتش عراق محسوب نمی‌شود.

روهراباکر: آیا می‌توانید مشاهدات شخصی خودتان را در این حمله توضیح دهید؟

الهام: حدود ۷ صبح بود که من صدای انفجار و شلیک گلوله شنیدم. من به یکی از خیابانهای اصلی رفتم و ناگهان حضور نیروهای عراقی را که به‌زور وارد کمپ اشرف شده بودند، دیدم. آنها با تانکها و هامویهای خود وارد کمپ شده بودند. آنها تک تیرانداز و نارنجک انداز داشتند. نیروهای عراقی آمده و شروع به تیراندازی کردند. من خودم آن‌جا حضور داشتم و پرسیدم دارید چه کار می‌کنید؟ چرا این‌جا آمده‌اید؟ همانجا بود که توسط یک مرد عراقی هدف قرار گرفتم. او یک نارنجک به سوی من پرتاب کرد و جلوی پایم منفجر شد که منجر به از بین بردن ماهیچه‌های هر دو پایم شد، همان طوری که قبل از صحبتم آن را دیدید. ماهیچه‌های دستم از بین رفته است. عصبها و تاندونهای دستم از بین رفته است. ماهیچه‌های دست راستم هم پاره و مجروح شدند. مچ دست چپم هم شکسته، آرنچ دست راستم هم شکسته است. اینها ترکشهای نارنجک است که از دست و پای من خارج شده است. نیروهای عراقی به‌طور مشخص افراد را مورد هدف قرار می‌دادند. به آنها گفته می‌شد به این فرد نگاه کن و شلیک کن. ما بی‌دفاع بودیم، ما هیچ سلاحی نداریم. آنها به روی ما آتش گشودند و ۳۶تن از ساکنان اشرف را کشته و صدها تن را مجروح کردند.

روهراباکر: آیا در هیچ زمانی در کمپ، فرد مسلحی را دیدید که به سربازان شلیک کند؟

الهام: خیر! منظورتان از اشرف است؟ خیر! ما هیچ سلاحی نداشتیم.

روهراباکر: بنابراین، شما به‌هیچ‌وجه هیچ سلاحی نداشتید؟ و وقتی که سربازان وارد کمپ اشرف شدند، خودروهای زرهی داشتند، درست است؟

الهام: نیروهای عراقی با خودروهای زرهی خود وارد کمپ شدند. آنها کاملاً مجهز بودند.

روهراباکر: به شکلی که گویا دارند با واحدهای نظامی دیگر می‌جنگند، در حالی که در برابر شهروندان غیرمسلح بودند.

الهام: بله، دقیقاً همین طور است.
روهراباکر: آقای کارنهان آیا شما سؤالاتی دارید؟
رأس کارنهان، نماینده کنگره آمریکا
سلام، من نماینده کنگره، کارنهان هستم. از این‌که امروز با ما صحبت می‌کنید، متشکریم. ما امیدواریم که جراحات شما درمان شود. از این‌که ماجرای خودتان و ساکنان کمپ را به ما می‌گویید، متشکریم. این مسأله مهمی است که بتوانیم به ته قضیه آن‌چه در آن‌جا رخ داد پی ببریم. آیا می‌توانید به من بگویید قبل از این حادثه، خشونتهای دیگری هم در کمپ رخ داده بود؟

الهام: بله، قبل از هرچیز، من متشکرم که به من امکان صحبت از سوی ۳۴۰۰تن از ساکنان کمپ اشرف، شامل یک هزار زن داده شده است. این افتخار بزرگی است. بله؛ از سال ۲۰۰۹ که نیروهای عراقی مسئولیت حفاظت اشرف را برعهده گرفتند، خشونتها از سوی نیروهای عراقی آغاز شد. در سال ۲۰۰۹ نیز حمله‌یی صورت گرفت که در آن ۱۱تن کشته و صدها تن مجروح شدند. از زمانی که «یونامی» از اشرف خارج شد، نیروهای عراقی به‌طور علنی به ما حمله کردند و تا همین حمله آخری ادامه داشت. تا همین الآن هم هیچ تضمینی نیست که یک حمله دیگر علیه ما انجام ندهند.

رأس کارنهان:
: یک سؤال آخر. در حمله قبلی و همین حمله آخری، آیا می‌توانید بگویید بر اساس بهترین ارزیابی شما، چه چیزی باعث شروع این حملات شد؟

الهام: من اطمینان دارم که شما می‌دانید، خامنه‌ای، رهبر رژیم ایران، توافقنامه‌یی با مالکی امضا کرد تا اشرف را ببندد و ساکنان آن را از بین ببرد. این بهترین ارزیابی من است. ولی ارتش عراق تحت فرماندهی مالکی این حمله را انجام داد.

کارنهان: متشکرم.

روهراباکر:
در جمع ما یک قاضی سرشناس از تگزاس حضور دارد که عضو این کمیته و کنگره آمریکاست. او ریاست چندین محاکمه جنایی را برعهده داشته است. می‌خواهیم این‌جا سؤالات ایشان را هم بشنویم.

قاضی تدپو: آقای رئیس از شما تشکر می‌کنم. از ندا هم تشکر می‌کنم، از این‌که فرصت دارم چند سؤال از شما بکنم. من تد پو از تگزاس هستم. اجازه بدهید قبل از هرچیز در مورد ۳۶نفری که کشته شدند، بپرسم. ما گزارشهایی دریافت کردیم که به جای همکاری با برگزاری مراسم مناسب خاکسپاری، روزها و شاید هفته‌ها طول کشید تا اجازه خاکسپاری ۳۶نفری که توسط نیروهای عراقی کشته شده بودند، داده شود. آیا می‌توانید در مورد این خاکسپاری روشنگری کنید که آیا به شیوه‌یی که باید انجام شد، یا اخلالی از سوی دولت عراق بود؟

الهام:
بله، ما یک مزار در شمال کمپ داریم‌. این محل در قسمتی است که نیروهای عراقی از آن طرف حمله کردند. آنها مزار را تصرف کردند. دولت عراق به مدت بیش از یک ماه‌ونیم به ما اجازه نداد ۳۶نفری که در این حمله کشته شدند را خاکسپاری کنیم. آنها موافقت نکردند که ما اجساد را دفن کنیم.

تدپو: چرا نه؟
الهام: آنها ابتدا در تحویل دادن اجساد تأخیر کردند و اجازه ندادند در مزار خودمان خاک کنیم.

تدپو: آیا شما می‌دانید چرا؟
الهام: فکر می‌کنم یک دستور دیگر از سوی دولت مالکی است. نمی‌دانم چرا. شاید آنها به بهانه تسخیر زمین این کار را می‌کنند. نمی‌دانم.

تدپو: یک سؤال دیگر دارم. دولت عراق می‌خواهد کمپ اشرف را به یک مکان دیگر منتقل کند. شاید رژیم ایران هم همین را بخواهد. اگر شما را به یک نقطه دیگر در عراق ببرند، چه خطری برای امنیت شهروندان کمپ وجود دارد؟

الهام: اولا این خواسته دولت عراق غیرقانونی است، زیرا بر اساس قانون بین‌المللی، نمی‌توانند ما را منتقل کرده، یا اخراج کنند یا بر خلاف خواسته‌مان حتی به نقطه دیگری چه در داخل و چه در خارج عراق جابجا کنند. چون ما افراد حفاظت‌شده بر طبق کنوانسیون چهارم ژنو هستیم. ما در سال ۲۰۰۴ توافقنامه‌یی با نیروهای آمریکایی امضا کردیم. مسئولیت حفاظت ساکنان اشرف تا تعیین‌تکلیف نهایی برعهده نیروهای آمریکایی است. موضوع جابجایی ما به یک نقطه دیگر عراق دورتر از مرز، یک بهانه دیگر برای یک جنایت دیگر است. جابجا کردن ما به دور از مرز و به دور از تمرکز و توجه بین‌المللی، مانند این است که از ما بخواهند به بازداشتگاه برویم. اجازه بدهید بگویم این خواسته رژیم ایران است. این چیزی است که رژیم ایران دقیقاً آن را می‌خواهد. ما هرگز به چنین خواسته‌یی تسلیم نخواهیم شد که به یک بازداشتگاه برویم و در آن‌جا دور از تمرکز بین‌المللی به قتل برسیم.

