Thursday, 10 November 2011

دکتر فاطمی در برابر جوخه اعدام

19آبان 1333 - 10نوامبر: شهادت دکتر حسین فاطمی       

دکتر حسین فاطمی، قهرمان نهضت ملی ایران، وزیر خارجه و یار پاکباز دکتر مصدق، در ساعت چهار و هفت دقیقه بامداد روز چهارشنبه 19آبان سال 1333 به‌دستور مستقیم شاه خائن در برابر جوخه ‌‌‌‌‌‌‌اعدام قرار گرفت و خون پاکش را فدیه رهایی مردم ایران ساخت.
دکتر فاطمی در برابر جوخه اعدام مزدوران شاه گفت

«تنها آتش مقدسی که باید از سینه هر جوان ایرانی زبانه بکشد این آرزو و ایده‌آل بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و ملت خود از چنگال فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد. من از مرگ باکی ندارم. آن ‌هم ‌چنین مرگ پرافتخاری. من از این شهادت پرافتخار لذت می‌برم. من خدای را شکر می‌کنم که در راه مبارزه با فساد شهید می‌شوم. و خانواده من بسیار مفتخرند که مرد کوچکی از میان آنها به ‌این سعادت نائل گردید».

دکتر مصدق درباره دکتر فاطمی گفته بود

«اگر ملی‌شدن صنعت نفت خدمت بزرگی است که به ‌مملکت شده، باید از آن کسی که اول این‌ را پیشنهاد نمود، سپاسگزاری نمود و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است..».

دکتر حسین فاطمی آموزگار وفا و پایداری

تنها آتش مقدسی که باید درکانون سینه هر جوان ایرانی همیشه زبانه بکشد، این آرزو و ایده بزرگ و پاک است که جان خود را در راه آزادی و رهایی جامعه و ملت خود بگذارد... آزادی اول وسیله و بهترین اسلحه ما برای حفظ ایران است. هرکس آزادی ملت ایران را محدود کند و به ‌استقلال ایران لطمه بزند، خائن و پلید است. من یقین دارم که آینده‌یی روشن و نورانی در برابر ملت ایران است و با استقامت و بردباری و ادامه مبارزه همه زنجیرها خواهد گسست و شام تیره امروزی را به ‌پایان خواهد برد.

یاد سردار بزرگ و جانباز نهضت ملی دکتر حسین فاطمی‌گرامی باد

از مرگ ابائی ندارم، آن هم چنین مرگ پرافتخاری. من می‌میرم تا نسل جوان ایران از این مرگ درس گرفته و با خون خود از وطنش دفاع کند.

حسین فاطمی، وزیر خارجه دکتر مصدق، پس از تحمل شکنجه و درحالی‌که به‌شدت بیمار بود، به جوخه تیرباران سپرده شد. دکتر فاطمی یار وفادار و سردار دلیر پیشوای نهضت ملی بود. او در تمام فراز و نشیبهای نهضت در کنار مصدق کبیر او را کمک کرد و با دشمنان مردم و دربار فاسد پهلوی سری ناسازگار نشان داد. از این رو اشرف، خواهر فاسد و تبهکار شاه، کینه بسیار شدیدی از دکتر فاطمی به دل داشت و بر اثر همین کین‌ورزیها بود که بالاخره یار باوفای دکتر مصدق به‌شهادت رسید.

آن‌چه در زیر می‌خوانید، گزیده یی است ازسخنان و فرازهای زندگی این سردار آزادی:

کشته شدن در راه نجات یک ملت، بزرگترین افتخار است

کشته شدن در راه نجات یک ملت، بزرگترین افتخار است. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینه هر جوان ایرانی همیشه زبانه بکشد، این آرزو و ایده‌آل بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد...

این گلوله اینتلیجنت سرویس به پایداری و استقامت من صدچندان افزود و مرا در راه خدمت به میهن عزیزم سرسخت‌تر و آهنین‌تر و فداکارتر نمود.

سخنان دکتر حسین فاطمی وقتی او را تشویق به ملاقات با شاه خائن می‌کردند
من از این دستگاه و بازیهای بی‌معنی متنفرم، من از این دستگاه، جز بدبختی و ولخرجی و فساد چیزی نمی‌بینم. برخلاف وجدانم است که با شاه ملاقات کرده و یک‌مشت کلماتی که نه او به آن‌چه می‌گوید معتقد است، و نه من وجداناً می‌توانم با این مرد که مظهر یک دستگاه فاسد و مرکز ظلم و عدوان بیست سال دیکتاتوری است، بسازم.

