Tuesday, 27 September 2011
Monday, 26 September 2011
سخنرانی رئیسجمهور برگزیده مقاومت در کنفرانس اشرف- ایران، چشماندازهای نوین
تالار ویکتوریا ـ ژنو ـ ۲۲سپتامبر۲۰۱۱ ـ ۳۱شهریور۹۰
با سلام و درود و تبریک به همه متحصنان در مقابل مللمتحد در ژنو که با پایداری در بیش از ۱۵۰ روز، در سرما و گرما، به اولین خواسته خود برای حفاظت از ساکنان اشرف دست یافتید. خسته نباشید. مطمئناً شما صدای مردم و مقاومت ایران را به گوش جهانیان میرسانید و با پایداریتان بهسهم خود میتوانید دستیابی بهحقوق و حفاظت ساکنان اشرف را محقق سازید.
محاصره اشرف و آزار و شکنجه و تهدید اشرفیها بهطور روزانه، با اضافه کردن دکلهای پارازیت و شنود و بلندگوها و تهدید به بستن اشرف توسط مقامات عراقی، گسترش مییابد. اما حضور و پایداری و دادخواهی شما در ژنو، به آنها اخطار میدهد که تمامی این اعمال آنها ثبت خواهد شد و لاجرم روزی باید پاسخگوی آن باشند. درود بر شما اشرفنشانها و بر صبر و پایداری و بر عزم جزمتان.
دوستان عزیز!
امروز در ژنو، در شهر حقوقبشر، شهر سازمانهای بینالمللی و حقوق بینالملل و شهر کنوانسیونهای بینالمللی و محل فعالیت دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوقبشر ایران که جان بر سر آرمان حقوقبشر مردم ایران نهاد، گرد آمدهایم تا در مورد یکی از جدیترین مسائل حقوقبشری و یکی از بزرگترین موارد نقض حقوق بینالملل و کنوانسیونهای ژنو، صحبت کنیم؛ در مورد زندان بزرگ ایران که ۸۰میلیون نفر روزانه زیرسرکوب ملاها هستند و در مورد اشرف که ۹ سال است ساکنانش در حبس خانگی بهسر میبرند و هر روز و هر ساعت، حقوق انسانیشان نقض میشود. و این یک واکنش جدی و سریع از طرف مراجع بینالمللی و دولتها میطلبد.
خوشبختانه در این جا دوستان گرامی سوئیسی را میبینم و شخصیتهای بسیار محترم از آمریکا، آلمان، ایتالیا، انگلیس، ایرلند و پرتغال و سایر کشورها که در مبارزه علیه این بیعدالتی پیشتازند. به همه آنها درود میفرستم. گروهی از متخصصان شجاع در این اجتماع حضور دارند. آنها ۱۵۰ روز است در حمایت از اشرف در برابر دفاتر سازمان ملل در ژنو ایستادهاند. در همین ساعتها هزاران ایرانی در نیویورک نسبت به حضور احمدینژاد در سازمان ملل دست به اعتراض زدهاند. آنها فریاد میزنند که احمدینژاد قاتل، نماینده مردم ایران در سازمان ملل نیست.
از همین جا خطاب به آنها و خطاب به شما متحصنان در ژنو میگویم:
شما نه فقط برای مردم ما، بلکه برای تمام دنیا مایه افتخار هستید. زیرا پرچمدار آزادی و حقوقبشر ایران هستید. دیروز در جلسهیی در سازمان ملل متحد، بر خواست شما یعنی حفاظت بینالمللی اشرف تأکید کردم.
کمیساریای عالی پناهندگان اعلام کرده است که ساکنان اشرف بر طبق قانون بینالملل، پناهجویان برخوردار از حفاظتهای بنیادی محسوب میشوند. البته این گام مثبت ولی ناکافی است و کمیساریا باید قدمهای بعدی را بردارد.
اکنون برای بستن راه قتلعام بعدی، دبیرکل ملل متحد باید اشرف را یک منطقه غیرنظامی و تحت نظارت مللمتحد اعلام کند. همچنین باید دستور استقرار ناظران مللمتحد در اشرف را صادر کند.
کما اینکه کمیساریای عالی حقوقبشر باید هر چه زودتر تحقیقات مستقل و شفاف و کاملی درباره حمله ۸آوریل انجام دهد.
اینها اقدامات ضروری است زیرا دولت عراق بر اولتیماتوم خود، برای بستن اشرف، روزانه اصرار میورزد
انجام این وظایف فقط به سود مردم ایران نیست، بلکه اعتبار سازمان ملل را نزد مردم خاورمیانه بالا میبرد.
حضار محترم
موضوع اشرف، مسأله کانونی یک بحران بزرگتر است؛ یعنی بحران ایران. این موضوع از یک طرف بازتاب پایداری مردم ایران برای کسب آزادی است، از طرف دیگر، وضعیت رژیم را منعکس میکند.
میدانید که رژیم ایران در یک بحران چهار وجهی گرفتار است که عبارتند از:
۱ـ یک جامعه عمیقاً ناراضی. ۳هفته پیش بهرغم سرکوب گسترده، شاهد قیامها در ارومیه و تبریز بودیم.
۲ ـ انقلابها در منطقه خطر قیامها در ایران را برای ملاها بیشتر کرده است. بهعلاوه باعث تجزیه جبهه منطقهیی رژیم شده است.
۳ ـ ورشکستگی اقتصادی که تورم را به حدود ۲۰ درصد رسانده است. نرخ بیکاری ۱۷ درصد و رشد اقتصادی نزدیک به صفر و صنایع کشور فقط با ۳۰ درصد ظرفیت خود کار میکنند.
۴ ـ بحرانهای درونی رژیم، بهویژه جدال خامنهای ـ احمدینژاد که آخوندهای حاکم، آن را بدترین فتنه از شروع تأسیس رژیم توصیف کردهاند.
۲هفته پیش، خامنهای در دیدار با اعضای خبرگان گفت: «تقریباٴ در ۸ماه... ۴ تا دیکتاتور» سرنگون شدهاند. او افزود: «انسان دلش میلرزد». خامنهای همچنین در یک جلسه محرمانه با اعضای شورای عالی امنیت رژیم گفته است: «اگر ما به طرف مرزها نرویم، مرزها به طرف ما خواهند آمد».
حال، سؤال اساسی این است که با وجود این بحرانها، چرا ملاها سقوط نمیکنند؟ چرا در بهار عرب، قیامها در ایران بالا نگرفته است؟ بهخصوص که قیامهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ این فرضیه را باطل کرد که گویا ملاها از حمایت مردم ایران برخوردارند.
مردم ایران به ویژه نسل جوان عمیقاً از این رژیم بیزارند. مردم ایران در مبارزه با این رژیم، فداکاری زیادی کردهاند. اعدام ۱۲۰ هزار تن از فرزندان شجاع ایران، گواه این فداکاری است. بر آیند این فداکاریها وجود یک جنبش سازمانیافته با یک برنامه دموکراتیک است.
با این همه، چه چیزی ملاها را سرپا نگهداشته است؟
نخستین دلیل، این است که سرکوبگری این رژیم با هیچیک از دیکتاتوریهای جهان امروز قابل مقایسه نیست. این رژیم، دستکم ۷۰ نهاد سرکوبگر دارد. در واقع تمام رژیم بهصورت یک ماشین سرکوب است. مهمترین مقامهای این رژیم، از جمله رئیسجمهور آن، شکنجهگران قهار زندانهای سیاسی بودهاند. . از اقتصاد ایران تا رادیو تلویزیون، مطبوعات، مساجد و قضاییه، همه جزیی از پروژه سرکوباند. دبیرستانها با دوربینهای مداربسته کنترل میشود. دانشگاهها مثل پادگان است. فاشیسم مذهبی خصوصیترین امور زندگی مردم را هم تحت کنترل دارد.
دومین عامل، کمک غرب است. اگر دولتهای غرب به ملاها کمک نمیکردند، این رژیم دوام نمیآورد.
کلمه مماشات، گویای این سیاست نیست.
زیرا از یک طرف دولتهای غرب، راه جنبش مقاومت را با لیست تروریستی بستهاند. از سوی دیگر دست رژیم و عواملش در عراق را علیه مجاهدان اشرف باز گذاشتهاند و در عین حال در مقابل موج سرکوب و اعدام در ایران سکوت کردهاند. به این ترتیب، آنها عملاً در سرکوب مردم ایران مشارکت فعال دارند.
در مقابل سرکوب وحشیانه فاشیسم دینی، مردم ایران برای کسب آزادی به یک جنبش سازمانیافته نیاز دارند. سیاستهای غربی در سرکوب این جنبش با رژیم ایران همراه شدهاند. با برچسب تروریستی، عمر رژیم ملاها را طولانی کردند.