تدپو: به عبارت دیگر اگر شما را به یک محل دیگر در عراق منتقل کنند، امنیت شما را به خطر می‌اندازد؟

الهام: بله، مطمئناً ، زیرا هیچ تضمینی نیست که ما در آن‌جا حفاظتی داشته باشیم. اگر نیروهای آمریکایی نتوانند از ما حفاظت کنند، ما را مستقیماً به خواسته رژیم ایران به بازداشتگاه می‌برند، و این غیرقابل‌قبول است.

تدپو: متشکرم.
روهراباکر:
من از شما به‌خاطر در میان گذاشتن سرگذشت خودتان و کمپ اشرف، درباره این قتل‌عام وحشیانه‌یی که رخ داد، متشکریم. آقای فیلنر آیا شما هم سؤالاتی دارید؟ شما را آن‌جا ندیدم، عذر می‌خواهم.

باب فیلنر، نماینده کنگره آمریکا
متشکرم آقای رئیس از این‌که این جلسه استماع را امروز برگزار می‌کنید و به من اجازه می‌دهید به‌عنوان عضو کنگره در آن شرکت کنم. همان طوری که به خوبی می‌دانید یک فاجعه بزرگ و کشتار بالقوه دیگر در انتظار است. به نظر من ایالات متحده هم تعهد قانونی و هم تعهد اخلاقی دارد که مانع آن شود. من از این‌که این جلسه را برگزار کردید تا این موضوع را در مرکز توجه قرار دهید، تشکر می‌کنم. تعداد کمی از آمریکاییها می‌دانند که چه چیزی در آن‌جا رخ می‌دهد. ما از شما در اشرف تشکر می‌کنیم که امروز شهادت می‌دهید. همه ما مادرتان را ملاقات کردیم. او بدون شک عشق خود را به شما تقدیم می‌کند و هم‌چنین نگرانیش را که میلیونها نفر در این کشور در آن مشترکند. متشکرم از آن‌چه گفتید. من فقط می‌خواستم بپرسم آیا شما یا کس دیگری در اشرف تلاش کردید از آمریکاییها بخواهید به این حمله که عراقیها مرتکب شدند، واکنش نشان دهند؟

الهام:
معذرت می‌خواهم، قبل از این‌که به این سؤال پاسخ بدهم، اجازه بدهید به مادرم سلام کنم. من از این‌که او آن‌جاست بسیار خوشحالم. امیدوارم بتوانم به‌زودی با او صحبت کنم. در مورد سؤال شما، بله، من شخصاً از طریق کنسولگری کانادا خواستم که به بیمارستان بلد منتقل شوم تا تحت درمان بهتری قرار بگیرم. کنسولگری کانادا به من گفتند، آنها نپذیرفتند. ما هم‌چنین از طریق افسر رابط از سفارت آمریکا همین را خواستیم، ولی باز هم نپذیرفتند. من این را چه برای خودم و چه برای سایر مجروحان خواستم، زیرا مطمئناً شما می‌دانید که ۳۴۰ مجروح داشتیم که ۲۴۵تن آنها به ضرب گلوله، یا به‌خاطر انفجار نارنجک مانند خودم بود. ما از ابتدا نیاز زیادی به مراقبتهای پزشکی داشتیم. ولی متأسفانه آنها قبول نکردند ما را ببرند، اما به دیدن ما آمدند وهفت نفر از ساکنان را بردند. باید متوجه باشید که هفت نفر از میان ۳۴۰نفر یک رقم بسیار بسیار کوچک است. ما خواستارکمک آنها شدیم.

باب فیلنر:
آیا زمانی که حمله صورت گرفت، شما از آمریکاییها کمکی خواستید برای این‌که دخالت نظامی بکنند، یا حفاظت نظامی به شما بدهند، همان طوری که ارتش آمریکا قول آن را داده بود و امضا هم کرده بود؟

الهام:
بله؛ ما با نیروهای آمریکایی و سفارت در تمامی لحظات ارتباط داشتیم. در حقیقت از سوم آوریل نیروهای آمریکایی این‌جا در اشرف حضور داشتند. ما زرهیهای آنها را دیده بودیم و به آنها اطلاع داده بودیم که واقعه‌یی در شرف وقوع است و شما باید مانع شوید. ولی متأسفانه در هفتم آوریل ساعت ۹ و بیست دقیقه واحد نظامی سرهنگ دوم «مالینری» از کمپ خارج شد و ما را کاملاً بلا دفاع باقی گذاشت تا در برابر یک تهاجم سنگین نیروهای عراقی قرار بگیریم.

باب فیلنر:
این موضوع بسیار تأسف‌بار است. خصوصا آقای رئیس در این اتاق، چند ماه پیش وزیر خارجه قول داد که امنیت و سلامت ساکنان اشرف را تضمین کند، ولی به نظر می‌رسد که چنین اتفاقی نیفتاد. من فکر می‌کنم کنگره به رهبری شما باید در این باره بیشتر بگوید. ما از شما تشکر می‌کنیم و امیدواریم که سریع‌تر بهبود یابید و تمام تلاشمان را در کنگره خواهیم کرد که شما به‌زور جابجا نشوید و در آینده حفاظت شما تأمین شود. آقای رئیس تشکر می‌کنم.

روهراباکر:
آقای فیلنر، از شما تشکر می‌کنم. شما طی سالهای گذشته بسیار فعال بودید و به خطرات بالقوه‌یی که ساکنان کمپ اشرف برای مدت بسیار طولانی به‌عنوان بخشی از زندگیشان با آن روبه‌رو بوده‌اند، توجه نشان داده‌اید. من می‌خواهم از این خانم جوان که سرگذشت خود را با ما در میان گذاشت نیز تشکر کنم. دیدن شما امروز به رنجی که ساکنان کمپ اشرف با آن مواجهند و باید تحمل کنند، و به عمد بر آنها تحمیل شده، چهره واقعی‌تری می‌دهد. لذا از شما بسیار تشکر می‌کنیم. ما از شجاعت شما و این‌که امروز در این جلسه شرکت کردید؛ بسیار قدردانی می‌کنیم. زیرا می‌دانیم شما کاملاً مطلع هستید که دیگران ممکن است شما را به‌عنوان یک دشمن ببینند و با این کار جانتان را به خطر بیندازید. ولی اجازه بدهید بگویم تا ثبت شود که اگر هر اتفاقی برای این شاهد بیفتد، تمامی درهای جهنم را این‌جا در واشنگتن باز می‌کنیم. این خانم جوان بسیار شجاع است و ما باید در کنار او قرار بگیریم و قرار هم خواهیم گرفت. لذا اگر کسی چیزی برای خاموش کردن او در ذهنش دارد، با ما روبه‌رو خواهد شد. از شما تشکر می‌کنیم. و از مادرتان که این‌جا نزد ماست. من می‌دانم که او بسیار افتخار می‌کند که چنین دختر شجاعی دارد. من خودم دو دختر دارم و امیدوارم که به همان شجاعت شما رشد کنند.

الهام:
از این‌که چنین فرصتی به من دادید، بسیار سپاسگزارم. می‌خواستم یک نکته دیگر را هم بگویم. اطمینان دارم که شما می‌دانید ما هنوز از حملات آینده و این‌که چه اتفاقی خواهد افتاد، نگرانیم. من قطعاً از اعضای کنگره و حمایت مردم آمریکا، خصوصا از شما، رئیس روهراباکر و سایر اعضای زیرکمیته، عضو ارشد کنگره، کارنهان به‌خاطر آن‌چه که دارید انجام می‌دهید، متشکرم. اگر اجازه بدهید یک نکته دیگر را در مورد ۳۰۰ بلندگو که توسط رژیم ایران و با کمک دولت عراق در اطراف اشرف نصب شده، بگویم. آنها از طریق این بلندگوها به‌طور ۲۴ساعته و ۷روز هفته بی‌حرمتی و تهدیدها و فحشهای هرزه و رکیک علیه زنان پخش می‌کنند. از ساعت ۴/۵صبح شروع می‌شود تا دو سه بعد از نیمه‌شب ادامه دارد. چه این‌جا در بیمارستان و چه برای ساکنان تنها ۱ یا ۲ساعت استراحت باقی می‌ماند. من به همین خاطر از قاضی تدپو و نماینده کنگره خانم شیلا جکسون لی، به‌خاطر تلاششان برای متوقف کردن آن سپاسگزار هستم. علاوه براین، به‌خاطر همه کارهایی که شما می‌کنید، بسیار سپاسگزارم. از جانب ۳۴۰۰تن از ساکنان اشرف از شما تشکر می‌کنم. می‌دانم که شما می‌دانید برای ما اهمیت اساسی دارد که تیم نظارت ملل‌متحد در اشرف مستقر شود، تا حفاظت ما تأمین شود و یک حمله دیگر صورت نگیرد. بسیار متشکرم از این‌که به من این فرصت داده شد. با تقدیم احترام از سوی همه ساکنان اشرف، متشکرم.

