Monday, 11 July 2011

برگزاری جلسه استماع در کنگره آمریکا در رابطه با قتل‌عام اشرف، الزامها برای سیاست آمریکا جلسه استماع در کنگره آمریکا در رابطه با قتل‌عام اشرف جلسه استماع در کنگره آمریکا در رابطه با قتل‌عام اشرف

کنگره آمریکا
کمیته روابط خارجی
کنترل و تحقیقات
قتل‌عام در اشرف: الزامها برای سیاست آمریکا


«قتل‌عام در اشرف: الزامها برای سیاست آمریکا» ؛ عنوان یک جلسه استماع تاریخی و طولانی درکنگره آمریکاست که روز ۷ژوئیه۲۰۱۱ (۱۶تیرماه ۱۳۹۰)، از سوی کمیته تحقیقات و نظارت بر اعمال دولت در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان ایالات متحده برگزار شد.

ریاست این اجلاس استماع را دانا روهرا باکر، رئیس کمیته تحقیقات ونظارت برعهده داشت که چندی پیش در رأس هیأتی دوحزبی از کنگره برای دیدار از اشرف و شنیدن شهادتهای مجاهدان اشرف به عراق سفر کرد. اما نوری مالکی در دیداری با وی و هیأت کنگره آمریکا داشت، شخصاً با دیدار هیأت کنگره از اشرف مخالفت کرد و هیأت کنگره طی کنفرانسی درسفارت آمریکا در بغداد ضمن افشای این ممانعت غیرقابل قبول، برادامه کار تحقیقات و برگزاری جلسات استماع درکنگره تأکیدکرد.

در اجلاس استماع کنگره که با حضور برجسته‌ترین نمایندگان مردم آمریکا از هر دوحزب، اعضای خانواده‌های مجاهدان اشرف در آمریکا، و با شهادت ندا الهام زنجانی از اشرف و هم‌چنین شهودی چون وزیر مایکل موکیزی، دادستان کل آمریکا در دولت قبلی ایالات متحده و نیز سرهنگ وسلی مارتین و سرهنگ دکتر گری مورش، که هردو در مأموریتهای فرماندهی حفاظت از اشرف و امداد پزشکی در بیمارستان اشرف شرکت داشته و با مجاهدان اشرف کار کرده‌اند، به ادای شهادت پرداختند.

اما نماینده وزارت‌خارجه آمریکا به‌رغم اعلام قبلی، برای ادای شهادت در جلسه استماع کنگره شرکت نکرد. نمایندگان کنگره این غیبت را به حساب ترس وزارت‌خارجه از حساب پس دادن درباره کشتار و اذیت و آزار مجاهدان اشرف تفسیر کردند.

غیبت نماینده وزارت‌خارجه باعث شد که برخی نمایندگان در این باره سؤال مکتوب برای این وزارت‌خارجه ارسال کنند و رئیس اجلاس دانا روهرا باکر ضمن اعلام رسمی ارسال سؤالات برای پاسخگویی وزارت خارجه، در مورد شرکت نکردن نماینده‌ این وزارتخانه هشدار داد: «به ما گفته شد که هیچ‌کس نیست که امروز در این استماع شرکت کند. چقدر ساده! این دست به‌سر کردن تا یک جایی قابل ادامه دادن است، ولی از آن به بعد به لاپوشانی تبدیل می‌شود. بله، اقدامات غیرقانونی، نه تنها از سوی دولت عراق که مرتکب قتل‌عام شد، بلکه تسلیم شدن از جانب مقامات ایالات متحده در این جنایت هم بخشی از ماجراست. پوشاندن خلافکاری، غیرقانونی است»

شایان توجه است که در غیبت نماینده وزارت خارجه، شخصی به نام رضا (ری) تکیه به‌عنوان “ برگ فشار رژیم آخوندی“ در جلسه استماع در شمار شهود شرکت کرده بود. وی که از مدافعان شناخته شده انتخابات فرمایشی و قلابی دیکتاتوری آخوندی و اصلاح‌طلبان قلابی در رژیم ولایت‌فقیه است، در شهادت نامه و اظهاراتش به تکرار دعاوی رژیم و لابی آن در آمریکا علیه مجاهدین پرداخت. اما دربرابر استدلالات متقن حقوقی و سیاسی نمایندگان کنگره و شهادتهای تکان‌دهنده شهود، حتی وی نیز تصریح کرد که خشونت با اعضای کمپ اشرف را محکوم می‌کنم.

توجه شمارا به گزارشی مشروح از اجلاس استماع درکنگره آمریکا جلب می‌کنیم.

دانا روهراباکر، رئیس کمیته تحقیقات و نظارت بر اعمال دولت درکنگره آمریکا

خانمها و آقایان، ما تا چند لحظه دیگر این جلسه استماع را شروع می‌کنیم، اما قبل از جلسه رسمی استماع، یک جلسه توجیهی کوتاهی خواهیم داشت و همه شما می‌توانید در آن شرکت کنید. این جلسه کوتاه توجیهی از طریق تلویزیون ماهواره‌یی خواهد بود. ما اکنون این جلسه را شروع می‌کنیم و پس از آن جلسه رسمی استماع مربوط به این زیر کمیته ادامه خواهد یافت.

من نماینده کنگره، دینا روراباکر. رئیس زیرکمیته بازنگری بر تحقیقات هستم.
در اولین ساعتهای روز جمعه، هشتم آوریل، واحدهای ارتش عراق، حدود ۲۵۰۰تن، شامل خودروهای زرهی، به ساکنان غیرمسلح ایرانی در کمپ اشرف حمله کردند و حداقل ۳۴تن از آنها را به قتل رسانده و صدها تن دیگر را مجروح کردند. این افراد که غیرمسلح بودند، توسط نیروهای حرفه‌یی و تمام وقت نظامی به گلوله بسته شدند. به نظر من این یک عمل قساوت بار، یک قتل‌عام، و شاید جنایت علیه بشریت باشد. ما یک فیلم کوتاه ویدیویی از یورش جدید ارتش عراق به کمپ اشرف داریم. من از این‌که برخی تصاویر آزاردهنده هستند، عذرمی‌خواهم. ولی به نظرم مهم است که ما با واقعیت روبه‌رو شویم و این‌که در حقیقت چه اتفاقی در محل رخ می‌دهد. در پی آن یکی از ساکنان که در این حمله مجروح شد، یک زن جوان، به نام الهام ندا زنجان‌پور از طریق ویدیو کنفرانس در کمپ اشرف در عراق، ما را در جریان قرار خواهد داد. ندا شهروند کاناداست و از سال ۱۹۹۹ تاکنون در کمپ اشرف زندگی می‌کند. مادرش امروز این‌جا همراه ماست. ما به مادرش خیرمقدم می‌گوییم. متشکرم

لذا اگر اجازه بدهید ابتدا با فیلم ویدیویی شروع می‌کنیم و سپس ادامه خواهیم داد.