شما قیامهای سال ۲۰۰۹ ایران را به یاد دارید. برخی میگویند در آن موقع آمریکا بیطرف بود. اما متأسفانه این طور نبود. درست همزمان با قیامها، آمریکا حفاظت اشرف را به یک دولت دستنشانده خامنهای در عراق واگذار کرد. این بزرگترین هدیه به ملاها بود. بدون این واگذاری، خامنهای نمیتوانست در سال ۲۰۰۹ به اشرف حمله کند. در این صورت وضع قیامها در ایران متفاوت بود.
برخی میپرسند علت این سیاست اشتباه چیست؟ این آمریکاست که باید پاسخ بدهد که چرا به اشتباه خود در مورد کودتا علیه دکتر مصدق و به اشتباه خود در حمایت تمام عیار از شاه و به فضاحت ایران کنترا امروز بهصورت زیان بارتری ادامه میدهد.
در سال ۱۹۹۷ آنها مجاهدین را در لیست گذاشتند. زیرا میخواستند میانهروهای موهوم در درون فاشیسم مذهبی را تقویت کنند. در سالهای اخیر ایالات متحده باز هم برای دلجویی از رژیم ایران و رژیم دستنشاندهاش در عراق، به وظایف و مسئولیتهایش در قبال ساکنان اشرف پشت کرد.
برخی میپرسند دولتهای غرب از یک طرف ملاها را تحریم کردهاند. از طرف دیگر مقاومت را تحت فشار گذاشتهاند. چرا این تناقض وجود دارد؟
تا وقتی دولتهای غرب دست و پای مقاومت را بستهاند، تحریمها جدی نیست.
سازمان مجاهدین نیروی تغییر است. وقتی نیروی تغییر به بند کشیده میشود، دیگر اقدامات بیتاثیر میشود.
در سال۲۰۱۰ در میان ۱۵ کشور نخست صادرکننده به ایران، ۸ کشور اتحادیه اروپا وجود دارند. آنها درمجموع، حدود ۱۲ هزار نوع کالا به ایران فروختهاند. تقریباً تمام آن کالاها صنعتی است. ملاها صنایع نظامی و اتمی را با همین کالاها تأمین میکنند. به علاوه، خریدار بخش عمده این کالاها شرکتهای وابسته به سپاه پاسداراناند.
دوستان عزیز
در برابر تمام فشارها، خوشبختانه مقاومت مردم ایران پایداری کرده و ریشهداری و مشروعیت خود را اثبات کرده است.
خوشبختانه برخلاف دولتهای غرب، کنگره آمریکا و پارلمانهای اروپایی و شخصیتهای شریف در آمریکا و اروپا، جنبش بزرگی در حمایت از آزادی مردم ایران و دفاع از اشرف تشکیل دادهاند. ما اروپا و آمریکا را به همین شخصیتهای والامقام میشناسیم.
حاکمیت دیکتاتوری در ایران رو به زوال است و هر کس سرنوشت خود را بیش از این به رژیم ایران گره بزند، قطعاً زیان خواهد کرد.
حذف نام مجاهدین از لیست وزارتخارجه آمریکا و تأمین حفاظت ساکنان اشرف تا تعیین تکلیف نهایی آنها، عینیترین شاخص در شرایط کنونی است که نشان میدهد ایالات متحده در کدام جبهه ایستاده است.
همچنین از دولت سوئیس بهعنوان حافظ کنوانسیونهای ژنو میخواهم در حفاظت از ساکنان اشرف اقدام عاجل بنماید.
بهرغم این حملات، بساط دیکتاتوری آخوندی به وسیله مردم و مقاومت ایران برچیده خواهد شد. من روزی را میبینم که تهران دیگر پایتخت سرکوب و صدور تروریسم نیست، بلکه شهر حقوقبشر است. شهر الهامبخش برابری زنان و مردان، شهری بدون اعدام و شکنجه، شهر برگزیده مللمتحد و سازمانهای بینالمللی و شهر آزادی و دموکراسی.
من به آمدن آن روز، با تمام قلبم ایمان دارم.
از همه شما متشکرم.
با سلام و درود و تبریک به همه متحصنان در مقابل مللمتحد در ژنو که با پایداری در بیش از ۱۵۰ روز، در سرما و گرما، به اولین خواسته خود برای حفاظت از ساکنان اشرف دست یافتید. خسته نباشید. مطمئناً شما صدای مردم و مقاومت ایران را به گوش جهانیان میرسانید و با پایداریتان بهسهم خود میتوانید دستیابی بهحقوق و حفاظت ساکنان اشرف را محقق سازید.
محاصره اشرف و آزار و شکنجه و تهدید اشرفیها بهطور روزانه، با اضافه کردن دکلهای پارازیت و شنود و بلندگوها و تهدید به بستن اشرف توسط مقامات عراقی، گسترش مییابد. اما حضور و پایداری و دادخواهی شما در ژنو، به آنها اخطار میدهد که تمامی این اعمال آنها ثبت خواهد شد و لاجرم روزی باید پاسخگوی آن باشند. درود بر شما اشرفنشانها و بر صبر و پایداری و بر عزم جزمتان.
دوستان عزیز!
امروز در ژنو، در شهر حقوقبشر، شهر سازمانهای بینالمللی و حقوق بینالملل و شهر کنوانسیونهای بینالمللی و محل فعالیت دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوقبشر ایران که جان بر سر آرمان حقوقبشر مردم ایران نهاد، گرد آمدهایم تا در مورد یکی از جدیترین مسائل حقوقبشری و یکی از بزرگترین موارد نقض حقوق بینالملل و کنوانسیونهای ژنو، صحبت کنیم؛ در مورد زندان بزرگ ایران که ۸۰میلیون نفر روزانه زیرسرکوب ملاها هستند و در مورد اشرف که ۹ سال است ساکنانش در حبس خانگی بهسر میبرند و هر روز و هر ساعت، حقوق انسانیشان نقض میشود. و این یک واکنش جدی و سریع از طرف مراجع بینالمللی و دولتها میطلبد.
خوشبختانه در این جا دوستان گرامی سوئیسی را میبینم و شخصیتهای بسیار محترم از آمریکا، آلمان، ایتالیا، انگلیس، ایرلند و پرتغال و سایر کشورها که در مبارزه علیه این بیعدالتی پیشتازند. به همه آنها درود میفرستم. گروهی از متخصصان شجاع در این اجتماع حضور دارند. آنها ۱۵۰ روز است در حمایت از اشرف در برابر دفاتر سازمان ملل در ژنو ایستادهاند. در همین ساعتها هزاران ایرانی در نیویورک نسبت به حضور احمدینژاد در سازمان ملل دست به اعتراض زدهاند. آنها فریاد میزنند که احمدینژاد قاتل، نماینده مردم ایران در سازمان ملل نیست.
از همین جا خطاب به آنها و خطاب به شما متحصنان در ژنو میگویم:
شما نه فقط برای مردم ما، بلکه برای تمام دنیا مایه افتخار هستید. زیرا پرچمدار آزادی و حقوقبشر ایران هستید. دیروز در جلسهیی در سازمان ملل متحد، بر خواست شما یعنی حفاظت بینالمللی اشرف تأکید کردم.
کمیساریای عالی پناهندگان اعلام کرده است که ساکنان اشرف بر طبق قانون بینالملل، پناهجویان برخوردار از حفاظتهای بنیادی محسوب میشوند. البته این گام مثبت ولی ناکافی است و کمیساریا باید قدمهای بعدی را بردارد.
اکنون برای بستن راه قتلعام بعدی، دبیرکل ملل متحد باید اشرف را یک منطقه غیرنظامی و تحت نظارت مللمتحد اعلام کند. همچنین باید دستور استقرار ناظران مللمتحد در اشرف را صادر کند.
کما اینکه کمیساریای عالی حقوقبشر باید هر چه زودتر تحقیقات مستقل و شفاف و کاملی درباره حمله ۸آوریل انجام دهد.
اینها اقدامات ضروری است زیرا دولت عراق بر اولتیماتوم خود، برای بستن اشرف، روزانه اصرار میورزد
انجام این وظایف فقط به سود مردم ایران نیست، بلکه اعتبار سازمان ملل را نزد مردم خاورمیانه بالا میبرد.
حضار محترم
موضوع اشرف، مسأله کانونی یک بحران بزرگتر است؛ یعنی بحران ایران. این موضوع از یک طرف بازتاب پایداری مردم ایران برای کسب آزادی است، از طرف دیگر، وضعیت رژیم را منعکس میکند.