روهراباکر:
بسیار خوب، خدا شما را حفظ کند. ما اکنون به‌طور رسمی استماع زیرکمیته را آغاز می‌کنیم. من این‌جا جلسه استماع زیرکمیته بازنگری بر تحقیقات در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان را افتتاح می‌کنم. ابتدا سخنرانی افتتاحیه را ایراد خواهم کرد. بعد سخنرانیهای کوتاه اعضای کمیته را خواهیم داشت و بعد هم به سراغ هیأت شاهدان خواهیم رفت.

من نماینده کنگره دینا روهراباکر هستم. به شما در این جلسه استماع خیرمقدم می‌گویم. در حالی که ما از حمله آوریل عبور می‌کنیم، باید متذکر شد که کمپ اشرف بیش از ۲۰سال است محل سکونت ۳۴۰۰تن از اعضای مجاهدین خلق، گروه اصلی اپوزیسیون است که علیه دیکتاتوری بنیادگرای اسلامی مبارزه می‌کند. ۳۴۰۰نفری که در کمپ اشرف هستند، دشمنان دیکتاتوری ملاها در ایران محسوب می‌شوند. این نکته بسیار مهم است که وقتی به آن‌چه دارد اتفاق می‌افتد، فکر می‌کنیم، باید آن را به‌خاطر داشته باشیم. به ساکنان کمپ اشرف از سوی فرماندهان ارشد آمریکایی بعد از آزادسازی عراق، و بعد از کنار زدن صدام حسین، قول حفاظت بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو دادیم. حاکمیت در سال ۲۰۰۴ به دولت بغداد تحویل داده شد که به همراه آن مسئولیت حفاظت کمپ اشرف بود. وقتی هیأت کنگره ما در این باره با نخست‌وزیر مالکی در ماه گذشته در بغداد صحبت کرد، حق حکومت او و حق حاکمیت مردم عراق، مسأله ما نبود. ما در این باره هیچ اختلافی نداریم. اما این‌که دولت عراق چگونه این حق حکومت را به اجرا بگذارد، موضوع بسیار نگران کننده‌یی است. استفاده مفرط از زور، قتل، قتل‌عام و تاکتیکهای دیگر استفاده نامشروع از زور است. آن‌چه در هشتم آوریل رخ داد، استفاده مفرط از زور بود، استفاده نامشروع از قدرت در رویارویی بود. استفاده از نیرو و خودروهای زرهی علیه شهروندان غیرمسلح، خاطرات میدان تیانانمن در چین کمونیست را به‌خاطر می‌آورد، و نه یک حکومت دموکراتیکی که آمریکا به این سختی تلاش کرده و برایش جنگیده و ما از خون و گنجینه‌هایمان مایه گذاشتیم تا یک جامعه دموکراتیکی به وجود بیاوریم. بدون شک آن‌چه در هشتم آوریل در کمپ اشرف اتفاق افتاد، نتیجه‌این مایه‌گذاری را نشان نمی‌دهد. کشتار دسته جمعی پناهندگان غیرمسلح، به سادگی قابل گذشت نیست. پس از این حمله، وزارت‌خارجه تصریح کرد که «بحران و از دست رفتن جانها توسط دولت عراق و ارتش عراق آغاز شد». ولی قبل از حمله چی؟ آیا سفارت آمریکا، آیا فرماندهی نیروهای آمریکایی در عراق از تجمع نیروهای عراقی در خارج کمپ یا از هدف آنها مطلع شده بودند؟ آیا با دولت عراق تماس گرفته بودند، آیا آنها با ما تماس گرفتند؟ اگر بله، واکنش چه بود؟ ما چه واکنشی نشان دادیم؟ اگر ما از آنها سؤال کردیم واکنش عراقیها چه بود؟ چرا یک واحد نیروهای آمریکایی که در اشرف مستقر بود، درست چند ساعت قبل از شروع حمله فرمان خروج دریافت کرد؟ ما مایل بودیم از وزارت‌خارجه این سؤالات را بپرسیم. ما می‌خواستم آنها امروز یک شاهد این‌جا داشته باشند، یک مقام که بتواند در این باره به ما بگوید و پاسخ او به این سؤالات مهم این‌جا ثبت شود. ولی به ما گفته شد که هیچ‌کس نیست که امروز در این استماع شرکت کند. چقدر ساده! این دست به‌سر کردن تا یک جایی می‌تواند پیش برود، از آن به بعد به لاپوشانی تبدیل می‌شود. بله، اقدامات غیرقانونی، نه تنها از سوی دولت عراق که غیرنظامیان را به قتل رساند و مرتکب قتل‌عام شد، بلکه تسلیم شدن از جانب ایالات متحده و مقامات ایالات متحده در این جنایت هم بخشی از ماجراست. پوشاندن خلافکاری غیرقانونی است. دومین موضوع نگرانی این است که آیا دولت مالکی در هماهنگی با رژیم دیکتاتوری ایران این کار را کرد؟ حزب سیاسی نخست‌وزیر مالکی بر پایه جامعه شیعه عراق استوار است. البته جامعه شیعه عراق به نوعی با حاکمیت دیکتاتوری شیعی در تهران روابط مشترک دارد. اکثریت مالکی در پارلمان عراق به جناح سیاسی که توسط آقای صدر هدایت می‌شود، متکی است، او یک مأمور علنی تهران است که شبه‌نظامیانش، مهدی، بارها با نیروهای آمریکایی درگیر شده‌اند. آیا قتل‌عام کمپ اشرف‌نشانه یک مشکل بزرگتر است؟ آیا به واسطه‌این حقیقت رخ داده که ما شاهد تمایل دولت عراق، نخست‌وزیر مالکی و اکثریت او برای بازی‌کردن کارت دیکتاتوری ملاها در همسایگی عراق هستیم؟ اگر چنین چیزی حقیقت دارد و ارتش عراق خود را مؤظف به رفتن به داخل کمپ اشرف و قتل‌عام ساکنان آن دیده، شاید این امر هدف اصلی آمریکا برای رفتن به عراق را زیرعلامت سؤال می‌برد. آیا آمریکا با خون و گنجینه خود بها پرداخت تا یک دولت در بغداد سرکار بیاید که دست‌نشانده دیکتاتوری ملاهای ایران بشود؟ در سال ۱۹۹۷، رژیم ایران وزارت‌خارجه دولت کلینتون را متقاعد کرد تا «مجاهدین» را در لیست سازمانهای تروریستی خارجی قرار دهد. این پیشنهاد ضعف آلود قرار بود روابط دو طرف را بهبود بخشد. ولی اکنون می‌بینیم که هیچ بهبودی در روابط با تهران حاصل نشد، زیرا تهران به حمایت خود از خشونت و تروریسم در سراسر منطقه ادامه داد و مخالفان در داخل کشور را سرکوب و سلاح اتمی تولید کرد. لذا قرار دادن ساکنان کمپ اشرف در لیست، حتی با وجود طبیعت ناصادق آن از ابتدا هیچ منفعتی نداشت. با وجود این‌که ملاها هیچ تغییر قابل قبولی در رفتارشان ندادند، «مجاهدین» هنوز در لیست هستند. انگلستان و اتحادیه اروپا آنها را از لیست خارج کردند. بنابراین ما هم باید دست از بازی برداریم و آنها را از لیست خارج کنیم تا به یک قتل‌عام دیگر منجر نشود. به این سؤال هم باید پاسخ داده شود که آیا به واقع قرار دادن «مجاهدین» در لیست به هیچ نوعی در اتخاذ تصمیمهایی که به قتل‌عام ساکنان اشرف و مجروح کردن صدها تن دیگر انجامید، کمکی نکرد؟ ما باید از موارد زیادی مطلع شویم که در روز هشتم آوریل چه اتفاقی افتاد؟ آیا می‌توانیم به حفاظت از کمپ اشرف بپردازیم؟ راه‌حل چیست؟ آیا ساکنان را باید به مکانهای امنی خارج از عراق منتقل کنیم؟ راه‌حل چیست؟ این سؤال جالبی است که امروز به آن بپردازیم. من مایلم پیشنهادات این هیأت را بشنوم که چه اتفاقی افتاده است. یک نکته آخر قبل از این‌که سخنرانی افتتاحیه را به نماینده کنگره کارنهان واگذار کنیم، من در روزنامه خواندم که ۳۴تن یکی دو روز پیش در اثر انفجار در عراق کشته شدند. ساده است فکر کنیم این همه آدم دارد کشته می‌شود، چرا نگران کمپ اشرف هستیم، در حالی که افراد دیگری هم در حملات تروریستی کشته می‌شوند؟ بگذارید توضیح دهم که این قابل مقایسه نیست، وقتی یک تروریست بمب می‌گذارد و افراد بیگناه را می‌کشد، قابل قیاس نیست با این‌که یک دولت از حق حاکمیت خود استفاده کند و به عمد تصمیم بگیرد مردم را قتل‌عام کند و بکشد. حتی درصورتی‌که تعداد کشته‌ها مساوی باشد. آن چه از یک دولت انتظار می‌رود این است که مسئولانه و برطبق قانون عمل کند، اما در مورد یک گروه تروریستی انتظار می‌رود که از پس‌مانده‌های جامعه و زمین باشد. بگذارید امیدوار باشیم که دولت مالکی فرق بین اقدامات تروریستی غیرقابل‌قبول را با عملکرد دولتش که به‌هیچ‌وجه با قانون و تمدن منطبق نیست، بفهمد. لذا برای نیروهای دولتی که به‌طور علنی آدم بکشند، همان طوری که شاهدش بودیم، در هر نقطه از این جهان متمدن این غیرقابل‌قبول است و این با یک حمله تروریستی بسیار فرق می‌کند. بنابراین، ما برای فراخواندن افراد به قرار گرفتن در مقابل مسئولیتهایشان و این‌که بفهمیم دقیقاً چه اتفاقی افتاد، وظیفه اخلافی داریم. آقای کارنهان، آیا شما سخنانی دارید؟