الهام ندا زنجان‌پور، آیا صدای ما را می‌شنوید؟
الهام: بله، سلام.
روهراباکر: ما می‌بینیم که شما در حال بهبود هستید. آیا می‌توانید به ما توضیح دهید در کمپ اشرف چه چیزی بود که مردم عراق را به میزانی تهدید کند، که ورود یک ارتش به کمپ را مشروع نماید؟

الهام: کمپ اشرف یک منطقه مسکونی است که در آن ۳۴۰۰ ایرانی، مانند من زندگی می‌کنند. ما ۲۵سال است که در کمپ اشرف زندگی می‌کنیم. ما یک تاریخچه طولانی دوستی با مردم عراق داریم. این یک منطقه مسکونی است که در آن مدارس و مسجد وجود دارد. این‌جا یک منطقه مسکونی است که افراد در آن زندگی می‌کنند. این‌جا به‌هیچ‌وجه تهدیدی علیه ارتش عراق محسوب نمی‌شود.

روهراباکر: آیا می‌توانید مشاهدات شخصی خودتان را در این حمله توضیح دهید؟

الهام: حدود ۷ صبح بود که من صدای انفجار و شلیک گلوله شنیدم. من به یکی از خیابانهای اصلی رفتم و ناگهان حضور نیروهای عراقی را که به‌زور وارد کمپ اشرف شده بودند، دیدم. آنها با تانکها و هامویهای خود وارد کمپ شده بودند. آنها تک تیرانداز و نارنجک انداز داشتند. نیروهای عراقی آمده و شروع به تیراندازی کردند. من خودم آن‌جا حضور داشتم و پرسیدم دارید چه کار می‌کنید؟ چرا این‌جا آمده‌اید؟ همانجا بود که توسط یک مرد عراقی هدف قرار گرفتم. او یک نارنجک به سوی من پرتاب کرد و جلوی پایم منفجر شد که منجر به از بین بردن ماهیچه‌های هر دو پایم شد، همان طوری که قبل از صحبتم آن را دیدید. ماهیچه‌های دستم از بین رفته است. عصبها و تاندونهای دستم از بین رفته است. ماهیچه‌های دست راستم هم پاره و مجروح شدند. مچ دست چپم هم شکسته، آرنچ دست راستم هم شکسته است. اینها ترکشهای نارنجک است که از دست و پای من خارج شده است. نیروهای عراقی به‌طور مشخص افراد را مورد هدف قرار می‌دادند. به آنها گفته می‌شد به این فرد نگاه کن و شلیک کن. ما بی‌دفاع بودیم، ما هیچ سلاحی نداریم. آنها به روی ما آتش گشودند و ۳۶تن از ساکنان اشرف را کشته و صدها تن را مجروح کردند.

روهراباکر: آیا در هیچ زمانی در کمپ، فرد مسلحی را دیدید که به سربازان شلیک کند؟

الهام: خیر! منظورتان از اشرف است؟ خیر! ما هیچ سلاحی نداشتیم.

روهراباکر: بنابراین، شما به‌هیچ‌وجه هیچ سلاحی نداشتید؟ و وقتی که سربازان وارد کمپ اشرف شدند، خودروهای زرهی داشتند، درست است؟

الهام: نیروهای عراقی با خودروهای زرهی خود وارد کمپ شدند. آنها کاملاً مجهز بودند.

روهراباکر: به شکلی که گویا دارند با واحدهای نظامی دیگر می‌جنگند، در حالی که در برابر شهروندان غیرمسلح بودند.

الهام: بله، دقیقاً همین طور است.
روهراباکر: آقای کارنهان آیا شما سؤالاتی دارید؟
رأس کارنهان، نماینده کنگره آمریکا
سلام، من نماینده کنگره، کارنهان هستم. از این‌که امروز با ما صحبت می‌کنید، متشکریم. ما امیدواریم که جراحات شما درمان شود. از این‌که ماجرای خودتان و ساکنان کمپ را به ما می‌گویید، متشکریم. این مسأله مهمی است که بتوانیم به ته قضیه آن‌چه در آن‌جا رخ داد پی ببریم. آیا می‌توانید به من بگویید قبل از این حادثه، خشونتهای دیگری هم در کمپ رخ داده بود؟

الهام: بله، قبل از هرچیز، من متشکرم که به من امکان صحبت از سوی ۳۴۰۰تن از ساکنان کمپ اشرف، شامل یک هزار زن داده شده است. این افتخار بزرگی است. بله؛ از سال ۲۰۰۹ که نیروهای عراقی مسئولیت حفاظت اشرف را برعهده گرفتند، خشونتها از سوی نیروهای عراقی آغاز شد. در سال ۲۰۰۹ نیز حمله‌یی صورت گرفت که در آن ۱۱تن کشته و صدها تن مجروح شدند. از زمانی که «یونامی» از اشرف خارج شد، نیروهای عراقی به‌طور علنی به ما حمله کردند و تا همین حمله آخری ادامه داشت. تا همین الآن هم هیچ تضمینی نیست که یک حمله دیگر علیه ما انجام ندهند.

رأس کارنهان:
: یک سؤال آخر. در حمله قبلی و همین حمله آخری، آیا می‌توانید بگویید بر اساس بهترین ارزیابی شما، چه چیزی باعث شروع این حملات شد؟

الهام: من اطمینان دارم که شما می‌دانید، خامنه‌ای، رهبر رژیم ایران، توافقنامه‌یی با مالکی امضا کرد تا اشرف را ببندد و ساکنان آن را از بین ببرد. این بهترین ارزیابی من است. ولی ارتش عراق تحت فرماندهی مالکی این حمله را انجام داد.

کارنهان: متشکرم.

روهراباکر:
در جمع ما یک قاضی سرشناس از تگزاس حضور دارد که عضو این کمیته و کنگره آمریکاست. او ریاست چندین محاکمه جنایی را برعهده داشته است. می‌خواهیم این‌جا سؤالات ایشان را هم بشنویم.

قاضی تدپو: آقای رئیس از شما تشکر می‌کنم. از ندا هم تشکر می‌کنم، از این‌که فرصت دارم چند سؤال از شما بکنم. من تد پو از تگزاس هستم. اجازه بدهید قبل از هرچیز در مورد ۳۶نفری که کشته شدند، بپرسم. ما گزارشهایی دریافت کردیم که به جای همکاری با برگزاری مراسم مناسب خاکسپاری، روزها و شاید هفته‌ها طول کشید تا اجازه خاکسپاری ۳۶نفری که توسط نیروهای عراقی کشته شده بودند، داده شود. آیا می‌توانید در مورد این خاکسپاری روشنگری کنید که آیا به شیوه‌یی که باید انجام شد، یا اخلالی از سوی دولت عراق بود؟

الهام:
بله، ما یک مزار در شمال کمپ داریم‌. این محل در قسمتی است که نیروهای عراقی از آن طرف حمله کردند. آنها مزار را تصرف کردند. دولت عراق به مدت بیش از یک ماه‌ونیم به ما اجازه نداد ۳۶نفری که در این حمله کشته شدند را خاکسپاری کنیم. آنها موافقت نکردند که ما اجساد را دفن کنیم.

تدپو: چرا نه؟
الهام: آنها ابتدا در تحویل دادن اجساد تأخیر کردند و اجازه ندادند در مزار خودمان خاک کنیم.