میدانید که رژیم ایران در یک بحران چهار وجهی گرفتار است که عبارتند از:
۱ـ یک جامعه عمیقاً ناراضی. ۳هفته پیش بهرغم سرکوب گسترده، شاهد قیامها در ارومیه و تبریز بودیم.
۲ ـ انقلابها در منطقه خطر قیامها در ایران را برای ملاها بیشتر کرده است. بهعلاوه باعث تجزیه جبهه منطقهیی رژیم شده است.
۳ ـ ورشکستگی اقتصادی که تورم را به حدود ۲۰ درصد رسانده است. نرخ بیکاری ۱۷ درصد و رشد اقتصادی نزدیک به صفر و صنایع کشور فقط با ۳۰ درصد ظرفیت خود کار میکنند.
۴ ـ بحرانهای درونی رژیم، بهویژه جدال خامنهای ـ احمدینژاد که آخوندهای حاکم، آن را بدترین فتنه از شروع تأسیس رژیم توصیف کردهاند.
۲هفته پیش، خامنهای در دیدار با اعضای خبرگان گفت: «تقریباٴ در ۸ماه... ۴ تا دیکتاتور» سرنگون شدهاند. او افزود: «انسان دلش میلرزد». خامنهای همچنین در یک جلسه محرمانه با اعضای شورای عالی امنیت رژیم گفته است: «اگر ما به طرف مرزها نرویم، مرزها به طرف ما خواهند آمد».
حال، سؤال اساسی این است که با وجود این بحرانها، چرا ملاها سقوط نمیکنند؟ چرا در بهار عرب، قیامها در ایران بالا نگرفته است؟ بهخصوص که قیامهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ این فرضیه را باطل کرد که گویا ملاها از حمایت مردم ایران برخوردارند.
مردم ایران به ویژه نسل جوان عمیقاً از این رژیم بیزارند. مردم ایران در مبارزه با این رژیم، فداکاری زیادی کردهاند. اعدام ۱۲۰ هزار تن از فرزندان شجاع ایران، گواه این فداکاری است. بر آیند این فداکاریها وجود یک جنبش سازمانیافته با یک برنامه دموکراتیک است.
با این همه، چه چیزی ملاها را سرپا نگهداشته است؟
نخستین دلیل، این است که سرکوبگری این رژیم با هیچیک از دیکتاتوریهای جهان امروز قابل مقایسه نیست. این رژیم، دستکم ۷۰ نهاد سرکوبگر دارد. در واقع تمام رژیم بهصورت یک ماشین سرکوب است. مهمترین مقامهای این رژیم، از جمله رئیسجمهور آن، شکنجهگران قهار زندانهای سیاسی بودهاند. . از اقتصاد ایران تا رادیو تلویزیون، مطبوعات، مساجد و قضاییه، همه جزیی از پروژه سرکوباند. دبیرستانها با دوربینهای مداربسته کنترل میشود. دانشگاهها مثل پادگان است. فاشیسم مذهبی خصوصیترین امور زندگی مردم را هم تحت کنترل دارد.
دومین عامل، کمک غرب است. اگر دولتهای غرب به ملاها کمک نمیکردند، این رژیم دوام نمیآورد.
کلمه مماشات، گویای این سیاست نیست.
زیرا از یک طرف دولتهای غرب، راه جنبش مقاومت را با لیست تروریستی بستهاند. از سوی دیگر دست رژیم و عواملش در عراق را علیه مجاهدان اشرف باز گذاشتهاند و در عین حال در مقابل موج سرکوب و اعدام در ایران سکوت کردهاند. به این ترتیب، آنها عملاً در سرکوب مردم ایران مشارکت فعال دارند.
در مقابل سرکوب وحشیانه فاشیسم دینی، مردم ایران برای کسب آزادی به یک جنبش سازمانیافته نیاز دارند. سیاستهای غربی در سرکوب این جنبش با رژیم ایران همراه شدهاند. با برچسب تروریستی، عمر رژیم ملاها را طولانی کردند.
شما قیامهای سال ۲۰۰۹ ایران را به یاد دارید. برخی میگویند در آن موقع آمریکا بیطرف بود. اما متأسفانه این طور نبود. درست همزمان با قیامها، آمریکا حفاظت اشرف را به یک دولت دستنشانده خامنهای در عراق واگذار کرد. این بزرگترین هدیه به ملاها بود. بدون این واگذاری، خامنهای نمیتوانست در سال ۲۰۰۹ به اشرف حمله کند. در این صورت وضع قیامها در ایران متفاوت بود.
برخی میپرسند علت این سیاست اشتباه چیست؟ این آمریکاست که باید پاسخ بدهد که چرا به اشتباه خود در مورد کودتا علیه دکتر مصدق و به اشتباه خود در حمایت تمام عیار از شاه و به فضاحت ایران کنترا امروز بهصورت زیان بارتری ادامه میدهد.
در سال ۱۹۹۷ آنها مجاهدین را در لیست گذاشتند. زیرا میخواستند میانهروهای موهوم در درون فاشیسم مذهبی را تقویت کنند. در سالهای اخیر ایالات متحده باز هم برای دلجویی از رژیم ایران و رژیم دستنشاندهاش در عراق، به وظایف و مسئولیتهایش در قبال ساکنان اشرف پشت کرد.
برخی میپرسند دولتهای غرب از یک طرف ملاها را تحریم کردهاند. از طرف دیگر مقاومت را تحت فشار گذاشتهاند. چرا این تناقض وجود دارد؟
تا وقتی دولتهای غرب دست و پای مقاومت را بستهاند، تحریمها جدی نیست.
سازمان مجاهدین نیروی تغییر است. وقتی نیروی تغییر به بند کشیده میشود، دیگر اقدامات بیتاثیر میشود.
در سال۲۰۱۰ در میان ۱۵ کشور نخست صادرکننده به ایران، ۸ کشور اتحادیه اروپا وجود دارند. آنها درمجموع، حدود ۱۲ هزار نوع کالا به ایران فروختهاند. تقریباً تمام آن کالاها صنعتی است. ملاها صنایع نظامی و اتمی را با همین کالاها تأمین میکنند. به علاوه، خریدار بخش عمده این کالاها شرکتهای وابسته به سپاه پاسداراناند.
دوستان عزیز
در برابر تمام فشارها، خوشبختانه مقاومت مردم ایران پایداری کرده و ریشهداری و مشروعیت خود را اثبات کرده است.
خوشبختانه برخلاف دولتهای غرب، کنگره آمریکا و پارلمانهای اروپایی و شخصیتهای شریف در آمریکا و اروپا، جنبش بزرگی در حمایت از آزادی مردم ایران و دفاع از اشرف تشکیل دادهاند. ما اروپا و آمریکا را به همین شخصیتهای والامقام میشناسیم.
حاکمیت دیکتاتوری در ایران رو به زوال است و هر کس سرنوشت خود را بیش از این به رژیم ایران گره بزند، قطعاً زیان خواهد کرد.
حذف نام مجاهدین از لیست وزارتخارجه آمریکا و تأمین حفاظت ساکنان اشرف تا تعیین تکلیف نهایی آنها، عینیترین شاخص در شرایط کنونی است که نشان میدهد ایالات متحده در کدام جبهه ایستاده است.
همچنین از دولت سوئیس بهعنوان حافظ کنوانسیونهای ژنو میخواهم در حفاظت از ساکنان اشرف اقدام عاجل بنماید.
بهرغم این حملات، بساط دیکتاتوری آخوندی به وسیله مردم و مقاومت ایران برچیده خواهد شد. من روزی را میبینم که تهران دیگر پایتخت سرکوب و صدور تروریسم نیست، بلکه شهر حقوقبشر است. شهر الهامبخش برابری زنان و مردان، شهری بدون اعدام و شکنجه، شهر برگزیده مللمتحد و سازمانهای بینالمللی و شهر آزادی و دموکراسی.
من به آمدن آن روز، با تمام قلبم ایمان دارم.
از همه شما متشکرم.
Sunday, 18 September 2011
برنامه شعري از چراغ رابطه
آزادي هيچوقت انتظار ما را ندارد
ما بايد در طلبش از دل و جان دريغ نكنيم
چه در هيچ جايي از زواياي تاريخ سراغ نداريم كه آزادي سهل و ساده تحصيل شده باشد
Thursday, 15 September 2011
Tuesday, 13 September 2011
کنفرانس کمیته سیاست ایران در واشنگتن - معرفی کتاب جدید پرفسور تنتر و افشای بسیج اطلاعاتی رژیم آخوندی
کمیته سیاست ایران، یک کنفرانس مطبوعاتی برای معرفی کتاب جدید پرفسور ریموند تنتر با عنوان ”برچسب تروریستی علیه گروه مخالف ایرانی“ برگزار کرد.