رأس کارنهان:
بله، دارم. آقای رئیس می‌خواهم به‌خاطر این جلسه استماع و تابش نور و روشنایی به این موضوع از شما تشکر کنم. هم‌چنین به‌خاطر برعهده گرفتن ریاست هیأت ما که اخیراً به عراق رفت تا با نخست‌وزیر مالکی و دیگر مقامات و هم‌چنین با مقامات دولت آمریکا برای رسیدن به ته این قضیه، صحبت کند از شما تشکر می‌کنم.

روهراباکر:
بله تشکر می‌کنم، می‌خواهم از نماینده کنگره تدپو بخواهم که ریاست این جلسه را برعهده بگیرد. مرا در مجلس نمایندگان خواسته‌اند. من یک متمم ارائه داده‌ام که باید برای رسیدگی به آن به مجلس بروم. پس از اتمام کارم، سریعاً باز خواهم گشت. آقای پو لطفاً در صورت امکان ریاست را برعهده بگیرید. مطمئن هستم که شما هم سخنان افتتاحیه دارید.

کارنهان:
آقای رئیس مجدداً تشکر می‌کنم و می‌خواهم به آقای پو از تگزاس که یکی از همکاران من است و او هم یکی از اعضای هیأت بود، به‌خاطر تعهداتش در این باره گواهی بدهم. در پرتو وقایع اخیر، سفرمان به عراق و خروج برنامه‌ریزی شده نیروهای آمریکایی در پایان دسامبر امسال، این جلسه استماع در زمان بسیار مناسبی برای ارزیابی ما، نه تنها در مورد وضعیت انسانی در کمپ اشرف، بلکه برای بررسی مسائل عمومی‌تر در رابطه با سیاست آمریکا نسبت به عراق برگزار می‌شو‌د. هم‌چنین می‌خواهم اشاره کنم که امروز تعدادی از ایالت میسوری این‌جا هستند، شامل خانم اعظم شهریاری. از حضورتان این‌جا خشنودیم. پسر ایشان در کمپ اشرف است. از حضور همه شما این‌جا و توجهتان به این موضوع، تشکر می‌کنم.

تاریخچه مجاهدین و کمپ اشرف به دهها سال پیش برمی‌گردد. در جریان سفر ماه گذشته به عراق، با شمار زیادی در مورد کشتار هشتم آوریل در کمپ اشرف صحبت کردیم. جای تعجب نداشت که داستانهای مختلف و متناقضی شنیدیم. آن‌چه که با هم اختلاف نداشت، این بود که بیش از ۳۰تن از ساکنان کمپ اشرف کشته و بیش از ۳۰۰تن توسط نیروهای امنیتی عراقی مجروح شدند. این کشتار به‌طور گسترده‌یی محکوم شده و من هم آن را محکوم می‌کنم. هفته بعد از این کشتار، کمیسر عالی حقوق‌بشر ملل‌متحد خواستار «تحقیقات کامل مستقل و شفاف» شد و اضافه کرد «هر فردی که مسئول استفاده مفرط از زور باشد، باید محاکمه شود». من این را تصدیق می‌کنم. یک تحقیقات کامل و منصفانه بهترین راه‌حل برای مشخص کردن چیزی است که اتفاق افتاده است، و این‌که هر کس که متهم شناخته شود، باید به عدالت سپرده شود و ما مانع تکرار حملات آینده شویم. من مایلم استشهاد شاهدان را در این‌جا در مورد نقض حقوق‌بشر بشنوم، هم‌چنین چگونه می‌توانیم مانع بدرفتاریهای آینده شویم.

در سال ۲۰۰۳ ساکنان کمپ اشرف موقعیت حفاظت‌شده، تحت کنوانسیون ژنو داشتند. در ارتباط با موافقتنامه نیروها میان آمریکا و دولت عراق، از سال ۲۰۰۹ کمپ اشرف تحت مسئولیت عراق بوده است. با کاهش نیروهای آمریکایی از عراق، من معتقدم که ملل‌متحد یا هر نهاد بین‌المللی دیگر باید امکان دسترسی به کمپ برای ارزیابی وضعیت انسانی را داشته باشد. هم‌چنین از شاهدان خواستار اشاره به مسأله جابجایی ساکنان اشرف هستم. آیا این یک گزینه است؟ یا خیر؟ و نگاه بیشتری هم داشته باشیم به پیامدهای گسترده‌تر سیاست آمریکا در شرایطی که سیاست آمریکا در عراق دارد از اقدامات نظامی به تلاشهای مربوط به وزارت‌خارجه سوق داده می‌شود و روی دیپلوماسی و توسعه متمرکز می‌شود.

با ذکر این نکته، از بقیه وقت سخنرانی افتتاحیه‌ام صرف‌نظر می‌کنم تا فرصت بیشتری به شاهدان داده شود.