تدپو: آیا شما می‌دانید چرا؟
الهام: فکر می‌کنم یک دستور دیگر از سوی دولت مالکی است. نمی‌دانم چرا. شاید آنها به بهانه تسخیر زمین این کار را می‌کنند. نمی‌دانم.

تدپو: یک سؤال دیگر دارم. دولت عراق می‌خواهد کمپ اشرف را به یک مکان دیگر منتقل کند. شاید رژیم ایران هم همین را بخواهد. اگر شما را به یک نقطه دیگر در عراق ببرند، چه خطری برای امنیت شهروندان کمپ وجود دارد؟

الهام: اولا این خواسته دولت عراق غیرقانونی است، زیرا بر اساس قانون بین‌المللی، نمی‌توانند ما را منتقل کرده، یا اخراج کنند یا بر خلاف خواسته‌مان حتی به نقطه دیگری چه در داخل و چه در خارج عراق جابجا کنند. چون ما افراد حفاظت‌شده بر طبق کنوانسیون چهارم ژنو هستیم. ما در سال ۲۰۰۴ توافقنامه‌یی با نیروهای آمریکایی امضا کردیم. مسئولیت حفاظت ساکنان اشرف تا تعیین‌تکلیف نهایی برعهده نیروهای آمریکایی است. موضوع جابجایی ما به یک نقطه دیگر عراق دورتر از مرز، یک بهانه دیگر برای یک جنایت دیگر است. جابجا کردن ما به دور از مرز و به دور از تمرکز و توجه بین‌المللی، مانند این است که از ما بخواهند به بازداشتگاه برویم. اجازه بدهید بگویم این خواسته رژیم ایران است. این چیزی است که رژیم ایران دقیقاً آن را می‌خواهد. ما هرگز به چنین خواسته‌یی تسلیم نخواهیم شد که به یک بازداشتگاه برویم و در آن‌جا دور از تمرکز بین‌المللی به قتل برسیم.

تدپو: به عبارت دیگر اگر شما را به یک محل دیگر در عراق منتقل کنند، امنیت شما را به خطر می‌اندازد؟

الهام: بله، مطمئناً ، زیرا هیچ تضمینی نیست که ما در آن‌جا حفاظتی داشته باشیم. اگر نیروهای آمریکایی نتوانند از ما حفاظت کنند، ما را مستقیماً به خواسته رژیم ایران به بازداشتگاه می‌برند، و این غیرقابل‌قبول است.

تدپو: متشکرم.
روهراباکر:
من از شما به‌خاطر در میان گذاشتن سرگذشت خودتان و کمپ اشرف، درباره این قتل‌عام وحشیانه‌یی که رخ داد، متشکریم. آقای فیلنر آیا شما هم سؤالاتی دارید؟ شما را آن‌جا ندیدم، عذر می‌خواهم.

باب فیلنر، نماینده کنگره آمریکا
متشکرم آقای رئیس از این‌که این جلسه استماع را امروز برگزار می‌کنید و به من اجازه می‌دهید به‌عنوان عضو کنگره در آن شرکت کنم. همان طوری که به خوبی می‌دانید یک فاجعه بزرگ و کشتار بالقوه دیگر در انتظار است. به نظر من ایالات متحده هم تعهد قانونی و هم تعهد اخلاقی دارد که مانع آن شود. من از این‌که این جلسه را برگزار کردید تا این موضوع را در مرکز توجه قرار دهید، تشکر می‌کنم. تعداد کمی از آمریکاییها می‌دانند که چه چیزی در آن‌جا رخ می‌دهد. ما از شما در اشرف تشکر می‌کنیم که امروز شهادت می‌دهید. همه ما مادرتان را ملاقات کردیم. او بدون شک عشق خود را به شما تقدیم می‌کند و هم‌چنین نگرانیش را که میلیونها نفر در این کشور در آن مشترکند. متشکرم از آن‌چه گفتید. من فقط می‌خواستم بپرسم آیا شما یا کس دیگری در اشرف تلاش کردید از آمریکاییها بخواهید به این حمله که عراقیها مرتکب شدند، واکنش نشان دهند؟

الهام:
معذرت می‌خواهم، قبل از این‌که به این سؤال پاسخ بدهم، اجازه بدهید به مادرم سلام کنم. من از این‌که او آن‌جاست بسیار خوشحالم. امیدوارم بتوانم به‌زودی با او صحبت کنم. در مورد سؤال شما، بله، من شخصاً از طریق کنسولگری کانادا خواستم که به بیمارستان بلد منتقل شوم تا تحت درمان بهتری قرار بگیرم. کنسولگری کانادا به من گفتند، آنها نپذیرفتند. ما هم‌چنین از طریق افسر رابط از سفارت آمریکا همین را خواستیم، ولی باز هم نپذیرفتند. من این را چه برای خودم و چه برای سایر مجروحان خواستم، زیرا مطمئناً شما می‌دانید که ۳۴۰ مجروح داشتیم که ۲۴۵تن آنها به ضرب گلوله، یا به‌خاطر انفجار نارنجک مانند خودم بود. ما از ابتدا نیاز زیادی به مراقبتهای پزشکی داشتیم. ولی متأسفانه آنها قبول نکردند ما را ببرند، اما به دیدن ما آمدند وهفت نفر از ساکنان را بردند. باید متوجه باشید که هفت نفر از میان ۳۴۰نفر یک رقم بسیار بسیار کوچک است. ما خواستارکمک آنها شدیم.

باب فیلنر:
آیا زمانی که حمله صورت گرفت، شما از آمریکاییها کمکی خواستید برای این‌که دخالت نظامی بکنند، یا حفاظت نظامی به شما بدهند، همان طوری که ارتش آمریکا قول آن را داده بود و امضا هم کرده بود؟

الهام:
بله؛ ما با نیروهای آمریکایی و سفارت در تمامی لحظات ارتباط داشتیم. در حقیقت از سوم آوریل نیروهای آمریکایی این‌جا در اشرف حضور داشتند. ما زرهیهای آنها را دیده بودیم و به آنها اطلاع داده بودیم که واقعه‌یی در شرف وقوع است و شما باید مانع شوید. ولی متأسفانه در هفتم آوریل ساعت ۹ و بیست دقیقه واحد نظامی سرهنگ دوم «مالینری» از کمپ خارج شد و ما را کاملاً بلا دفاع باقی گذاشت تا در برابر یک تهاجم سنگین نیروهای عراقی قرار بگیریم.

باب فیلنر:
این موضوع بسیار تأسف‌بار است. خصوصا آقای رئیس در این اتاق، چند ماه پیش وزیر خارجه قول داد که امنیت و سلامت ساکنان اشرف را تضمین کند، ولی به نظر می‌رسد که چنین اتفاقی نیفتاد. من فکر می‌کنم کنگره به رهبری شما باید در این باره بیشتر بگوید. ما از شما تشکر می‌کنیم و امیدواریم که سریع‌تر بهبود یابید و تمام تلاشمان را در کنگره خواهیم کرد که شما به‌زور جابجا نشوید و در آینده حفاظت شما تأمین شود. آقای رئیس تشکر می‌کنم.