در این کنفرانس که در کلوپ ملی مطبوعات واشنگتن برگزار گردید، همچنین بسیج دیکتاتوری آخوندی برای ارائه اطلاعات گمراهکننده بهمنظور حفظ لیستگذاری مجاهدین و توطئه علیه اشرف، افشا شد.
پروفسور ریموند تنتر، رئیس کمیته سیاست ایران، جان سانو، نایبرئیس بخش محرمانه و عضو مدیریت اطلاعات مرکزی آمریکا در دولت جرج بوش، سپهبد تام مک اینرنی و بروس مککولم، مدیر پیشین مؤسسه فریدم هاوس در این کنفرانس سخنانی ایراد کردند.
پروفسور ریموند تنتر، عضو شورای امنیت ملی آمریکا در دولت ریگان، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب ”برچسب تروریستی علیه گروه مخالف ایرانی“ در معرفی کتاب خود گفت: «بهطور خلاصه، کتاب به 3بخش تقسیم شده است: سیاست، قانون و واقعیت... در بخش سیاست، این واقعیت بازگو میشود که برخلاف سنت رایج در سیاست داخلی آمریکا که جمهوریخواه و دموکرات در مقابل هم هستند، در مورد لزوم خروج مجاهدین از لیست، یک توافقنظر دوحزبی وجود دارد. بهطوری که هنگام شهادت دادن خانم کلینتون در مقابل کمیته خارجی کنگره، وقتی یکی از نمایندگان اشاره کرد که سفیر جان بولتون، معاون وزیر در دولت جمهوریخواه بوش، با هاوارد دین، رئیس سابق حزب دموکرات، در مورد خارج کردن مجاهدین از لیست همنظر هستند، وزیر خارجه دچار شگفتی شد.
در سیاست بینالمللی نیز همه شاهدند که ”سیاست مماشات شکست خورده است“. دولت اوباما، تمام سعی خودش را در استمالت و نزدیکی به رژیم ایران کرد، ولی باز هم ثابت شد که این سیاست کارساز نیست.
در بخش حقوقی کتاب، این حقایق ارائه شده است که دادگاه استیناف واشنگتن اعتبار مدارک محرمانه در پرونده مجاهدین را به زیر سؤال برده و میگوید در تصمیمگیری وزیر خارجه سابق کاندولیزا رایس مجاهدین خلق از روند دادرسی قانونی محروم شدهاند. بنابراین دادگاه پرونده را به وزارتخارجه ارجاع داد تا موضوع را بازبینی کند. اکنون بیش از 400روز گذشته و این تأخیر غیرقابلقبول است».
پرفسور تنتر در توضیح بخش ”واقعیت“ و تحقیقاتش در ارگانهای مختلف اطلاعاتی آمریکا، توضیح داد: «من شخصاً و با نگرشی منفی همه مدارک را جستجو کردهام و هیچ چیز علیه مجاهدین پیدا نکردم. مرکز ملی ضدتروریستی آمریکا یک سیستم ردیابی جهانی دارد که نسخههای محرمانه و غیرمحرمانه مدارک در آنجا موجود است. منبع دیگر، اطلاعات اینترنتی ردیابی جهانی در وزارت امنیت داخلی آمریکا در دانشگاه مریلند است که یک منبع بسیار بزرگ است. و سومین منبع، اطلاعات جهانی تروریستی دولتی است. در بررسی تمامی این منابع از سال ۲۰۰۱ تا بهحال، هیچ مدرکی که بر اساس آن ثابت شود سازمان مجاهدین در عملیات تروریستی شرکت داشته، یافت نشده است. به گفته یکی از دوستان، از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، این فقدان حتی یک مدرک برای اثبات اتهام، خودش مدرکی است برای باطل شدن اتهام. به هر جهت، هرچه سختتر بگردیم -که من گشتم و با تیشه و تبر تحقیق کردم- هیچ چیزی یافت نمیشود. من که این حرف را میزنم بهعنوان یک پرفسور در دانشگاه استندفورد، دانشگاه میشیگان، و دانشگاه جرج تاون، برای شهرت و اعتبارم بسیار اهمیت قائلم و روی آن ریسک نمیکنم».
پرفسور تنتر در نتیجهگیری خود اضافه کرد: «قانون و واقعیت در مورد خروج سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست با هم همراه هستند، پس مخالفان این کار بر چه چیزی تکیه دارند: در یک کلام بر سیاست.
این، فقط نتیجهگیری من در اختتامیه نیست، این نامگذاری بر اساس مدارک مستحکم و موجود، در زمان فضیحت ”ایرانگیت“ متولد شد. ما به اسناد جلسات کنگره در آن زمان مراجعه کردهایم که بیانگر ارتباطات دیپلوماتهای آمریکایی با رژیم ایران از یک طرف و برچسب زدن به سازمان مجاهدین خلق ایران از طرف دیگر بود.
کسانی که اکنون با خروج سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست مخالفت میکنند، در یک دور باطل به دور خود میچرخند، هیچکدام از آنان این تحقیقات را انجام ندادهاند. گری سیک، پروفسور در دانشگاه کلمبیا است اما حتی بهاندازه یک الف هم در مورد سازمان مجاهدین یا وزارت اطلاعات و امنیت ایران یا هر گروه مخالف دیگر ایرانی، تحقیقات نکرده است».
پرفسور تنتر در مورد پیامدهای خروج مجاهدین از لیست گفت: «خارج کردن سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست، به آمریکا این توان را میدهد که بگوید ما دیگر سعی نمیکنیم از رژیم ایران استمالت کنیم. بلکه ما میگذاریم که مردم ایران تصمیم بگیرند و وقتی آمریکا کمی محکمتر بایستد، رژیم ایران مجبوراست عقب بنشیند. الآن زمان آن است که باید فشار را روی رژیم تهران بالا برد، نه با تهدید حمله نظامی، بلکه با خارج کردن گروه اصلی مخالف این رژیم از لیست وزارت خارجه، در اینجا است که قلم وزیر خارجه با این امضا، قدرتی بسیار بیشتر از هواپیماهای بی-52 یا هر هواپیمای جنگی دیگر خواهد داشت».
جان سانو، نایبرئیس بخش محرمانه و عضو مدیریت اطلاعات مرکزی آمریکا در دولت جرج بوش، در کنفرانس مطبوعاتی کمیته سیاست ایران در واشنگتن اظهار داشت: «من یک افسر اطلاعاتی برای تقریباً 30سال بودهام که بیشتر این زمان را در کشورهای خارجی برای آمریکا خدمت کردهام. من تماسهای شخصی با مأموران اطلاعات ایران در کادر شغلیم در خارج از کشور داشتم. آنها در سراسر ایران و سراسر جهان کار میکنند و مخالفانشان را هدف قرار میدهند.
ساواما مخالفان رژیم را بهعنوان خرابکار و تروریست قلمداد میکند و تلاش تبلیغاتی رژیم ایران برای فراهم کردن شرایط برای کشتار اخیر در اشرف، نمونهیی از کارهای ساواما برای شکل دادن به افکارعمومی است. بعد از حمله نیز رژیم ایران میخواهد که ما باور کنیم اصلاً کشتاری اتفاق نیفتاده و اگر هم اتقاف افتاده، بر اثر تحریکات مجاهدین صورت گرفته است. البته این تلاشها به جایی نرسید و هم کمیسیون حقوقبشر مللمتحد و هم دادگاه ملی اسپانیا و همینطور کنگره آمریکا و سایر سازمانهای بینالمللی واقعیت امر را میدانند. به همین دلیل، کشتار را محکوم کردهاند و خواستار تحقیقات بینالمللی و حفاظت بیشتر برای کمپ اشرف هستند».
نایبرئیس بخش محرمانه و عضو مدیریت اطلاعات مرکزی آمریکا در دولت جرج بوش در بخش دیگری از سخنانش گفت: «عوامل فشار رژیم ایران تحت عنوان لابی توسط ساواما سازماندهی شدهاند تا اطلاعات گمراهکننده پخش کنند. پخش این اطلاعات که در واقع کاملاً غلط است، به همان سبکی است که در عالم جاسوسی استفاده میشود. آنها در کارزار تبلیغات گمراهکننده تلاشهای ضعیفی انجام دادهاند تا ایالات متحده و وزارتخارجه و حتی کنگره و ناظران بینالمللی را متقاعد کنند که مجاهدین باید در لیست باقی بمانند یا این را القا کنند که ساکنان اشرف بهتر است جابهجا شوند».