تدپو:
از سخنان عضو ارشد کنگره تشکر می‌کنیم. من هم همراه رئیس روهراباکر و این عضو ارشد کنگره در سفر به عراق در یازدهم ژوئن حضور داشتم. ما با مالکی دیدار کردیم و در مورد مسائل مختلف گفتگو کردیم. یکی از آن موضوعات این بود که می‌خواستیم به کمپ اشرف برویم و داستان آن‌چه در ماه آوریل بر سر آنها آمد را از زبان خودشان بشنویم. پس از دو ساعت گفتگو و حرفهای زیاد که به قول معروف گفتنیها گفته شده ولی «بیشترحرف بود تا عمل»، به ما اجازه داده نشد که به کمپ اشرف برویم. او در این مورد انعطاف ناپذیر بود و ما از آن‌جا که او مسئول کشور بود، به این تصمیم احترام گذاشتیم. ولی سؤال من، چه در آن زمان، و چه اکنون، تغییرنکرده است. چرا نه؟ مالکی چه چیزی را می‌خواست مخفی کند؟ اگر حرفش در مورد موضعش درست بود، و البته موضعش را به خوبی توصیح داد، چرا نخواست با روی گشاده به ما اجازه شنیدن نظرات ساکنان کمپ اشرف را بدهد؟ او مانع دسترسی ما به این افراد شد. لذا به نظر می‌رسد، مسائل زیادی برای مخفیکاری داشت. به همین دلیل ما اجازه نیافتیم به کمپ اشرف برویم و از زبان آنها بشنویم که وقتی سربازان عراقی در هشتم آوریل به کمپ یورش بردند و به سوی ساکنان تیراندازی کردند و با هامویهای ساخت آمریکا آنها را زیر گرفتند، ۳۶تن شامل زنان کشته شدند، این یک قساوت در نقض حقوق‌بشر بود و آمریکا با هزاران نیرو که هنوز برای صلح در عراق می‌جنگند، بیش از صدور یک بیانیه کار چندانی نکرده است. آنها تحقیقات مربوط به خودشان را نکرده‌اند. از ملل‌متحد هم نخواسته‌اند تا تحقیقات کند و هیچ دلیلی هم برای تحقیقات از سوی دولت عراق نیست، زیرا آنها خودشان دستور حمله را دادند، حتماً هیچ خطایی در عمل ارتش خود نخواهند دید. یک هفته بعد از حمله یک نامه با امضای ۱۸تن از اعضای مجلس نمایندگان به هیلاری کلینتون، وزیر خارجه و رابرت گیتس، وزیر دفاع نوشته شد و از آنها خواستند از این حمله خشونت‌بار رفع ابهام شود‌. ما امروز در ماه ژوئیه هستیم، ولی از سوی دولت آمریکا سکوت اختیار شده و به ما هیچ پاسخی در مورد این حمله غیرانسانی در عراق علیه ساکنان داده نشده است. به نظر می‌رسد که تحت نام انسانیت سرگرم بمباران لیبی هستند، تا این‌که جواب ما را بدهند. در عوض دولت پیشنهاد طرح جابجایی برای کمپ را داده است. آنها می‌خواهند کمپ را به یک نقطه دیگر در عراق جابجا کنند. این همان طرحی است که رژیم ایران سالها پیش داده بود. ما از خطرات زیادی که این کار برای ساکنان کمپ دارد، اطلاع داریم. من در ماه مه یک نامه به وزیر کلینتون ارسال کردم و با این طرح گمراه کننده مخالفت کردم. کمپ اشرف در سراسر جهان به‌عنوان محل پناهندگانی که با رژیم ایران مخالفند، شناخته می‌شود. اگر این کمپ را در عراق جابجا کنیم، آنها این شناخته شدگی عمومی را از دست می‌دهند و ساکنان را تحت کنترل همان ارتش قرار می‌دهند. یک چیزی تحت کنترل مستقیم ما هست که می‌توانیم انجام بدهیم، و آن خارج کردن نام «مجاهدین» از لیست است. این یکی از موانع بر سر راه انتقال ساکنان کمپ اشرف به یک کشور صلح‌آمیز دیگر است، زیرا هنوز از سوی آمریکا به‌عنوان یک گروه تروریستی شناخته می‌شوند. من یک لایحه قانونی دو حزبی ارائه داده‌ام که از وزیر خارجه می‌خواهد «مجاهدین» را از لیست حذف کند. من تمامی توجیهات محرمانه مربوط به «مجاهدین» را دیده‌ام یا در جلسات آن حضور داشته‌ام و متقاعد نیستم که آنها باید در لیست باقی بمانند. وزارت‌خارجه استدلال کافی برای حفظ آنها در لیست ندارد، لذا باید خارج شوند. «مجاهدین» نباید به‌عنوان یک ابزار سیاسی برای استمالت از هیچ دیکتاتوری در جهان به‌کار بروند. ۸۳تن از همکارانم با حرف من موافق هستند. ما به‌عنوان یک ملت قول داده‌ایم که از این ایرانیها حفاظت کنیم، فارغ از این‌که چه فکری در مورد مجاهدین می‌کنیم. ما همه باید توافق کنیم که هیچ گروهی، خصوصاً گروهی که تروریسم را نفی می‌کند و همه سلاحهای خود را تحویل داده، سزاوار نیست که حقوق‌بشرشان توسط عراق یا رژیم ایران یا هرکس دیگر مورد تعرض قرار گیرد. ما به عراق دموکراسی و آزادی دادیم، وقتش رسیده که آنها نشان دهند شایسته آن بودند و حفاظت ساکنان کمپ اشرف و مجاهدین را تأمین کنند. من از آقای فیلنر می‌خواهم سخنرانی افتتاحیه‌اش را شروع کند.

باب فیلنر:
متشکرم آقای رئیس، به نظرم لازم است درخواست کنم که به‌عنوان یک عضو کمیته رسماً اجازه حضور در این‌جا را داشته باشم. متشکرم آقای رئیس، من از شجاعت و گرایش به‌عمل شما در این باره تقدیر می‌کنم. می‌دانید آقای رئیس، داشتم از قبل استشهاد شاهدان را مطالعه می‌کردم تا آماده باشم. متوجه شدم که یکی از شاهدان تمامی وقتش را صرف بی‌اعتبار کردن مجاهدین کرده است. تقریباً گویا قتل‌عامی که در کمپ اشرف رخ داد، مشروع بود. ای کاش همانقدر زمان هم برای بی‌اعتبار کردن رژیم ایران می‌گذاشت، بیشتر به صلاحمان بود. نظر شما را نمی‌دانم آقای رئیس، ولی من تلاش کرده‌ام مقاومتی را که در داخل هست بررسی کنم و مجاهدین و رهبری آن به راه‌حلی رسیده‌اند که به نظر من تنها سیاست مشروعی است که برای ما آمریکاییها بهتر است. آنها خواستار راه‌حل سوم هستند. به این معنی که ما ایران را اشغال نکنیم، ولی ملاهای موجود را هم استمالت نکنیم. فقط از سر راه کنار برویم و بگذاریم مقاومت آن‌چه را که می‌تواند و باید و می‌خواهد، انجام دهد. لیست‌گذاری مجاهدین به‌عنوان سازمان تروریستی مانع‌تراشی است. بنابراین باید مجاهدین را از لیست خارج کنیم. همان طوری که گفتید علل زیادی هست که چرا ما باید این کار را بکنیم. من به تازگی در یک گردهمایی در پاریس شرکت کردم. قاضی موکیزی هم آن‌جا بود. اولین وزیر امنیت داخلی آمریکا در آن‌جا به‌طور صریح و روشنی گفت مجاهدین یک سازمان تروریستی نیستند. هیچ مطلبی در این باره در مدتی که او وزیر امنیت داخلی آمریکا بود، روی میز او نرفت. لذا به نظر من، باید با این موضوع جدی برخورد کنیم. مسأله ما این نیست که ایدئولوژی‌شان چیست. البته می‌توان در این باره صحبت زیادی کرد، درهرحال یک قتل‌عام صورت گرفته است. ما باید مانع آن می‌شدیم، ما تعهد قانونی در این زمینه داریم، باید این کار را می‌کردیم و باید در آینده بکنیم. من نمی‌توانم وقتی نقض حقوق‌بشر در جریان است در مورد ایدئولوژی حرف بزنم. به نظر من این رنگ کردن است. بنابراین من از تلاشهای شما و نماینده کنگره روهراباکر و آقای کارنهان تشکر می‌کنم که آمریکا را در این باره مطلع می‌کنید. آقای تدپو، شما خوب می‌دانید که این به ما ضربه می‌زند. وقتی که نیروهای آمریکا از عراق خارج شوند، بعد از آن همه گنجینه و پول و زنان و مردان ما که در آن‌جا کشته و مجروح شده‌اند، آیا می‌خواهیم رژیم ایران مسلط شود؟ این در شرف وقوع است. وضعیت اشرف سمبل آن چیزی است که ما می‌خواهیم مانع شویم. بعد از این همه دخالت در عراق طی یک دهه گذشته، رژیم ایران جلو بیاید؟ مجاهدین خواستار یک دولت غیرهسته‌یی، دموکراتیک و مبتنی به جدایی دین از دولت هستند. به نظر من همه ما می‌توانیم با این توافق داشته باشیم. من منتظر شهادتها خواهم شد. متشکرم آقای پو.