روهراباکر:
آقای فیلنر، از شما تشکر می‌کنم. شما طی سالهای گذشته بسیار فعال بودید و به خطرات بالقوه‌یی که ساکنان کمپ اشرف برای مدت بسیار طولانی به‌عنوان بخشی از زندگیشان با آن روبه‌رو بوده‌اند، توجه نشان داده‌اید. من می‌خواهم از این خانم جوان که سرگذشت خود را با ما در میان گذاشت نیز تشکر کنم. دیدن شما امروز به رنجی که ساکنان کمپ اشرف با آن مواجهند و باید تحمل کنند، و به عمد بر آنها تحمیل شده، چهره واقعی‌تری می‌دهد. لذا از شما بسیار تشکر می‌کنیم. ما از شجاعت شما و این‌که امروز در این جلسه شرکت کردید؛ بسیار قدردانی می‌کنیم. زیرا می‌دانیم شما کاملاً مطلع هستید که دیگران ممکن است شما را به‌عنوان یک دشمن ببینند و با این کار جانتان را به خطر بیندازید. ولی اجازه بدهید بگویم تا ثبت شود که اگر هر اتفاقی برای این شاهد بیفتد، تمامی درهای جهنم را این‌جا در واشنگتن باز می‌کنیم. این خانم جوان بسیار شجاع است و ما باید در کنار او قرار بگیریم و قرار هم خواهیم گرفت. لذا اگر کسی چیزی برای خاموش کردن او در ذهنش دارد، با ما روبه‌رو خواهد شد. از شما تشکر می‌کنیم. و از مادرتان که این‌جا نزد ماست. من می‌دانم که او بسیار افتخار می‌کند که چنین دختر شجاعی دارد. من خودم دو دختر دارم و امیدوارم که به همان شجاعت شما رشد کنند.

الهام:
از این‌که چنین فرصتی به من دادید، بسیار سپاسگزارم. می‌خواستم یک نکته دیگر را هم بگویم. اطمینان دارم که شما می‌دانید ما هنوز از حملات آینده و این‌که چه اتفاقی خواهد افتاد، نگرانیم. من قطعاً از اعضای کنگره و حمایت مردم آمریکا، خصوصا از شما، رئیس روهراباکر و سایر اعضای زیرکمیته، عضو ارشد کنگره، کارنهان به‌خاطر آن‌چه که دارید انجام می‌دهید، متشکرم. اگر اجازه بدهید یک نکته دیگر را در مورد ۳۰۰ بلندگو که توسط رژیم ایران و با کمک دولت عراق در اطراف اشرف نصب شده، بگویم. آنها از طریق این بلندگوها به‌طور ۲۴ساعته و ۷روز هفته بی‌حرمتی و تهدیدها و فحشهای هرزه و رکیک علیه زنان پخش می‌کنند. از ساعت ۴/۵صبح شروع می‌شود تا دو سه بعد از نیمه‌شب ادامه دارد. چه این‌جا در بیمارستان و چه برای ساکنان تنها ۱ یا ۲ساعت استراحت باقی می‌ماند. من به همین خاطر از قاضی تدپو و نماینده کنگره خانم شیلا جکسون لی، به‌خاطر تلاششان برای متوقف کردن آن سپاسگزار هستم. علاوه براین، به‌خاطر همه کارهایی که شما می‌کنید، بسیار سپاسگزارم. از جانب ۳۴۰۰تن از ساکنان اشرف از شما تشکر می‌کنم. می‌دانم که شما می‌دانید برای ما اهمیت اساسی دارد که تیم نظارت ملل‌متحد در اشرف مستقر شود، تا حفاظت ما تأمین شود و یک حمله دیگر صورت نگیرد. بسیار متشکرم از این‌که به من این فرصت داده شد. با تقدیم احترام از سوی همه ساکنان اشرف، متشکرم.

روهراباکر:
بسیار خوب، خدا شما را حفظ کند. ما اکنون به‌طور رسمی استماع زیرکمیته را آغاز می‌کنیم. من این‌جا جلسه استماع زیرکمیته بازنگری بر تحقیقات در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان را افتتاح می‌کنم. ابتدا سخنرانی افتتاحیه را ایراد خواهم کرد. بعد سخنرانیهای کوتاه اعضای کمیته را خواهیم داشت و بعد هم به سراغ هیأت شاهدان خواهیم رفت.