وی تأکید کرد: «به عقیده من بر اساس 30سال خدمت اطلاعاتی، هیچ دلیل مشروعی بر اساس اطلاعات یا برآوردهای اطلاعاتی جمعآوری شده وجود ندارد که ادامه نامگذاری مجاهدین در لیست را توجیه کند».
سپهبد تام مک اینرنی، معاون پیشین ستاد نیروی هوایی آمریکا، در سخنان خود در کنفرانس مطبوعاتی کمیته سیاست ایران گفت: «وزارت اطلاعات رژیم ایران با تردستی بسیار مشغول کاشت اطلاعات غلط و دروغ در درون دستگاههای اطلاعاتی سایر کشورها است تا بهانههای لازم را به آنها بدهد و بتواند محصول کارش را در لیستگذاری مجاهدین برداشت کند. این لیستگذاری و ادامه آن 3پیآمد سیاسی–نظامی به سود رژیم ایران دارد.
اول اینکه تا وقتی این سازمان در لیست است، به این معنی است که هیچ نیروی سیاسی–نظامی معتبر و جدی در مقابل رژیم وجود ندارد.
دوم اینکه ادامه لیستگذاری، باعث میشود مجاهدین بخش زیادی از انرژی خود را صرف خروج از لیست کنند به جای آنکه این انرژیها صرف مبارزه علیه رژیم و از جمله افشای دخالتهایش در عراق بشود. در نتیجه رژیم ایران دست خود را باز میبیند که به عواملش بمبهای جهنده بیشتری بدهد تا به کشتار بیشتر در عراق بپردازند و از جمله آمریکاییها بیشتری کشته شوند.
سوم اینکه با ادامه این لیستگذاری، رژیم ایران توان بیشتری در مخفی کردن برنامه تسلیحات اتمی خود پیدا میکند».
بروس مککولم، مدیر پیشین مؤسسه حقوقبشری فریدم هاوس در کنفرانس کمیته سیاست ایران اظهار داشت: «من مجاهدین خلق را از اوایل دهه 80 میلادی میشناسم و هرگز فهم نکردهام که چرا آنها در لیست قرار دارند.
من به دادگاه آمریکا توصیه میکنم در مورد این مشکل، تصمیم نهایی را بگیرد. دیگر بس است. بگذارید در زمینه خروج مجاهدین از لیست به بقیه جهانیان بپیوندیم. به حکم دادگستری فرانسه در ماه مینگاه کنید. دادگستری فرانسه بعد از 8سال مطالعه در مورد مجاهدین در نهایت گفت همه چیز در رابطه با مجاهدین خلق بررسی شده و آنها هرگز و هیچگاه مردم را هدف گلوله قرار ندادهاند. دادگاههای انگلستان هم پروندهاین لیستگذاری را به زبالهدان انداخته. اتحادیه اروپا هم این پرونده را به زبالهدان انداخته است و حالا نوبت آمریکاست».
بروس مککولم افزود: «هرکس گردهمایی مقاومت ایران در پاریس را دیده باشد، میداند که پارلمانهای بیش از 40کشور جهان شورای ملی مقاومت ایران را بهعنوان نماینده مردم ایران بهرسمیت میشناسند».
در این کنفرانس که در کلوپ ملی مطبوعات واشنگتن برگزار گردید، همچنین بسیج دیکتاتوری آخوندی برای ارائه اطلاعات گمراهکننده بهمنظور حفظ لیستگذاری مجاهدین و توطئه علیه اشرف، افشا شد.
پروفسور ریموند تنتر، رئیس کمیته سیاست ایران، جان سانو، نایبرئیس بخش محرمانه و عضو مدیریت اطلاعات مرکزی آمریکا در دولت جرج بوش، سپهبد تام مک اینرنی و بروس مککولم، مدیر پیشین مؤسسه فریدم هاوس در این کنفرانس سخنانی ایراد کردند.
پروفسور ریموند تنتر، عضو شورای امنیت ملی آمریکا در دولت ریگان، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب ”برچسب تروریستی علیه گروه مخالف ایرانی“ در معرفی کتاب خود گفت: «بهطور خلاصه، کتاب به 3بخش تقسیم شده است: سیاست، قانون و واقعیت... در بخش سیاست، این واقعیت بازگو میشود که برخلاف سنت رایج در سیاست داخلی آمریکا که جمهوریخواه و دموکرات در مقابل هم هستند، در مورد لزوم خروج مجاهدین از لیست، یک توافقنظر دوحزبی وجود دارد. بهطوری که هنگام شهادت دادن خانم کلینتون در مقابل کمیته خارجی کنگره، وقتی یکی از نمایندگان اشاره کرد که سفیر جان بولتون، معاون وزیر در دولت جمهوریخواه بوش، با هاوارد دین، رئیس سابق حزب دموکرات، در مورد خارج کردن مجاهدین از لیست همنظر هستند، وزیر خارجه دچار شگفتی شد.
در سیاست بینالمللی نیز همه شاهدند که ”سیاست مماشات شکست خورده است“. دولت اوباما، تمام سعی خودش را در استمالت و نزدیکی به رژیم ایران کرد، ولی باز هم ثابت شد که این سیاست کارساز نیست.
در بخش حقوقی کتاب، این حقایق ارائه شده است که دادگاه استیناف واشنگتن اعتبار مدارک محرمانه در پرونده مجاهدین را به زیر سؤال برده و میگوید در تصمیمگیری وزیر خارجه سابق کاندولیزا رایس مجاهدین خلق از روند دادرسی قانونی محروم شدهاند. بنابراین دادگاه پرونده را به وزارتخارجه ارجاع داد تا موضوع را بازبینی کند. اکنون بیش از 400روز گذشته و این تأخیر غیرقابلقبول است».
پرفسور تنتر در توضیح بخش ”واقعیت“ و تحقیقاتش در ارگانهای مختلف اطلاعاتی آمریکا، توضیح داد: «من شخصاً و با نگرشی منفی همه مدارک را جستجو کردهام و هیچ چیز علیه مجاهدین پیدا نکردم. مرکز ملی ضدتروریستی آمریکا یک سیستم ردیابی جهانی دارد که نسخههای محرمانه و غیرمحرمانه مدارک در آنجا موجود است. منبع دیگر، اطلاعات اینترنتی ردیابی جهانی در وزارت امنیت داخلی آمریکا در دانشگاه مریلند است که یک منبع بسیار بزرگ است. و سومین منبع، اطلاعات جهانی تروریستی دولتی است. در بررسی تمامی این منابع از سال ۲۰۰۱ تا بهحال، هیچ مدرکی که بر اساس آن ثابت شود سازمان مجاهدین در عملیات تروریستی شرکت داشته، یافت نشده است. به گفته یکی از دوستان، از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، این فقدان حتی یک مدرک برای اثبات اتهام، خودش مدرکی است برای باطل شدن اتهام. به هر جهت، هرچه سختتر بگردیم -که من گشتم و با تیشه و تبر تحقیق کردم- هیچ چیزی یافت نمیشود. من که این حرف را میزنم بهعنوان یک پرفسور در دانشگاه استندفورد، دانشگاه میشیگان، و دانشگاه جرج تاون، برای شهرت و اعتبارم بسیار اهمیت قائلم و روی آن ریسک نمیکنم».
پرفسور تنتر در نتیجهگیری خود اضافه کرد: «قانون و واقعیت در مورد خروج سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست با هم همراه هستند، پس مخالفان این کار بر چه چیزی تکیه دارند: در یک کلام بر سیاست.
این، فقط نتیجهگیری من در اختتامیه نیست، این نامگذاری بر اساس مدارک مستحکم و موجود، در زمان فضیحت ”ایرانگیت“ متولد شد. ما به اسناد جلسات کنگره در آن زمان مراجعه کردهایم که بیانگر ارتباطات دیپلوماتهای آمریکایی با رژیم ایران از یک طرف و برچسب زدن به سازمان مجاهدین خلق ایران از طرف دیگر بود.
کسانی که اکنون با خروج سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست مخالفت میکنند، در یک دور باطل به دور خود میچرخند، هیچکدام از آنان این تحقیقات را انجام ندادهاند. گری سیک، پروفسور در دانشگاه کلمبیا است اما حتی بهاندازه یک الف هم در مورد سازمان مجاهدین یا وزارت اطلاعات و امنیت ایران یا هر گروه مخالف دیگر ایرانی، تحقیقات نکرده است».