تدپو: آیا خانم نماینده از تگزاس سخنرانی افتتاحیه دارند؟

شیلا جکسون لی، عضو عالیرتبه کمیته امنیت داخلی:
متشکرم آقای رئیس
بگذارید تأیید کنم که شاهدان و این فرصت ویژه را با دادستان کل مایکل موکیزی داشتیم.

آقای رئیس، من هم‌چنین می‌خواهم تأیید کنم نامه‌یی را که در پاسخ به نامه خودم در رابطه با دخالت آمریکا برای حل این بحران وحشتناک نوشته بودم، دریافت کرده‌ام و این نامه از جوزف مک مانوس به نمایندگی از منافع وزارت‌خارجه آمریکا نوشته شده است.

پس فقط بگذارید بگویم که به هیچ‌وجه ما نباید زشتی حمله به ساکنان کمپ اشرف را تحمل کنیم. و هر چقدر هم که دوستی ما یا تلاش برای بهبود تاریخ عراق عمیق باشد، نباید این مسأله تحمل شود. و نباید تحمل کرد که رژیم ایران دست بالا را پیدا کند و هم‌چنین باعث اقدامات سریع و خشونت‌باری که خودشان قادر به انجام آن هستند، علیه کمپ بشوند. و اگر چنین اقداماتی توسط ارتش در عراق صورت گرفت آنها به همان اندازه کسانی که به چنین فضایی رهنمون شده‌اند، مقصر می‌باشند.

بنابراین، من امیدوارم راه‌حلی را پیدا کنیم که در آن از رئیس دولت عراق بخواهیم چنین تلفیقی را بررسی کند و با کسانی که در کمپ هستند، همکاری کند و امکان عبور امن را جهت مراقبتهای پزشکی فراهم نماید. نقض شدید حقوق‌بشر و حقوق مدنی باید به‌طور کامل محکوم شود. ولی مهمتر این‌که سازمانهای بین‌المللی شامل سازمان ملل‌متحد باید بلافاصله چنین رفتاری را محکوم کنند. و عراق باید درمحاکمه بین‌المللی مؤاخده بشود. نه فقط برای بدرفتاری با ساکنان اشرف، بلکه به‌خاطر بدرفتاری با بسیاری از شهروند خودش که در زمینه‌یی از تفاوت و تبعیض هستند.

بنابراین، آقای رئیس، متشکرم که این استماع را برگزار کردید. بسیار دلسرد کننده است که پشت سر هم با نقض مستمر حقوق وجود دارد، ولی هیچ واکنشی از جانب عراق نیست. سفیر عراق که او را در جمع شاهدان نمی‌بینم، ولی اگر صدای من را می‌شنود، باید به این کنگره بیاید. او یک معذرتخواهی بدهکار است و باید به ملت آمریکا توضیح دهد که چرا مبانی حقوق مدنی یک گروه اقلیت را در کشوری نقض می‌کند که ما آن‌جا جنگیدیم و خون دادیم تا شاید عراقیان آزاد زندگی کنند. او یک معذرت‌خواهی به همه ساکنان اشرف و همه مردم عراق، که آنها نیز به دلایل گوناگونی رنج می‌برند، بدهکار است. او یک معذرت‌خواهی و توضیح به خانواده جهانی و به‌خصوص ایالات متحده آمریکا بدهکار است، به‌خاطر گنجینه‌یی که در آن‌جا در تلاش برای برقراری دموکراسی از دست دادیم.

من صحبت را به شما آقای رئیس برمی‌گردانم و متشکرم
تد پو:
آقایان از این‌که امروز این‌جا هستید بسیار متشکرم
قاضی موکیزی شما اولین نفر هستید، یک محدودیت زمانی ۵دقیقه‌ای برای هرکدام از شما داریم و اگر بخواهید بیشتر صحبت کنید می‌توانید متن را برای ثبت ارائه بدهید.
قاضی موکیزی بفرمایید.

مایکل موکیزی، وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ – ۲۰۰۹:
متشکرم، تشکر می‌کنم از آقای رئیس و عضو ارشد کارنهان، نمایندگان کنگره، فیلنر و جکسون لی و اعضای زیرکمیته، برای دعوت از من جهت دادن شهادت در مورد وقایع کمپ اشرف که در آوریل امسال به کشته شدن ۳۶ زن و مرد بیگناه توسط نیروهای عراقی منجر شد. آنها از سلاح و خودروهایی که توسط نیروهای آمریکایی برای آنان تأمین شده بود، استفاده کردند.

در متن ۷ صفحه‌یی شهادتم که ارائه شد چندین پیشنهاد دادم با این امید که این کمیته بتواند از وخیم‌تر شدن شرایط در اشرف جلوگیری کند. از زیرکمیته تشکر می‌کنم که آن را به‌عنوان بخشی از ثبت جلسه در نظر بگیرد. اما می‌دانم که رئیس و سایر اعضای این زیر کمیته با دولت عراق و وضعیت اشرف تجربه مشخص دارند و شما نسبت به من بیشتر مطلع هستید.

وقتی روی شهادتم متمرکز می‌شوم می‌بینم آمریکا در گذشته چگونه عمل کرده است، که بخشی از آن کمک کننده و بخشی از آن آزاردهنده است و می‌بینم چه کاری در آینده می‌تواند انجام گیرد تا از کشته شدن افراد جلوگیری شود، نباید اشتباه کرد که در واقع هر چه که ما در این‌جا صحبت می‌کنیم، بحث بر سر مرگ و زندگی افراد است.

وقتی در سال ۲۰۰۳ نیروهای ایالات متحده وارد عراق شدند، ساکنان اشرف موافقت کردند سلاحهایشان را که برای دفاع از خودشان استفاده می‌کردند تحویل دهند. در یک نامه توسط ژنرال جفری د میلر، فرد شمار۲ در فرماندهی نیروهای چند‌ملیتی در جولای ۲۰۰۴ به آنها اطمینان داده شد که با امضای توافقنامه‌یی که خشونت را نفی می‌کند، به‌عنوان افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو شناخته خواهند شد. اطمینان کاملی که به آن تا سال ۲۰۰۹ احترام گذاشته شد، تا وقتی که ایالات متحده کنترل منطقه را که کمپ اشرف در آن واقع شده است به دولت عراق تحویل داد. ژنرال دیوید پترائوس گفته است که وی موافقت کرده نیروهای امنیتی عراقی اجازه کنترل داشته باشند فقط وقتی که به‌طور کتبی و دقیق اطمینان بدهند موقعیت حفاظت‌شده ساکنان اشرف مورد توجه قرار داشته باشد. از زمانی که این اطمینان داده شده تا کنون، این توافق به‌طور مکرر نقض شده است.

هر دوبار این اتفاقات زمانی صورت گرفت که وزیر دفاع، رابرت گیتس، در عراق حضور داشته ـ وضعیتی که حتماً حساب شده بوده تا سیلی به‌صورت کشورما باشد.

در مورد قیمت سنگینی که ما برای آزادسازی عراق پرداخته‌ایم و مسیری که برای مخالفت با رژیم ایران طی شده است، مخالفتهایی که در خلیج فارس یا در سایر نقاط با رژیم ایران می‌شود را در نظر می‌گیریم و می‌بینیم رژیم ایران در رابطه با بحرین با شکست استراتژیک روبه‌رو شد، شما می‌خواهید بدانید چه چیزی رژیم ایران و عراق را این اندازه جری می‌کند که دست به این کارها می‌زنند، آن‌چه که به نظر من آنها را جری می‌کند، همان‌طور که آقای رئیس گفت، این است که آمریکا و به‌طور مشخص وزارت خارجه، مجاهدین خلق را در لیست خود نگه‌داشته است. کاری که اتحادیه اروپا و انگلستان مدت زیادی است متوقف کرده‌اند. آنها با این کار خود به رفتار هم عراق و هم رژیم ایران مشروعیت می‌بخشند.