من نماینده کنگره دینا روهراباکر هستم. به شما در این جلسه استماع خیرمقدم می‌گویم. در حالی که ما از حمله آوریل عبور می‌کنیم، باید متذکر شد که کمپ اشرف بیش از ۲۰سال است محل سکونت ۳۴۰۰تن از اعضای مجاهدین خلق، گروه اصلی اپوزیسیون است که علیه دیکتاتوری بنیادگرای اسلامی مبارزه می‌کند. ۳۴۰۰نفری که در کمپ اشرف هستند، دشمنان دیکتاتوری ملاها در ایران محسوب می‌شوند. این نکته بسیار مهم است که وقتی به آن‌چه دارد اتفاق می‌افتد، فکر می‌کنیم، باید آن را به‌خاطر داشته باشیم. به ساکنان کمپ اشرف از سوی فرماندهان ارشد آمریکایی بعد از آزادسازی عراق، و بعد از کنار زدن صدام حسین، قول حفاظت بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو دادیم. حاکمیت در سال ۲۰۰۴ به دولت بغداد تحویل داده شد که به همراه آن مسئولیت حفاظت کمپ اشرف بود. وقتی هیأت کنگره ما در این باره با نخست‌وزیر مالکی در ماه گذشته در بغداد صحبت کرد، حق حکومت او و حق حاکمیت مردم عراق، مسأله ما نبود. ما در این باره هیچ اختلافی نداریم. اما این‌که دولت عراق چگونه این حق حکومت را به اجرا بگذارد، موضوع بسیار نگران کننده‌یی است. استفاده مفرط از زور، قتل، قتل‌عام و تاکتیکهای دیگر استفاده نامشروع از زور است. آن‌چه در هشتم آوریل رخ داد، استفاده مفرط از زور بود، استفاده نامشروع از قدرت در رویارویی بود. استفاده از نیرو و خودروهای زرهی علیه شهروندان غیرمسلح، خاطرات میدان تیانانمن در چین کمونیست را به‌خاطر می‌آورد، و نه یک حکومت دموکراتیکی که آمریکا به این سختی تلاش کرده و برایش جنگیده و ما از خون و گنجینه‌هایمان مایه گذاشتیم تا یک جامعه دموکراتیکی به وجود بیاوریم. بدون شک آن‌چه در هشتم آوریل در کمپ اشرف اتفاق افتاد، نتیجه‌این مایه‌گذاری را نشان نمی‌دهد. کشتار دسته جمعی پناهندگان غیرمسلح، به سادگی قابل گذشت نیست. پس از این حمله، وزارت‌خارجه تصریح کرد که «بحران و از دست رفتن جانها توسط دولت عراق و ارتش عراق آغاز شد». ولی قبل از حمله چی؟ آیا سفارت آمریکا، آیا فرماندهی نیروهای آمریکایی در عراق از تجمع نیروهای عراقی در خارج کمپ یا از هدف آنها مطلع شده بودند؟ آیا با دولت عراق تماس گرفته بودند، آیا آنها با ما تماس گرفتند؟ اگر بله، واکنش چه بود؟ ما چه واکنشی نشان دادیم؟ اگر ما از آنها سؤال کردیم واکنش عراقیها چه بود؟ چرا یک واحد نیروهای آمریکایی که در اشرف مستقر بود، درست چند ساعت قبل از شروع حمله فرمان خروج دریافت کرد؟ ما مایل بودیم از وزارت‌خارجه این سؤالات را بپرسیم. ما می‌خواستم آنها امروز یک شاهد این‌جا داشته باشند، یک مقام که بتواند در این باره به ما بگوید و پاسخ او به این سؤالات مهم این‌جا ثبت شود. ولی به ما گفته شد که هیچ‌کس نیست که امروز در این استماع شرکت کند. چقدر ساده! این دست به‌سر کردن تا یک جایی می‌تواند پیش برود، از آن به بعد به لاپوشانی تبدیل می‌شود. بله، اقدامات غیرقانونی، نه تنها از سوی دولت عراق که غیرنظامیان را به قتل رساند و مرتکب قتل‌عام شد، بلکه تسلیم شدن از جانب ایالات متحده و مقامات ایالات متحده در این جنایت هم بخشی از ماجراست. پوشاندن خلافکاری غیرقانونی است. دومین موضوع نگرانی این است که آیا دولت مالکی در هماهنگی با رژیم دیکتاتوری ایران این کار را کرد؟ حزب سیاسی نخست‌وزیر مالکی بر پایه جامعه شیعه عراق استوار است. البته جامعه شیعه عراق به نوعی با حاکمیت دیکتاتوری شیعی در تهران روابط مشترک دارد. اکثریت مالکی در پارلمان عراق به جناح سیاسی که توسط آقای صدر هدایت می‌شود، متکی است، او یک مأمور علنی تهران است که شبه‌نظامیانش، مهدی، بارها با نیروهای آمریکایی درگیر شده‌اند. آیا قتل‌عام کمپ اشرف‌نشانه یک مشکل بزرگتر است؟ آیا به واسطه‌این حقیقت رخ داده که ما شاهد تمایل دولت عراق، نخست‌وزیر مالکی و اکثریت او برای بازی‌کردن کارت دیکتاتوری ملاها در همسایگی عراق هستیم؟ اگر چنین چیزی حقیقت دارد و ارتش عراق خود را مؤظف به رفتن به داخل کمپ اشرف و قتل‌عام ساکنان آن دیده، شاید این امر هدف اصلی آمریکا برای رفتن به عراق را زیرعلامت سؤال می‌برد. آیا آمریکا با خون و گنجینه خود بها پرداخت تا یک دولت در بغداد سرکار بیاید که دست‌نشانده دیکتاتوری ملاهای ایران بشود؟ در سال ۱۹۹۷، رژیم ایران وزارت‌خارجه دولت کلینتون را متقاعد کرد تا «مجاهدین» را در لیست سازمانهای تروریستی خارجی قرار دهد. این پیشنهاد ضعف آلود قرار بود روابط دو طرف را بهبود بخشد. ولی اکنون می‌بینیم که هیچ بهبودی در روابط با تهران حاصل نشد، زیرا تهران به حمایت خود از خشونت و تروریسم در سراسر منطقه ادامه داد و مخالفان در داخل کشور را سرکوب و سلاح اتمی تولید کرد. لذا قرار دادن ساکنان کمپ اشرف در لیست، حتی با وجود طبیعت ناصادق آن از ابتدا هیچ منفعتی نداشت. با وجود این‌که ملاها هیچ تغییر قابل قبولی در رفتارشان ندادند، «مجاهدین» هنوز در لیست هستند. انگلستان و اتحادیه اروپا آنها را از لیست خارج کردند. بنابراین ما هم باید دست از بازی برداریم و آنها را از لیست خارج کنیم تا به یک قتل‌عام دیگر منجر نشود. به این سؤال هم باید پاسخ داده شود که آیا به واقع قرار دادن «مجاهدین» در لیست به هیچ نوعی در اتخاذ تصمیمهایی که به قتل‌عام ساکنان اشرف و مجروح کردن صدها تن دیگر انجامید، کمکی نکرد؟ ما باید از موارد زیادی مطلع شویم که در روز هشتم آوریل چه اتفاقی افتاد؟ آیا می‌توانیم به حفاظت از کمپ اشرف بپردازیم؟ راه‌حل چیست؟ آیا ساکنان را باید به مکانهای امنی خارج از عراق منتقل کنیم؟ راه‌حل چیست؟ این سؤال جالبی است که امروز به آن بپردازیم. من مایلم پیشنهادات این هیأت را بشنوم که چه اتفاقی افتاده است. یک نکته آخر قبل از این‌که سخنرانی افتتاحیه را به نماینده کنگره کارنهان واگذار کنیم، من در روزنامه خواندم که ۳۴تن یکی دو روز پیش در اثر انفجار در عراق کشته شدند. ساده است فکر کنیم این همه آدم دارد کشته می‌شود، چرا نگران کمپ اشرف هستیم، در حالی که افراد دیگری هم در حملات تروریستی کشته می‌شوند؟ بگذارید توضیح دهم که این قابل مقایسه نیست، وقتی یک تروریست بمب می‌گذارد و افراد بیگناه را می‌کشد، قابل قیاس نیست با این‌که یک دولت از حق حاکمیت خود استفاده کند و به عمد تصمیم بگیرد مردم را قتل‌عام کند و بکشد. حتی درصورتی‌که تعداد کشته‌ها مساوی باشد. آن چه از یک دولت انتظار می‌رود این است که مسئولانه و برطبق قانون عمل کند، اما در مورد یک گروه تروریستی انتظار می‌رود که از پس‌مانده‌های جامعه و زمین باشد. بگذارید امیدوار باشیم که دولت مالکی فرق بین اقدامات تروریستی غیرقابل‌قبول را با عملکرد دولتش که به‌هیچ‌وجه با قانون و تمدن منطبق نیست، بفهمد. لذا برای نیروهای دولتی که به‌طور علنی آدم بکشند، همان طوری که شاهدش بودیم، در هر نقطه از این جهان متمدن این غیرقابل‌قبول است و این با یک حمله تروریستی بسیار فرق می‌کند. بنابراین، ما برای فراخواندن افراد به قرار گرفتن در مقابل مسئولیتهایشان و این‌که بفهمیم دقیقاً چه اتفاقی افتاد، وظیفه اخلافی داریم. آقای کارنهان، آیا شما سخنانی دارید؟

رأس کارنهان:
بله، دارم. آقای رئیس می‌خواهم به‌خاطر این جلسه استماع و تابش نور و روشنایی به این موضوع از شما تشکر کنم. هم‌چنین به‌خاطر برعهده گرفتن ریاست هیأت ما که اخیراً به عراق رفت تا با نخست‌وزیر مالکی و دیگر مقامات و هم‌چنین با مقامات دولت آمریکا برای رسیدن به ته این قضیه، صحبت کند از شما تشکر می‌کنم.