پرفسور تنتر در مورد پیامدهای خروج مجاهدین از لیست گفت: «خارج کردن سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست، به آمریکا این توان را میدهد که بگوید ما دیگر سعی نمیکنیم از رژیم ایران استمالت کنیم. بلکه ما میگذاریم که مردم ایران تصمیم بگیرند و وقتی آمریکا کمی محکمتر بایستد، رژیم ایران مجبوراست عقب بنشیند. الآن زمان آن است که باید فشار را روی رژیم تهران بالا برد، نه با تهدید حمله نظامی، بلکه با خارج کردن گروه اصلی مخالف این رژیم از لیست وزارت خارجه، در اینجا است که قلم وزیر خارجه با این امضا، قدرتی بسیار بیشتر از هواپیماهای بی-52 یا هر هواپیمای جنگی دیگر خواهد داشت».
جان سانو، نایبرئیس بخش محرمانه و عضو مدیریت اطلاعات مرکزی آمریکا در دولت جرج بوش، در کنفرانس مطبوعاتی کمیته سیاست ایران در واشنگتن اظهار داشت: «من یک افسر اطلاعاتی برای تقریباً 30سال بودهام که بیشتر این زمان را در کشورهای خارجی برای آمریکا خدمت کردهام. من تماسهای شخصی با مأموران اطلاعات ایران در کادر شغلیم در خارج از کشور داشتم. آنها در سراسر ایران و سراسر جهان کار میکنند و مخالفانشان را هدف قرار میدهند.
ساواما مخالفان رژیم را بهعنوان خرابکار و تروریست قلمداد میکند و تلاش تبلیغاتی رژیم ایران برای فراهم کردن شرایط برای کشتار اخیر در اشرف، نمونهیی از کارهای ساواما برای شکل دادن به افکارعمومی است. بعد از حمله نیز رژیم ایران میخواهد که ما باور کنیم اصلاً کشتاری اتفاق نیفتاده و اگر هم اتقاف افتاده، بر اثر تحریکات مجاهدین صورت گرفته است. البته این تلاشها به جایی نرسید و هم کمیسیون حقوقبشر مللمتحد و هم دادگاه ملی اسپانیا و همینطور کنگره آمریکا و سایر سازمانهای بینالمللی واقعیت امر را میدانند. به همین دلیل، کشتار را محکوم کردهاند و خواستار تحقیقات بینالمللی و حفاظت بیشتر برای کمپ اشرف هستند».
نایبرئیس بخش محرمانه و عضو مدیریت اطلاعات مرکزی آمریکا در دولت جرج بوش در بخش دیگری از سخنانش گفت: «عوامل فشار رژیم ایران تحت عنوان لابی توسط ساواما سازماندهی شدهاند تا اطلاعات گمراهکننده پخش کنند. پخش این اطلاعات که در واقع کاملاً غلط است، به همان سبکی است که در عالم جاسوسی استفاده میشود. آنها در کارزار تبلیغات گمراهکننده تلاشهای ضعیفی انجام دادهاند تا ایالات متحده و وزارتخارجه و حتی کنگره و ناظران بینالمللی را متقاعد کنند که مجاهدین باید در لیست باقی بمانند یا این را القا کنند که ساکنان اشرف بهتر است جابهجا شوند».
وی تأکید کرد: «به عقیده من بر اساس 30سال خدمت اطلاعاتی، هیچ دلیل مشروعی بر اساس اطلاعات یا برآوردهای اطلاعاتی جمعآوری شده وجود ندارد که ادامه نامگذاری مجاهدین در لیست را توجیه کند».
سپهبد تام مک اینرنی، معاون پیشین ستاد نیروی هوایی آمریکا، در سخنان خود در کنفرانس مطبوعاتی کمیته سیاست ایران گفت: «وزارت اطلاعات رژیم ایران با تردستی بسیار مشغول کاشت اطلاعات غلط و دروغ در درون دستگاههای اطلاعاتی سایر کشورها است تا بهانههای لازم را به آنها بدهد و بتواند محصول کارش را در لیستگذاری مجاهدین برداشت کند. این لیستگذاری و ادامه آن 3پیآمد سیاسی–نظامی به سود رژیم ایران دارد.
اول اینکه تا وقتی این سازمان در لیست است، به این معنی است که هیچ نیروی سیاسی–نظامی معتبر و جدی در مقابل رژیم وجود ندارد.
دوم اینکه ادامه لیستگذاری، باعث میشود مجاهدین بخش زیادی از انرژی خود را صرف خروج از لیست کنند به جای آنکه این انرژیها صرف مبارزه علیه رژیم و از جمله افشای دخالتهایش در عراق بشود. در نتیجه رژیم ایران دست خود را باز میبیند که به عواملش بمبهای جهنده بیشتری بدهد تا به کشتار بیشتر در عراق بپردازند و از جمله آمریکاییها بیشتری کشته شوند.
سوم اینکه با ادامه این لیستگذاری، رژیم ایران توان بیشتری در مخفی کردن برنامه تسلیحات اتمی خود پیدا میکند».
بروس مککولم، مدیر پیشین مؤسسه حقوقبشری فریدم هاوس در کنفرانس کمیته سیاست ایران اظهار داشت: «من مجاهدین خلق را از اوایل دهه 80 میلادی میشناسم و هرگز فهم نکردهام که چرا آنها در لیست قرار دارند.
من به دادگاه آمریکا توصیه میکنم در مورد این مشکل، تصمیم نهایی را بگیرد. دیگر بس است. بگذارید در زمینه خروج مجاهدین از لیست به بقیه جهانیان بپیوندیم. به حکم دادگستری فرانسه در ماه مینگاه کنید. دادگستری فرانسه بعد از 8سال مطالعه در مورد مجاهدین در نهایت گفت همه چیز در رابطه با مجاهدین خلق بررسی شده و آنها هرگز و هیچگاه مردم را هدف گلوله قرار ندادهاند. دادگاههای انگلستان هم پروندهاین لیستگذاری را به زبالهدان انداخته. اتحادیه اروپا هم این پرونده را به زبالهدان انداخته است و حالا نوبت آمریکاست».
بروس مککولم افزود: «هرکس گردهمایی مقاومت ایران در پاریس را دیده باشد، میداند که پارلمانهای بیش از 40کشور جهان شورای ملی مقاومت ایران را بهعنوان نماینده مردم ایران بهرسمیت میشناسند».
Monday, 12 September 2011
Friday, 9 September 2011
روزنامه فیگارو فاش کرد: اتحاد غیرطبیعی رژیم ایران با القاعده
پاریس - فیگارو، 5سپتامبر ۲۰۱۱ (14شهریور ۱۳۹۰) فاش کرد:
«اسامه بنلادن بارها به طرفدارانش تکرار کرده بود: ”چند کشور نباید توسط عملیات ما هدف قرار بگیرند، از جمله سوریه و ایران که راههای عبور جهادگران بهسوی اردوگاههای ما در افغانستان هستند“.
به عبارت دیگر، بنلادن و رهبران رژیم ایران، ترجیح میدادند اختلافاتشان را مسکوت بگذارند و با یکدیگر همکاری بکنند.
این اتحاد غیرطبیعی میان القاعده و ایران از سالهای ۱۹۹۰ که بنلادن در سودان بود آغاز شده بود و پس از سوءقصدهای 11سپتامبر تقویت شد.
درحالیکه کادرهای القاعده در منطقه قندهار فراری بودند و بنلادن در مناطق کوهستانی گم شده بود، تعدادی از کادرهای القاعده راه ایران را پیش گرفته بودند. سیفالعدل (رئیس امنیتی القاعده و کارشناس مواد منفجره) و محمد المصری قبل از سال ۲۰۰۱ تماسهایی را با پاسداران انقلاب برقرار کرده بودند.
علاوه بر این، چند تن از پسران و دختران بنلادن در ایران مستقر شده بودند... .
سپس در سال ۲۰۰۳ و پس از جنگ بهراه افتاده در عراق، تهران که بهتازگی علیه دشمن قسم خوردهاش صدام حسین به همکاری با واشنگتن مشغول شده بود، اظهار آمادگی کرد که افراد القاعده را مابهازای افراد مجاهدین، به آمریکاییها تحویل بدهد، این مخالفان ایرانی که رژیم تهران را در مرز به چالش میطلبند... .
مایک شورر که در آن زمان از مسئولان عالیرتبه سازمان سیا بود، میگوید که ما با این مبادله موافق بودیم ولی رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا، آن را نپذیرفت.
در سال ۲۰۰۵، صادق خرازی، سفیر ایران در پاریس، مجدداً پیشنهاد این مبادله را از طریق وزارت امور خارجه فرانسه به آمریکا ارائه داد اما این بار هم واشنگتن از پذیرش آن خودداری کرد».