به نظر می‌رسد وزارت‌خارجه آمریکا به این نتیجه رسیده است که نباید کاری کند مبادا که رژیم ایران از آن ناخرسند شود، درحالی‌که این اقدام به آمریکا دست بالاتری علیه رژیم ایران می‌دهد و نه کمتر.

همان‌گونه که بسیاری از شماها می‌دانید مجاهدین خلق به دادگاه رفتند و خواهان حذف این نامگذاری غیرقابل توجیه شدند. دادگاه استیناف کلمبیا به وزارت‌خارجه گفت آنها (وزارت خارجه) شواهدی مبنی بر این‌که مجاهدین خلق طی ۱۰سال گذشته به اعمال خشونت‌آمیز دست‌زده باشند، یا تمایل به چنین کاری داشته باشند را ارائه نکرده است. دادگاه به وزارت‌خارجه در سپتامبر ۲۰۱۰ دستور داد این نامگذاری را مورد بازبینی قرار دهد. این مربوط به یکسال پیش است و تمام کاری که طی این مدت وزارت‌خارجه انجام داده، اسنادی را ارائه داده که انطباقی با موضوعات نداشته و با نامگذاری مرتبط نبوده است و سؤالاتی را از مجاهدین خلق کرد که (سازمان) پاسخ آن را داده و ربطی به نامگذاری نداشته است. زمان طولانی از آن موقع می‌گذرد. وزارت‌خارجه باید این سیاست به تأخیر انداختن را متوقف کند، سیاستی که تنها قاتلان را جری‌تر می‌کند.

من از کمیته مصرانه می‌خواهم تا با برگزاری جلسه استماع از وزارت‌خارجه بخواهد یا در مورد سیاست خود توضیح قانع کننده بدهد یا آن را تغییر دهد.

این کمیته هم‌چنین در مورد کاری که دولتمان انجام می‌دهد، تحقیق کند و اصلاحیه‌یی را ارائه دهد که به موجب آن ارسال کمکهای نظامی و غیرنظامی از این کشور به یکانهای نظامی مانند یکانهای عراقی که ساکنان اشرف را کشتند، ممنوع سازد.

اگر شما سؤالات دشواری بپرسید، ممکن است پاسخهایی دریافت کنید که ما و ساکنان اشرف بتوانیم با آن پاسخها کنار بیاییم.
من از توجه شما متشکرم.

سرهنگ وسلی مارتین، فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۶

خیلی متشکرم آقای رئیس و اعضای برجسته کمیته
از فرصتی که به من برای صحبت در مقابل این کمیته داده‌اید تشکر می‌کنم.

آقای رئیس من هم‌چنین دوست دارم که کتاب کدهای فاجعه آفرین را که پاسخی به گزارش ایران در مورد سازمان مجاهدین است را معرفی کنم.

تدپو: مانعی ندارد
به‌عنوان اولین افسر ضدتروریسم و حفاظت نیرو در عراق، افسر عملیاتی نیروهای ضربت ۱۳۴ (عملیات دستگیری) که در پایگاه عملیاتی اشرف نیز خدمت کرده‌ام، می‌خواستم قبل از همه این موضوع را برجسته کنم که سازمان مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی نیست.

در سال ۲۰۰۳، هنگامی که ایالات متحده طرح تهاجم خود به عراق را نهایی کرد، رژیم ایران وارد این کار شد که چگونه می‌تواند به آرامی هر چقدر که امکان دارد بر عراق سلطه یابد. امروز، نفوذ رژیم ایران از استانهای جنوبی به قسمت اعظم بغداد گسترش یافته. هم‌چنین به استان دیالی که کمپ اشرف، محل اقامت سازمان مجاهدین خلق ایران، در آن واقع شده. نفوذ رو به رشد رژیم ایران در سراسر منطقه با این اظهارنظر خمینی که «راه قدس از کربلا می‌گذرد» هم‌چنان ادامه دارد. درحالی‌که دولتهای مالکی و احمدی‌نژاد به هم نزدیکتر می‌شوند، وضعیت سازمان مجاهدین، همان طوری که در فیلم ژوئیه ۲۰۰۹ و آوریل ۲۰۱۱ ثابت گردیده، خطیرتر می‌گردد. در این ویدیوها مشاهده می‌کنیم نیروهای مالکی با استفاده از خودروها و تجهیزات تأمین شده آمریکایی افراد بی‌دفاع را زیر می‌گیرند و به آنها شلیک می‌کنند. ما هم‌چنین شاهد شجاعت ساکنان اشرف هستیم. به‌رغم این‌که آنها می‌دانند ممکن است نفرات بعدی باشند که کشته می‌شوند، برای نجات رفقای بر خاک افتاده خود هجوم می‌آورند. شجاعت زیر آتش یک صفت فردی قابل تحسین است. کشتن افراد غیرمسلح قتل است. هنوز وزارت‌خارجه آمریکا هیچ کار مادی در مقابل این حملات یا وضعیت کل اشرف انجام نداده است.

تا آن جایی که به وزارت‌خارجه بر می‌گردد، افسر عملیاتی که در دوره تصدی من برای رسیدگی به مسا‌ئل اشرف مشخص کرده بودند، یک داستان بی‌پایان از شرمندگی و تعصب بود. بازدیدهای این خانم فاجعه‌بار بود. شایعات مستمر و اطلاعات غلط او منجر به بازرسیهای اعلام نشده و بی‌اساس در اماکن سازمان مجاهدین گردید. به‌رغم این‌که از سوی فرمانده کل نیروی ضربت ۱۳۴ به همه ما هشدار داده شده بود که از اطلاعات غیرقابل اعتماد ربیعی، مشاور امنیت ملی عراق استفاده نکنیم، این خانم به استفاده از آنها ادامه داد. ربیعی به نوبه خود همان اطلاعات را به رژیم ایران رد می‌کرد. ظرف دو هفته، من همان اطلاعات را از مجاهدین دریافت می‌کردم.

وقتی به پنتاگون بازگشتم، به مقامات وزارت‌خارجه برای بررسی مسا‌ئل سازمان مجاهدین کمک می‌کردم. این شامل ارائه یک نامه ترجمه شده از هوشیار زیباری، رئیس روابط بین‌المللی حزب دموکراتیک کردستان بود که اظهار می‌دارد سازمان مجاهدین به کردها حمله نکرده‌اند. آقای زیباری متعاقباً تأیید کرد که نامه حقیقی است. کماکان، چند ماه بعد، وقتی گزارش سالانه وزارت‌خارجه درباره تروریسم منتشر شد، اتهام حمله به اکراد در آن باقی مانده بود. در مقابل سؤال من از همان مقامات وزارت‌خارجه در این باره، مطلع شدم که آنها با کسانی که گزارش سالانه را آماده کرده‌اند مراوده‌ای ندارند.

یک شایعه همیشگی که به‌طور مشخص ارزش طرح کردن دارد، درباره اعضای سازمان مجاهدین است که برخلاف میلشان نگاه داشته شده‌اند. من توانستم از طریق وقایع مشخصی تأیید کنم هر کسی که بخواهد آن‌جا را ترک کند این انتخاب را دارد. نفع برنده واقعی از بین رفتن مجاهدین، احمدی‌نژاد و بنیادگرایان مذهبی حاکم خواهند بود. عزم آنها برای نگهداری خود در قدرت با فریب و وحشیگری پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۰۹ به خوبی ثابت گردید. رژیم بنیادگرای ایران همواره خواهان این بوده که سازمان مجاهدین به آنها مسترد شود. اگر این اتفاق بیفتد، آنها اعدام خواهند شد تا به شهروندان ایرانی خاطرنشان کنند که چه بر سر مخالفان دولت می‌آید تا روحیه هر کسی را که بخواهد مقاومت کند درهم بشکنند و به دنیا نشان بدهند چه بر سر کسانی می‌آید که بر سر جانشان به ایالات متحده اعتماد کردند.

