۱۹فروردین، ساعت ۱۱۰۰
وقتی چند خودرو هاموی با تعداد زیادی مزدوران از جاده آسفالت ضلع غرب به میدان سین آمدند و حالت تهاجم گرفتند و یک هاموی هم درست جلو ما ایستاد تا راه را کنترل کند، همه نفراتي كه آنجا بوديم جلو رفتیم و در مقابلشان صف كشيديم و بهشان اعتراض كرديم. در حالی که منتظر بودم مزدوران حمله کنند، دیدم سمت راست خودمان یک خودرو هاموی و چند مزدور با سلاح و چماق و میلههای فلزی ایستاده و درست روبهروی آنها تعدادی از خواهران با روحیه اعتراضى در مقابلشان صف کشیده و در حالی که عکس شهدا را بالا گرفته بودند، شعار میدادند. با دیدن این صحنه قوت قلب گرفتم. جلوتر رفتم و فریادم را بیشتر کردم.
تاثیری که دلاوری خواهران در مزدوران گذاشت این بود که ابتدا با چوب و چماق و سلاح و حرکات تهدیدآمیز جلو آمدند، وقتی دیدند کسی نمیترسد تعداد زیادی از آنها خسته و فرسوده شده و نشستند. بعد هم با بالا گرفتن شعار و خروش بچهها برگشتند و به سمت خودروهایشان در میدان سین عقبنشینی کردند. دقایقی بعد هم شعار «مالکی قاتل» شروع شد که فضای جدیدی ایجاد کرد. از این لحظه، به سمت هر خودرویی از مزدوران که عبور میکرد فریاد میزدیم قاتل قاتل قاتل... شعاری که سخت روحیه آنها را تضعيف مىكرد چرا كه دستشان تا مرفق درخون خواهران و برادران ما بود. مزدوران مسلح دیگر صحنه را باخته بودند و هیچکدام نا و رمقی نداشتند.
وقتی چند خودرو هاموی با تعداد زیادی مزدوران از جاده آسفالت ضلع غرب به میدان سین آمدند و حالت تهاجم گرفتند و یک هاموی هم درست جلو ما ایستاد تا راه را کنترل کند، همه نفراتي كه آنجا بوديم جلو رفتیم و در مقابلشان صف كشيديم و بهشان اعتراض كرديم. در حالی که منتظر بودم مزدوران حمله کنند، دیدم سمت راست خودمان یک خودرو هاموی و چند مزدور با سلاح و چماق و میلههای فلزی ایستاده و درست روبهروی آنها تعدادی از خواهران با روحیه اعتراضى در مقابلشان صف کشیده و در حالی که عکس شهدا را بالا گرفته بودند، شعار میدادند. با دیدن این صحنه قوت قلب گرفتم. جلوتر رفتم و فریادم را بیشتر کردم.
تاثیری که دلاوری خواهران در مزدوران گذاشت این بود که ابتدا با چوب و چماق و سلاح و حرکات تهدیدآمیز جلو آمدند، وقتی دیدند کسی نمیترسد تعداد زیادی از آنها خسته و فرسوده شده و نشستند. بعد هم با بالا گرفتن شعار و خروش بچهها برگشتند و به سمت خودروهایشان در میدان سین عقبنشینی کردند. دقایقی بعد هم شعار «مالکی قاتل» شروع شد که فضای جدیدی ایجاد کرد. از این لحظه، به سمت هر خودرویی از مزدوران که عبور میکرد فریاد میزدیم قاتل قاتل قاتل... شعاری که سخت روحیه آنها را تضعيف مىكرد چرا كه دستشان تا مرفق درخون خواهران و برادران ما بود. مزدوران مسلح دیگر صحنه را باخته بودند و هیچکدام نا و رمقی نداشتند.
No comments:
Post a Comment