این دربار شاهنشاهی روی دربار سیاه فاروق را سفید کرده. یکی نیست بپرسد دیگر شما و فامیل شما از یک‌مشت پابرهنه و لختی که بیست سال پدرت آنها را به نفت جنوب زیر نظر مستقیم خویش فروخت و برای چهل سال بعد از خود نیز قرار داد 1933 را باقی گذاشته چه می‌خواهید؟

ثروت یک مملکت را به‌غارت بردید، املاک و اموال و نوامیس مردم از دست این خانواده سی سال است در امان نبوده، حالا مثل دزدها و بدکارها از تاریکی شب برای کودتا استفاده می‌کنید و برای استراحت به کلاردشت تشریف می‌برید. (سرمقاله باختر امروز 25 مرداد 1332 )

خائنی که می‌خواست وطن را به خاک‌وخون بکشد، فرار کرد

خائنی که می‌خواست وطن را به خاک‌وخون بکشد، فرار کرد، تو نیز چون از بغض و نفرت مردم خبر داشتی و هم می‌دانستی که چقدر بیشرمانه فرمانبردار و آلت بی‌اراده اجنبی هستی، پس از آن‌که دستور ارباب در برابر بیداری و مقاومت عمومی نقش‌برآب شد، به بیرون از مملکت فرار کردی. برو ای اسیر اراده اجنبی که تاریخ جنایت‌آمیز دودمان سی‌ساله پهلوی را تکمیل کردی، آن سفاکی و خونریزی و چپاول پدر و خیلی از خصوصیات دیگر خاندان جلیل، این فصل شرم‌آور و این ورق سراپا ننگ آخر نیز لازم داشت. از مولود کودتای آیرو نشاید جز این‌که در سوم شهریور فرار کند و از مخلوق سوم شهریور نیز غیر از این‌که به نهضت ملی ایران خیانت نماید، هیچ انتظار دیگری نیست. (سرمقاله باختر امروز 26 مرداد 1332)

سخنان شهید بزرگوار دکتر حسین فاطمی هنگامی که روی برانکارد به طرف جوخه اعدام برده می‌شد

«سربازها، نظامیها توجه داشته باشید، ما در راه ‌آزادی و اعتلای ایران، جانمان را از دست می‌دهیم. این جان برای شما نیز ارزشمند است و شما هم کوشش کنید که زیر بار دیکتاتوری و خودسری نروید.

اعضای خانواده پهلوی، خانواده‌یی هستند که تافته‌جدابافته از ملت ایران هستند. این تافته در انگلستان بافته شده و اینها نان، آب و گوشتی که فراهم کرده‌اند، همه نشأت‌گرفته از سرمایه‌داری انگلستان است. از اربابشان جدا نیستند.

اگر خواستید ایران به استقلال برسد، باید در ایران، حکومت مردمی باشد».

از نامه دکتر مصدق درباره پیشنهاد ملی‌شدن نفت:

اگر ملی‌شدن صنعت نفت خدمت بزرگی است که به وطن شده است، باید از کسی که اول آن پیشنهاد را نمود، تشکر کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است که روزی در خانه جناب آقای نریمان پیشنهاد خود را داد و عمده نمایندگان جبهه ملی حاضر در جلسه آن را به اتفاق آرا تصویب نمودند. رحمه الله علیه که در طول مدت همکاری با اینجانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد.

ترور ناجوانمردانه دکتر فاطمی توسط فدائیان اسلام

مهدی عراقی که در سالهای 1329 تا 1332 از جوانان وابسته به فدائیان اسلام و از نزدیکان نواب صفوی بود و طی سالهای 1343 تا 1357 به اتهام رهبری گروه هیئت مؤتلفه و مشارکت در ترور حسنعلی منصور در زندان به‌سر برد، ضمن شرح تاریخچه و مسائل فدائیان اسلام در دوران حکومت دکتر مصدق اظهار داشت:

«در زمان ترور مرحوم دکتر فاطمی، نواب صفوی در زندان بود و امور فدائیان در خارج از زندان را مرحوم سید عبدالحسین واحدی رهبری می کرد. شخصی به نام ابراهیم صرافان، روی واحدی نفوذ فراوانی داشت و طرح ترور دکتر فاطمی را وی به واحدی القاء نمود. چون شایعات زیادی درباره وابستگی وی شنیده و نسبت به او مشکوک بودیم، وی را تحت نظارت و مواظبت قرار دادیم و معلوم شد که او ازافراد حزب اراده ملی و وابستگان سید ضیاءالدین طباطبائی است. وی حتی اسلحه هم در اختیار واحدی گذارد که منشاء همه آنها سید ضیاءالدین بود».

به نقل از کتاب جنبش ملی‌شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28مرداد 1332- ص 91

نوشته سرهنگ غلامرضا نجاتی به نقل از مهندس سحابی

 

No comments:

Post a Comment