سازمان مجاهدین بدون شلیک یک گلوله به ارتش ایالات متحده همه سلاحهای خود را تحویل داد، سرجمع شدن در کمپ اشرف را پذیرفت، تروریسم را محکوم کرد، موقعیت افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون ۴ ژنو را پذیرفت، جهان را از اطلاعات حیاتی درباره برنامه توسعه سلاحهای هسته‌یی ایران مطلع کرد، و هر محدودیت و الزامی را که برایشان گذاشته شد، رعایت کرد.. سازمان مجاهدین سهم خود را کاملاً ادا کرده است. ایالات متحده خیلی کوتاهی داشته است. بهای این عدم توازن را اکنون ساکنان اشرف می‌پردازند.

دکتر سرهنگ گری مورش، مسئول امداد پزشکی نیروهای آمریکایی در اشرف ۲۰۰۴

آقای رئیس متشکرم قبل از این‌که من شروع کنم با اجازه شما مایلم که برای ثبت در پرونده نامه‌یی از جنرال جیمز گاردنر، فرمانده نیروهای ائتلاف به دبیرکل سازمان مجاهدین خلق مورخه ۱۶فوریه ۲۰۰۶، هم‌چنین مایلم بیانیه فرمانده مرکزی آمریکا در رابطه با مجاهدین وخلع سلاح درسال۲۰۰۳ و نهایتاً گزارش آقای استیون اشنیبام یک وکیل حقوق‌بشر بین‌المللی، که در رابطه با حقوق ساکنان اشرف تهیه شده و دو نظریه حقوقی را نیز در این رابطه ارائه کرده، به این اسناد اضافه شود

رئیس جلسه، قاضی تد پو:
تمامی این اسناد در پرونده ثبت خواهد شد.
دکتر گری مارش:
متشکرم آقای رئیس، یک بیانیه مفصل تهیه کردم که مشاهداتم را ترسیم می‌کند. این مشاهدات بر اساس نقش مستقیم من به‌عنوان مسئول اکپیب درمانی پزشکی است که برای مأموریت به کمپ اشرف در اوایل ۲۰۰۴ اعزام شدیم، جایی که با ساکنان اشرف ۲۴ساعت هفت روز هفته، هم زندگی و هم کار می‌کردیم.

من وارد عراق شدم بدون این‌که چیزی از مجاهدین بدانم و با اطلات بسیار زیادی از سازمان و وضعیت داخلی آن اشرف را ترک کردم. اجازه بدهید که بگویم من مجاهدین را می‌شناسم. بر اساس مشاهداتم می‌توانم سه نتیجه‌گیری ساده را ارائه بدهم و براین عقیده‌ام که غیرقابل تردید هستند.

یکم: مجاهدین و اشرف تروریست نیستند. اتحادیه اروپا آنها را تروریست نمی‌داند فرانسویها و بریتانیا آنها را تروریست نمی‌دانند، تنها کشور جدی که آنها را تروریست می‌داند آمریکا است این باید تغییر کند و به سرعت تغییر کند

دوم: وقتی که نیروهای نظامی در ۲۰۰۳ وارد عراق شدند جلساتی بین مجاهدین و مقامات رسمی آمریکا برگزار شد. مجاهدین موافقت کردند که همه سلاحهایشان را بدهند. در عوض تحویل سلاحها که برای دفاع از خود بود، آمریکا قول داد از آنها حفاظت کند. در واقع به‌دنبال یک تحقیقات گسترده از همه فعالیتهای مجاهدین شامل مصاحبه‌های طولانی با تک به تک ساکنان اشرف، به هر کدام از ساکنان اشرف یک سند امضا شده داده شد که امنیت آنها را به‌عنوان «افراد حفاظت‌شده» تحت کنوانسیون ۴ ژنو با قول آمریکا، تضمین می‌کند.

خانمها و آقایان، ساکنان اشرف بیش از هر چیز بخش توافق خودشان را محترم شمرده و انجام دادند ولی ما این کار را نکردیم. نیروهای آمریکا بعضاً برای فیلمبرداری از حمله علیه آنها، کنار ایستادند، بدون این‌که دخالت کنند.

سوم: نهایتاً من توصیه مشخصی دارم این‌که می‌خواهم آمریکا به قولش عمل کند و مواردی که توافق شده را به اجرا بگذارد، یک نفر باید مسئولیت حفاظت اشرف را برعهده بگیرد. این مسئولیت باید از عراقیها گرفته شود. تحت نفوذ واضح رژیم ایران، این رژیم و حکومت عراق قصد دارند مجاهدین را نابود کنند. وضعیت فعلی قابل‌قبول نیست. ما باید دخالت کنیم.
بسیار زیاد متشکرم

رضا (ری) تکیه، کسی که واکنش بسیار منفی و استهزاء نمایندگان جلسه استماع کنگره آمریکا را برانگیخت

در جلسه استماع کنگره آمریکا، در مقابل دفاع و حمایت عموم نمایندگان و شهود حاضر در این اجلاس از مجاهدین، تنها فردی که اتهامات و اراجیف آخوندپسند را به‌عنوان شهادت علیه مجاهدین تکرار کرد، رضا ری تکیه بود که اظهاراتش با واکنش بسیار منفی و پاسخهای روشن و قاطع نمایندگان و شهود اجلاس مواجه شد و به‌شدت مفتضح گردید.

ری تکیه که در این استماع خود را مدافع به‌اصطلاح جنبش سبز وانمود می‌کرد. فقط چند روز قبل از این جلسه، به همراه همسرش سوزان مالونی، از مؤسسه بروکینگز، با انتشار مقاله‌یی نسبت به سقوط احمدی‌نژاد در تهران به‌عنوان 'ضربه‌یی برای آمریکا' اسف و اندوه خود را ابراز کرده بود، زیرا که احمدی‌نژاد خواستار سازش با آمریکا بوده.

ری تکیه از بیش از یک دهه قبل تاکنون فعالانه و بی‌وقفه از رژیم آخوندی دفاع نموده و بر ضرورت برقراری رابطه با آن و پرهیز از هرگونه فشار و محدودیت و تحریم علیه آن از جانب آمریکا قلم‌فرسایی و سخن‌پراکنی کرده است. به‌همین دلیل، در کنار دیگر لابیها و کارتهای فشار رژیم آخوندی در آمریکا، از سالها پیش در سلسله مقالات تحقیقی مخالفان رژیم در رسانه‌ها و وب‌سایتها افشا‌ شده است.

در پاییز سال ۸۳ رضا (ری) تکیه در تعریف و تمجید از هارترین باندهای رژیم به نام ”آبادگران“ که چهره سیاسی اصلی آن احمدی‌نژاد بود، نوشت: «پس از این‌که اکثر نامزدهای اصلاح‌طلب در انتخابات سال ۲۰۰۴ ردصلاحیت شدند، گروهبندی آبادگران ایران اسلامی بوده است که به‌عنوان جناح پیشرو در درون مجلس جدید پدید آمده... که نشان می‌دهد پراگماتیستها دارای یک پایگاه قابل‌توجه در درون قوه مقننه می‌باشند... . ایالات متحده باید آماده برداشتن گامهای اول بعد از انتخابات ایران در ماه مه سال ۲۰۰۵ باشد»... (ری تکیه -فصلنامه واشنگتن، پاییز ۲۰۰۴)

پس از این‌که در نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم در سال ۸۴ احمدی‌نژاد توسط ولی‌فقیه از صندوقها درآمد، وی در مقاله‌یی نوشت: «با وجود انتخاب یک دولت سخت‌سر در ایران، زمان اتفاقاً ممکن است برای یک معامله خوب باشد». (ری تکیه بالتیمور سان، ۲۶سپتامبر ۲۰۰۵)

رضا ری تکیه در ۲۲فوریه ۲۰۰۷ در یک سخنرانی گفت: «اکنون در ایران اجماع در تمام طیف سیاسی، با پشتیبانی ولایت فقیه، وجود دارد که ایران آماده مذاکره با ایالات متحده است».
وی هم‌چنین درمقاله‌یی تحت عنوان ”مسیر به همزیستی: سیاست جدید آمریکا در قبال ایران“، نوشت: «درک این‌که خامنه‌ای نقطه شروع مناسب برای هر تعامل آمریکا است، این کا را روشن‌سازی می‌کند».