روهراباکر:
بله تشکر می‌کنم، می‌خواهم از نماینده کنگره تدپو بخواهم که ریاست این جلسه را برعهده بگیرد. مرا در مجلس نمایندگان خواسته‌اند. من یک متمم ارائه داده‌ام که باید برای رسیدگی به آن به مجلس بروم. پس از اتمام کارم، سریعاً باز خواهم گشت. آقای پو لطفاً در صورت امکان ریاست را برعهده بگیرید. مطمئن هستم که شما هم سخنان افتتاحیه دارید.

کارنهان:
آقای رئیس مجدداً تشکر می‌کنم و می‌خواهم به آقای پو از تگزاس که یکی از همکاران من است و او هم یکی از اعضای هیأت بود، به‌خاطر تعهداتش در این باره گواهی بدهم. در پرتو وقایع اخیر، سفرمان به عراق و خروج برنامه‌ریزی شده نیروهای آمریکایی در پایان دسامبر امسال، این جلسه استماع در زمان بسیار مناسبی برای ارزیابی ما، نه تنها در مورد وضعیت انسانی در کمپ اشرف، بلکه برای بررسی مسائل عمومی‌تر در رابطه با سیاست آمریکا نسبت به عراق برگزار می‌شو‌د. هم‌چنین می‌خواهم اشاره کنم که امروز تعدادی از ایالت میسوری این‌جا هستند، شامل خانم اعظم شهریاری. از حضورتان این‌جا خشنودیم. پسر ایشان در کمپ اشرف است. از حضور همه شما این‌جا و توجهتان به این موضوع، تشکر می‌کنم.

تاریخچه مجاهدین و کمپ اشرف به دهها سال پیش برمی‌گردد. در جریان سفر ماه گذشته به عراق، با شمار زیادی در مورد کشتار هشتم آوریل در کمپ اشرف صحبت کردیم. جای تعجب نداشت که داستانهای مختلف و متناقضی شنیدیم. آن‌چه که با هم اختلاف نداشت، این بود که بیش از ۳۰تن از ساکنان کمپ اشرف کشته و بیش از ۳۰۰تن توسط نیروهای امنیتی عراقی مجروح شدند. این کشتار به‌طور گسترده‌یی محکوم شده و من هم آن را محکوم می‌کنم. هفته بعد از این کشتار، کمیسر عالی حقوق‌بشر ملل‌متحد خواستار «تحقیقات کامل مستقل و شفاف» شد و اضافه کرد «هر فردی که مسئول استفاده مفرط از زور باشد، باید محاکمه شود». من این را تصدیق می‌کنم. یک تحقیقات کامل و منصفانه بهترین راه‌حل برای مشخص کردن چیزی است که اتفاق افتاده است، و این‌که هر کس که متهم شناخته شود، باید به عدالت سپرده شود و ما مانع تکرار حملات آینده شویم. من مایلم استشهاد شاهدان را در این‌جا در مورد نقض حقوق‌بشر بشنوم، هم‌چنین چگونه می‌توانیم مانع بدرفتاریهای آینده شویم.

در سال ۲۰۰۳ ساکنان کمپ اشرف موقعیت حفاظت‌شده، تحت کنوانسیون ژنو داشتند. در ارتباط با موافقتنامه نیروها میان آمریکا و دولت عراق، از سال ۲۰۰۹ کمپ اشرف تحت مسئولیت عراق بوده است. با کاهش نیروهای آمریکایی از عراق، من معتقدم که ملل‌متحد یا هر نهاد بین‌المللی دیگر باید امکان دسترسی به کمپ برای ارزیابی وضعیت انسانی را داشته باشد. هم‌چنین از شاهدان خواستار اشاره به مسأله جابجایی ساکنان اشرف هستم. آیا این یک گزینه است؟ یا خیر؟ و نگاه بیشتری هم داشته باشیم به پیامدهای گسترده‌تر سیاست آمریکا در شرایطی که سیاست آمریکا در عراق دارد از اقدامات نظامی به تلاشهای مربوط به وزارت‌خارجه سوق داده می‌شود و روی دیپلوماسی و توسعه متمرکز می‌شود.

با ذکر این نکته، از بقیه وقت سخنرانی افتتاحیه‌ام صرف‌نظر می‌کنم تا فرصت بیشتری به شاهدان داده شود.