فیگارو همچنین فاش کرده است که رژیم ایران در چارچوب توافقهایش با القاعده، این گروه را از طریق عبدالعزیز خلیل، مسئول ارشد لجستیکی القاعده، تأمین مالی میکند.
عبدالعزیز خلیل که در سوریه بهسر میبرد، در 28ژوئیه گذشته از سوی خزانهداری آمریکا لیستگذاری شده است.
یادآوری میکنیم که صادق خرازی، سفیر وقت رژیم در فرانسه، برادر کمال خرازی، وزیر خارجه آخوند خاتمی بود. وی که در همان زمان هم با ”خودکار سبز خامنهای“ در پاریس خرازی میکرد، از یک سو با سیا در حال توطئه و گفتگو برای استرداد مجاهدین بود و از سوی دیگر با هیأت وکلای صدام حسین، رئیسجمهور پیشین عراق، گرم گرفته و به آنها پیشنهاد 120میلیون دلار رشوه کرد تا استفاده از گاز کشنده سیانید و بمباران شیمیایی حلبچه را به گردن مجاهدین بیندازند. وی همچنین در زدوبند با دولت شیراک و از طریق کمپانی نفتی توتال و حراج نفت ایران، پولهای کلانی برای پروندهسازی 17ژوئن علیه مجاهدین و مقاومت ایران، هزینه کرد.
با این همه مجاهدین و مقاومت ایران با پایداری خیرهکننده خود توانستند زنجیر توطئههای ارتجاعی و استعماری را که رژیم آخوندی با کمک سازمانهای اطلاعاتی کشورهای غربی بههم بافته بود، یکی پس از دیگری از هم بگسلند و در هم بشکنند.
فیگارو صفحه اول همین شماره خود را به جریان دادگاه و محاکمه ژاک شیراک رئیسجمهور قبلی فرانسه بهخاطر فساد مالی و اختلاس در شهرداری پاریس، اختصاص داده است.
«اسامه بنلادن بارها به طرفدارانش تکرار کرده بود: ”چند کشور نباید توسط عملیات ما هدف قرار بگیرند، از جمله سوریه و ایران که راههای عبور جهادگران بهسوی اردوگاههای ما در افغانستان هستند“.
به عبارت دیگر، بنلادن و رهبران رژیم ایران، ترجیح میدادند اختلافاتشان را مسکوت بگذارند و با یکدیگر همکاری بکنند.
این اتحاد غیرطبیعی میان القاعده و ایران از سالهای ۱۹۹۰ که بنلادن در سودان بود آغاز شده بود و پس از سوءقصدهای 11سپتامبر تقویت شد.
درحالیکه کادرهای القاعده در منطقه قندهار فراری بودند و بنلادن در مناطق کوهستانی گم شده بود، تعدادی از کادرهای القاعده راه ایران را پیش گرفته بودند. سیفالعدل (رئیس امنیتی القاعده و کارشناس مواد منفجره) و محمد المصری قبل از سال ۲۰۰۱ تماسهایی را با پاسداران انقلاب برقرار کرده بودند.
علاوه بر این، چند تن از پسران و دختران بنلادن در ایران مستقر شده بودند... .
سپس در سال ۲۰۰۳ و پس از جنگ بهراه افتاده در عراق، تهران که بهتازگی علیه دشمن قسم خوردهاش صدام حسین به همکاری با واشنگتن مشغول شده بود، اظهار آمادگی کرد که افراد القاعده را مابهازای افراد مجاهدین، به آمریکاییها تحویل بدهد، این مخالفان ایرانی که رژیم تهران را در مرز به چالش میطلبند... .
مایک شورر که در آن زمان از مسئولان عالیرتبه سازمان سیا بود، میگوید که ما با این مبادله موافق بودیم ولی رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا، آن را نپذیرفت.
در سال ۲۰۰۵، صادق خرازی، سفیر ایران در پاریس، مجدداً پیشنهاد این مبادله را از طریق وزارت امور خارجه فرانسه به آمریکا ارائه داد اما این بار هم واشنگتن از پذیرش آن خودداری کرد».
فیگارو همچنین فاش کرده است که رژیم ایران در چارچوب توافقهایش با القاعده، این گروه را از طریق عبدالعزیز خلیل، مسئول ارشد لجستیکی القاعده، تأمین مالی میکند.
عبدالعزیز خلیل که در سوریه بهسر میبرد، در 28ژوئیه گذشته از سوی خزانهداری آمریکا لیستگذاری شده است.
یادآوری میکنیم که صادق خرازی، سفیر وقت رژیم در فرانسه، برادر کمال خرازی، وزیر خارجه آخوند خاتمی بود. وی که در همان زمان هم با ”خودکار سبز خامنهای“ در پاریس خرازی میکرد، از یک سو با سیا در حال توطئه و گفتگو برای استرداد مجاهدین بود و از سوی دیگر با هیأت وکلای صدام حسین، رئیسجمهور پیشین عراق، گرم گرفته و به آنها پیشنهاد 120میلیون دلار رشوه کرد تا استفاده از گاز کشنده سیانید و بمباران شیمیایی حلبچه را به گردن مجاهدین بیندازند. وی همچنین در زدوبند با دولت شیراک و از طریق کمپانی نفتی توتال و حراج نفت ایران، پولهای کلانی برای پروندهسازی 17ژوئن علیه مجاهدین و مقاومت ایران، هزینه کرد.
با این همه مجاهدین و مقاومت ایران با پایداری خیرهکننده خود توانستند زنجیر توطئههای ارتجاعی و استعماری را که رژیم آخوندی با کمک سازمانهای اطلاعاتی کشورهای غربی بههم بافته بود، یکی پس از دیگری از هم بگسلند و در هم بشکنند.
فیگارو صفحه اول همین شماره خود را به جریان دادگاه و محاکمه ژاک شیراک رئیسجمهور قبلی فرانسه بهخاطر فساد مالی و اختلاس در شهرداری پاریس، اختصاص داده است.
اعضای شورای امنیت کوتاهی رژیم آخوندی را در برآورده کردن التزامات بینالمللی محکوم کردند
اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد قصور رژیم آخوندی در برآورده کردن التزامات بینالمللی را محکوم کردند و خواستار پایان دادن به برنامه اتمی آن شدند.
آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلستان در جلسه روز چهارشنبه شورای امنیت در نیویورک، اقدامات رژیم ایران در غنیسازی اورانیوم با غنای 20درصد که کاربرد نظامی دارد را افشا کردند.
مارتن بریانس، نماینده فرانسه در سازمان ملل متحد، روز گذشته به شورای امنیت ملل متحد گفت: «رژیم ایران از هرجومرج سوریه و لیبی سؤاستفاده کرده و تلاشهای خود را برای ساخت سلاح اتمی افزایش داده است».
وی افزود: «رژیم ایران ممکن است گمان کند میتواند از این وضعیت سود ببرد».
مارتن بریانس گفت: «رژیم ایران شمار سانتریفوژها و اظهارات تحریکآمیز خود را افزایش داده است. ما با این کار رژیم ایران گول نمیخوریم».
سوزان رایس، سفیر آمریکا در ملل متحد، اعلام کرد: «رژیم ایران به مقابلهجویی خود با شورای امنیت و آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادامه میدهد و اطلاعات مورد نیاز در مورد ابعاد محتمل نظامی فعالیتهای اتمیش را ارائه نمیدهد».
سفیر آمریکا در جلسه شورای امنیت گفت: «نصب تجهیزات غنیسازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین در قم بر ابعاد نقض قطعنامههای مللمتحد افزوده است و این اقدام یک تحریک آشکار و غیرقابلقبول است».
سوزان رایس افزود: «ما پیشرفت مهمی در تقویت و اعمال تحریمهای مللمتحد علیه رژیم ایران داشتهایم». رایس تصریح کرد که باید فشارها را بر رژیم ایران افزایش داد تا از رفتن در این مسیر خطرناک دستبردارند.
پیتر ویتیگ، سفیر آلمان نیز در این اجلاس گفت دولت متبوعش در مورد قصد رژیم ایران برای دستیابی به موشک با کلاهک اتمی نگران است.
آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلستان در جلسه روز چهارشنبه شورای امنیت در نیویورک، اقدامات رژیم ایران در غنیسازی اورانیوم با غنای 20درصد که کاربرد نظامی دارد را افشا کردند.
مارتن بریانس، نماینده فرانسه در سازمان ملل متحد، روز گذشته به شورای امنیت ملل متحد گفت: «رژیم ایران از هرجومرج سوریه و لیبی سؤاستفاده کرده و تلاشهای خود را برای ساخت سلاح اتمی افزایش داده است».