تدپو:
از سخنان عضو ارشد کنگره تشکر می‌کنیم. من هم همراه رئیس روهراباکر و این عضو ارشد کنگره در سفر به عراق در یازدهم ژوئن حضور داشتم. ما با مالکی دیدار کردیم و در مورد مسائل مختلف گفتگو کردیم. یکی از آن موضوعات این بود که می‌خواستیم به کمپ اشرف برویم و داستان آن‌چه در ماه آوریل بر سر آنها آمد را از زبان خودشان بشنویم. پس از دو ساعت گفتگو و حرفهای زیاد که به قول معروف گفتنیها گفته شده ولی «بیشترحرف بود تا عمل»، به ما اجازه داده نشد که به کمپ اشرف برویم. او در این مورد انعطاف ناپذیر بود و ما از آن‌جا که او مسئول کشور بود، به این تصمیم احترام گذاشتیم. ولی سؤال من، چه در آن زمان، و چه اکنون، تغییرنکرده است. چرا نه؟ مالکی چه چیزی را می‌خواست مخفی کند؟ اگر حرفش در مورد موضعش درست بود، و البته موضعش را به خوبی توصیح داد، چرا نخواست با روی گشاده به ما اجازه شنیدن نظرات ساکنان کمپ اشرف را بدهد؟ او مانع دسترسی ما به این افراد شد. لذا به نظر می‌رسد، مسائل زیادی برای مخفیکاری داشت. به همین دلیل ما اجازه نیافتیم به کمپ اشرف برویم و از زبان آنها بشنویم که وقتی سربازان عراقی در هشتم آوریل به کمپ یورش بردند و به سوی ساکنان تیراندازی کردند و با هامویهای ساخت آمریکا آنها را زیر گرفتند، ۳۶تن شامل زنان کشته شدند، این یک قساوت در نقض حقوق‌بشر بود و آمریکا با هزاران نیرو که هنوز برای صلح در عراق می‌جنگند، بیش از صدور یک بیانیه کار چندانی نکرده است. آنها تحقیقات مربوط به خودشان را نکرده‌اند. از ملل‌متحد هم نخواسته‌اند تا تحقیقات کند و هیچ دلیلی هم برای تحقیقات از سوی دولت عراق نیست، زیرا آنها خودشان دستور حمله را دادند، حتماً هیچ خطایی در عمل ارتش خود نخواهند دید. یک هفته بعد از حمله یک نامه با امضای ۱۸تن از اعضای مجلس نمایندگان به هیلاری کلینتون، وزیر خارجه و رابرت گیتس، وزیر دفاع نوشته شد و از آنها خواستند از این حمله خشونت‌بار رفع ابهام شود‌. ما امروز در ماه ژوئیه هستیم، ولی از سوی دولت آمریکا سکوت اختیار شده و به ما هیچ پاسخی در مورد این حمله غیرانسانی در عراق علیه ساکنان داده نشده است. به نظر می‌رسد که تحت نام انسانیت سرگرم بمباران لیبی هستند، تا این‌که جواب ما را بدهند. در عوض دولت پیشنهاد طرح جابجایی برای کمپ را داده است. آنها می‌خواهند کمپ را به یک نقطه دیگر در عراق جابجا کنند. این همان طرحی است که رژیم ایران سالها پیش داده بود. ما از خطرات زیادی که این کار برای ساکنان کمپ دارد، اطلاع داریم. من در ماه مه یک نامه به وزیر کلینتون ارسال کردم و با این طرح گمراه کننده مخالفت کردم. کمپ اشرف در سراسر جهان به‌عنوان محل پناهندگانی که با رژیم ایران مخالفند، شناخته می‌شود. اگر این کمپ را در عراق جابجا کنیم، آنها این شناخته شدگی عمومی را از دست می‌دهند و ساکنان را تحت کنترل همان ارتش قرار می‌دهند. یک چیزی تحت کنترل مستقیم ما هست که می‌توانیم انجام بدهیم، و آن خارج کردن نام «مجاهدین» از لیست است. این یکی از موانع بر سر راه انتقال ساکنان کمپ اشرف به یک کشور صلح‌آمیز دیگر است، زیرا هنوز از سوی آمریکا به‌عنوان یک گروه تروریستی شناخته می‌شوند. من یک لایحه قانونی دو حزبی ارائه داده‌ام که از وزیر خارجه می‌خواهد «مجاهدین» را از لیست حذف کند. من تمامی توجیهات محرمانه مربوط به «مجاهدین» را دیده‌ام یا در جلسات آن حضور داشته‌ام و متقاعد نیستم که آنها باید در لیست باقی بمانند. وزارت‌خارجه استدلال کافی برای حفظ آنها در لیست ندارد، لذا باید خارج شوند. «مجاهدین» نباید به‌عنوان یک ابزار سیاسی برای استمالت از هیچ دیکتاتوری در جهان به‌کار بروند. ۸۳تن از همکارانم با حرف من موافق هستند. ما به‌عنوان یک ملت قول داده‌ایم که از این ایرانیها حفاظت کنیم، فارغ از این‌که چه فکری در مورد مجاهدین می‌کنیم. ما همه باید توافق کنیم که هیچ گروهی، خصوصاً گروهی که تروریسم را نفی می‌کند و همه سلاحهای خود را تحویل داده، سزاوار نیست که حقوق‌بشرشان توسط عراق یا رژیم ایران یا هرکس دیگر مورد تعرض قرار گیرد. ما به عراق دموکراسی و آزادی دادیم، وقتش رسیده که آنها نشان دهند شایسته آن بودند و حفاظت ساکنان کمپ اشرف و مجاهدین را تأمین کنند. من از آقای فیلنر می‌خواهم سخنرانی افتتاحیه‌اش را شروع کند.

باب فیلنر:
متشکرم آقای رئیس، به نظرم لازم است درخواست کنم که به‌عنوان یک عضو کمیته رسماً اجازه حضور در این‌جا را داشته باشم. متشکرم آقای رئیس، من از شجاعت و گرایش به‌عمل شما در این باره تقدیر می‌کنم. می‌دانید آقای رئیس، داشتم از قبل استشهاد شاهدان را مطالعه می‌کردم تا آماده باشم. متوجه شدم که یکی از شاهدان تمامی وقتش را صرف بی‌اعتبار کردن مجاهدین کرده است. تقریباً گویا قتل‌عامی که در کمپ اشرف رخ داد، مشروع بود. ای کاش همانقدر زمان هم برای بی‌اعتبار کردن رژیم ایران می‌گذاشت، بیشتر به صلاحمان بود. نظر شما را نمی‌دانم آقای رئیس، ولی من تلاش کرده‌ام مقاومتی را که در داخل هست بررسی کنم و مجاهدین و رهبری آن به راه‌حلی رسیده‌اند که به نظر من تنها سیاست مشروعی است که برای ما آمریکاییها بهتر است. آنها خواستار راه‌حل سوم هستند. به این معنی که ما ایران را اشغال نکنیم، ولی ملاهای موجود را هم استمالت نکنیم. فقط از سر راه کنار برویم و بگذاریم مقاومت آن‌چه را که می‌تواند و باید و می‌خواهد، انجام دهد. لیست‌گذاری مجاهدین به‌عنوان سازمان تروریستی مانع‌تراشی است. بنابراین باید مجاهدین را از لیست خارج کنیم. همان طوری که گفتید علل زیادی هست که چرا ما باید این کار را بکنیم. من به تازگی در یک گردهمایی در پاریس شرکت کردم. قاضی موکیزی هم آن‌جا بود. اولین وزیر امنیت داخلی آمریکا در آن‌جا به‌طور صریح و روشنی گفت مجاهدین یک سازمان تروریستی نیستند. هیچ مطلبی در این باره در مدتی که او وزیر امنیت داخلی آمریکا بود، روی میز او نرفت. لذا به نظر من، باید با این موضوع جدی برخورد کنیم. مسأله ما این نیست که ایدئولوژی‌شان چیست. البته می‌توان در این باره صحبت زیادی کرد، درهرحال یک قتل‌عام صورت گرفته است. ما باید مانع آن می‌شدیم، ما تعهد قانونی در این زمینه داریم، باید این کار را می‌کردیم و باید در آینده بکنیم. من نمی‌توانم وقتی نقض حقوق‌بشر در جریان است در مورد ایدئولوژی حرف بزنم. به نظر من این رنگ کردن است. بنابراین من از تلاشهای شما و نماینده کنگره روهراباکر و آقای کارنهان تشکر می‌کنم که آمریکا را در این باره مطلع می‌کنید. آقای تدپو، شما خوب می‌دانید که این به ما ضربه می‌زند. وقتی که نیروهای آمریکا از عراق خارج شوند، بعد از آن همه گنجینه و پول و زنان و مردان ما که در آن‌جا کشته و مجروح شده‌اند، آیا می‌خواهیم رژیم ایران مسلط شود؟ این در شرف وقوع است. وضعیت اشرف سمبل آن چیزی است که ما می‌خواهیم مانع شویم. بعد از این همه دخالت در عراق طی یک دهه گذشته، رژیم ایران جلو بیاید؟ مجاهدین خواستار یک دولت غیرهسته‌یی، دموکراتیک و مبتنی به جدایی دین از دولت هستند. به نظر من همه ما می‌توانیم با این توافق داشته باشیم. من منتظر شهادتها خواهم شد. متشکرم آقای پو.

تدپو: آیا خانم نماینده از تگزاس سخنرانی افتتاحیه دارند؟

شیلا جکسون لی، عضو عالیرتبه کمیته امنیت داخلی:
متشکرم آقای رئیس
بگذارید تأیید کنم که شاهدان و این فرصت ویژه را با دادستان کل مایکل موکیزی داشتیم.