وی افزود: «رژیم ایران ممکن است گمان کند میتواند از این وضعیت سود ببرد».
مارتن بریانس گفت: «رژیم ایران شمار سانتریفوژها و اظهارات تحریکآمیز خود را افزایش داده است. ما با این کار رژیم ایران گول نمیخوریم».
سوزان رایس، سفیر آمریکا در ملل متحد، اعلام کرد: «رژیم ایران به مقابلهجویی خود با شورای امنیت و آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادامه میدهد و اطلاعات مورد نیاز در مورد ابعاد محتمل نظامی فعالیتهای اتمیش را ارائه نمیدهد».
سفیر آمریکا در جلسه شورای امنیت گفت: «نصب تجهیزات غنیسازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین در قم بر ابعاد نقض قطعنامههای مللمتحد افزوده است و این اقدام یک تحریک آشکار و غیرقابلقبول است».
سوزان رایس افزود: «ما پیشرفت مهمی در تقویت و اعمال تحریمهای مللمتحد علیه رژیم ایران داشتهایم». رایس تصریح کرد که باید فشارها را بر رژیم ایران افزایش داد تا از رفتن در این مسیر خطرناک دستبردارند.
پیتر ویتیگ، سفیر آلمان نیز در این اجلاس گفت دولت متبوعش در مورد قصد رژیم ایران برای دستیابی به موشک با کلاهک اتمی نگران است.
Monday, 5 September 2011
Maraseme Khakseparie Shohadaye Karzare Forogh Ashraf P 4
گوييم از دل به سلام و سرود, اي يلان بدرود.
نغمه هاي شمايان ,چون چكامه طوفان ,در سر اسر ايران ,گشته جاري
نغمه هاي شمايان ,چون چكامه طوفان ,در سر اسر ايران ,گشته جاري
Maraseme Khakseparie Shohadaye Karzare Forogh Ashraf P 3
اشرف اينك,سرنهاده به پيمان,در تلاطم طوفان ,راه و رسم ستيزش ,خون فشاني است.بار ديگر, آسمان وطن, از خون تازه تندر, زخم بال كبوتر ,ارغواني ست
پیام رئیسجمهور برگزیده مقاومت به مردم بپاخاسته ارومیه و تبریز - ۱۲شهریور ۹۰
رئیسجمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی به مردم بپاخاسته ارومیه و تبریز درود فرستاد و خیزشهای دلیرانه آذربایجان آزادیستان را که امروز بار دیگر اوج گرفت، شعلههایی از آتشفشان نارضایتی تمام جامعه ایران دانست که حاکمیت سرکوب و ستم رژیم ولایت فقیه را برنمیتابد.
خانم رجوی مردم سراسر ایران بهویژه مردم و جوانان تهران را به همبستگی با مردم ارومیه و تبریز فراخواند و تأکید کرد: «واکنشهای وحشیانه دژخیمان پاسدار و بسیجی در قبال حرکتهای اعتراضی هفته گذشته و امروز و مجروح شدن و آسیب دیدن دهها تن از مردم و جوانان دلیر ارومیه و تبریز و دستگیریهای گسترده، سراسیمگی و شکنندگی رژیمی را برملا میکند که از هر طرف خود را در خطر میبیند. از یک طرف خشم و اعتراض مردم ایران بهویژه عزم زنان و جوانان به جان آمده برای به زیرکشیدن این رژیم و از طرف دیگر موج تغییر و سرنگونی رژیمهای دیکتاتوری در سراسر منطقه که آخوندها از تأثیرات آن در ایران به خود میلرزند».
رئیسجمهور برگزیده مقاومت گفت: «وضعیت اسفناک دریاچه ارومیه و فجایع زیستمحیطی ناشی از آن برای مردم آذربایجان بهویژه کشاورزان زحمتکش نمونهیی از ویرانگری و تباهی رژیم ولایت فقیه در سراسر ایران است که جز با سرنگونی این رژیم به دست مردم ایران و فرزندان رشید و رزمآور میهن راه علاجی برای آن وجود ندارد، از همین رو با درود به قیامآفرینان غیور ارومیه و تبریز که شجاعانه بهپاخاستند و در برابر مزدوران سرکوبگر با رشادتی تحسینبرانگیز ایستادگی کردند، از عموم هموطنان و جوانان اشرفنشان میهن میخواهم که در همراهی و همبستگی با قیام مردم ارومیه و تبریز در برابر رژیم نامشروع و پوسیده آخوندها بپاخیزند و شعلههای قیام و خیزش را با خروش آزادیخواهی در همه جا شعلهور کنند».
خانم رجوی جامعه جهانی بهویژه مللمتحد و دیگر مراجع مدافع حقوقبشر را به محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه دیکتاتوری آخوندی و اقدامات عاجل برای آزادی تمامی دستگیرشدگان فراخواند.
خانم رجوی مردم سراسر ایران بهویژه مردم و جوانان تهران را به همبستگی با مردم ارومیه و تبریز فراخواند و تأکید کرد: «واکنشهای وحشیانه دژخیمان پاسدار و بسیجی در قبال حرکتهای اعتراضی هفته گذشته و امروز و مجروح شدن و آسیب دیدن دهها تن از مردم و جوانان دلیر ارومیه و تبریز و دستگیریهای گسترده، سراسیمگی و شکنندگی رژیمی را برملا میکند که از هر طرف خود را در خطر میبیند. از یک طرف خشم و اعتراض مردم ایران بهویژه عزم زنان و جوانان به جان آمده برای به زیرکشیدن این رژیم و از طرف دیگر موج تغییر و سرنگونی رژیمهای دیکتاتوری در سراسر منطقه که آخوندها از تأثیرات آن در ایران به خود میلرزند».
رئیسجمهور برگزیده مقاومت گفت: «وضعیت اسفناک دریاچه ارومیه و فجایع زیستمحیطی ناشی از آن برای مردم آذربایجان بهویژه کشاورزان زحمتکش نمونهیی از ویرانگری و تباهی رژیم ولایت فقیه در سراسر ایران است که جز با سرنگونی این رژیم به دست مردم ایران و فرزندان رشید و رزمآور میهن راه علاجی برای آن وجود ندارد، از همین رو با درود به قیامآفرینان غیور ارومیه و تبریز که شجاعانه بهپاخاستند و در برابر مزدوران سرکوبگر با رشادتی تحسینبرانگیز ایستادگی کردند، از عموم هموطنان و جوانان اشرفنشان میهن میخواهم که در همراهی و همبستگی با قیام مردم ارومیه و تبریز در برابر رژیم نامشروع و پوسیده آخوندها بپاخیزند و شعلههای قیام و خیزش را با خروش آزادیخواهی در همه جا شعلهور کنند».
خانم رجوی جامعه جهانی بهویژه مللمتحد و دیگر مراجع مدافع حقوقبشر را به محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه دیکتاتوری آخوندی و اقدامات عاجل برای آزادی تمامی دستگیرشدگان فراخواند.
تظاهرات ۴۰۰۰نفری مردم خشمگین تبریز به سمت میدان ساعت ادامه یافت
گزارش از تبریز: تظاهراتی که از ساعت 6عصر در بازار تبریز آغاز شده بود، به خیابانها کشیده شد و در حالی که شمار شرکتکنندگان بهبیش از 4هزار نفر رسیده بود، بهسمت میدان ساعت ادامه یافت.
مأموران سرکوبگر با شلیک گاز اشکآور بهمردم حمله کردند و تظاهرکنندگان متقابلاً با پرتاب سنگ بهمقابله و ایستادگی برخاستند.
گزارش تکمیلی از ارومیه:
شاهدان گزارش دادند اکثر نقاط ارومیه بین مردم و نیروهای سرکوبگر انتظامی درگیری ادامه دارد.
به گفته شاهدان این درگیریها به خیابانهای طالقانی، منتظری، عسگرآبادی، بازارباش، دروازه زنجیر، مدنی و میدان گول اوستی کشیده شده است.
مأموران سرکوبگر با شلیک گاز اشکآور بهمردم حمله کردند و تظاهرکنندگان متقابلاً با پرتاب سنگ بهمقابله و ایستادگی برخاستند.
گزارش تکمیلی از ارومیه:
شاهدان گزارش دادند اکثر نقاط ارومیه بین مردم و نیروهای سرکوبگر انتظامی درگیری ادامه دارد.
به گفته شاهدان این درگیریها به خیابانهای طالقانی، منتظری، عسگرآبادی، بازارباش، دروازه زنجیر، مدنی و میدان گول اوستی کشیده شده است.
Subscribe to:
Posts (Atom)