آقای رئیس، من هم‌چنین می‌خواهم تأیید کنم نامه‌یی را که در پاسخ به نامه خودم در رابطه با دخالت آمریکا برای حل این بحران وحشتناک نوشته بودم، دریافت کرده‌ام و این نامه از جوزف مک مانوس به نمایندگی از منافع وزارت‌خارجه آمریکا نوشته شده است.

پس فقط بگذارید بگویم که به هیچ‌وجه ما نباید زشتی حمله به ساکنان کمپ اشرف را تحمل کنیم. و هر چقدر هم که دوستی ما یا تلاش برای بهبود تاریخ عراق عمیق باشد، نباید این مسأله تحمل شود. و نباید تحمل کرد که رژیم ایران دست بالا را پیدا کند و هم‌چنین باعث اقدامات سریع و خشونت‌باری که خودشان قادر به انجام آن هستند، علیه کمپ بشوند. و اگر چنین اقداماتی توسط ارتش در عراق صورت گرفت آنها به همان اندازه کسانی که به چنین فضایی رهنمون شده‌اند، مقصر می‌باشند.

بنابراین، من امیدوارم راه‌حلی را پیدا کنیم که در آن از رئیس دولت عراق بخواهیم چنین تلفیقی را بررسی کند و با کسانی که در کمپ هستند، همکاری کند و امکان عبور امن را جهت مراقبتهای پزشکی فراهم نماید. نقض شدید حقوق‌بشر و حقوق مدنی باید به‌طور کامل محکوم شود. ولی مهمتر این‌که سازمانهای بین‌المللی شامل سازمان ملل‌متحد باید بلافاصله چنین رفتاری را محکوم کنند. و عراق باید درمحاکمه بین‌المللی مؤاخده بشود. نه فقط برای بدرفتاری با ساکنان اشرف، بلکه به‌خاطر بدرفتاری با بسیاری از شهروند خودش که در زمینه‌یی از تفاوت و تبعیض هستند.

بنابراین، آقای رئیس، متشکرم که این استماع را برگزار کردید. بسیار دلسرد کننده است که پشت سر هم با نقض مستمر حقوق وجود دارد، ولی هیچ واکنشی از جانب عراق نیست. سفیر عراق که او را در جمع شاهدان نمی‌بینم، ولی اگر صدای من را می‌شنود، باید به این کنگره بیاید. او یک معذرتخواهی بدهکار است و باید به ملت آمریکا توضیح دهد که چرا مبانی حقوق مدنی یک گروه اقلیت را در کشوری نقض می‌کند که ما آن‌جا جنگیدیم و خون دادیم تا شاید عراقیان آزاد زندگی کنند. او یک معذرت‌خواهی به همه ساکنان اشرف و همه مردم عراق، که آنها نیز به دلایل گوناگونی رنج می‌برند، بدهکار است. او یک معذرت‌خواهی و توضیح به خانواده جهانی و به‌خصوص ایالات متحده آمریکا بدهکار است، به‌خاطر گنجینه‌یی که در آن‌جا در تلاش برای برقراری دموکراسی از دست دادیم.

من صحبت را به شما آقای رئیس برمی‌گردانم و متشکرم
تد پو:
آقایان از این‌که امروز این‌جا هستید بسیار متشکرم
قاضی موکیزی شما اولین نفر هستید، یک محدودیت زمانی ۵دقیقه‌ای برای هرکدام از شما داریم و اگر بخواهید بیشتر صحبت کنید می‌توانید متن را برای ثبت ارائه بدهید.
قاضی موکیزی بفرمایید.

مایکل موکیزی، وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ – ۲۰۰۹:
متشکرم، تشکر می‌کنم از آقای رئیس و عضو ارشد کارنهان، نمایندگان کنگره، فیلنر و جکسون لی و اعضای زیرکمیته، برای دعوت از من جهت دادن شهادت در مورد وقایع کمپ اشرف که در آوریل امسال به کشته شدن ۳۶ زن و مرد بیگناه توسط نیروهای عراقی منجر شد. آنها از سلاح و خودروهایی که توسط نیروهای آمریکایی برای آنان تأمین شده بود، استفاده کردند.

در متن ۷ صفحه‌یی شهادتم که ارائه شد چندین پیشنهاد دادم با این امید که این کمیته بتواند از وخیم‌تر شدن شرایط در اشرف جلوگیری کند. از زیرکمیته تشکر می‌کنم که آن را به‌عنوان بخشی از ثبت جلسه در نظر بگیرد. اما می‌دانم که رئیس و سایر اعضای این زیر کمیته با دولت عراق و وضعیت اشرف تجربه مشخص دارند و شما نسبت به من بیشتر مطلع هستید.

وقتی روی شهادتم متمرکز می‌شوم می‌بینم آمریکا در گذشته چگونه عمل کرده است، که بخشی از آن کمک کننده و بخشی از آن آزاردهنده است و می‌بینم چه کاری در آینده می‌تواند انجام گیرد تا از کشته شدن افراد جلوگیری شود، نباید اشتباه کرد که در واقع هر چه که ما در این‌جا صحبت می‌کنیم، بحث بر سر مرگ و زندگی افراد است.

وقتی در سال ۲۰۰۳ نیروهای ایالات متحده وارد عراق شدند، ساکنان اشرف موافقت کردند سلاحهایشان را که برای دفاع از خودشان استفاده می‌کردند تحویل دهند. در یک نامه توسط ژنرال جفری د میلر، فرد شمار۲ در فرماندهی نیروهای چند‌ملیتی در جولای ۲۰۰۴ به آنها اطمینان داده شد که با امضای توافقنامه‌یی که خشونت را نفی می‌کند، به‌عنوان افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو شناخته خواهند شد. اطمینان کاملی که به آن تا سال ۲۰۰۹ احترام گذاشته شد، تا وقتی که ایالات متحده کنترل منطقه را که کمپ اشرف در آن واقع شده است به دولت عراق تحویل داد. ژنرال دیوید پترائوس گفته است که وی موافقت کرده نیروهای امنیتی عراقی اجازه کنترل داشته باشند فقط وقتی که به‌طور کتبی و دقیق اطمینان بدهند موقعیت حفاظت‌شده ساکنان اشرف مورد توجه قرار داشته باشد. از زمانی که این اطمینان داده شده تا کنون، این توافق به‌طور مکرر نقض شده است.

هر دوبار این اتفاقات زمانی صورت گرفت که وزیر دفاع، رابرت گیتس، در عراق حضور داشته ـ وضعیتی که حتماً حساب شده بوده تا سیلی به‌صورت کشورما باشد.

در مورد قیمت سنگینی که ما برای آزادسازی عراق پرداخته‌ایم و مسیری که برای مخالفت با رژیم ایران طی شده است، مخالفتهایی که در خلیج فارس یا در سایر نقاط با رژیم ایران می‌شود را در نظر می‌گیریم و می‌بینیم رژیم ایران در رابطه با بحرین با شکست استراتژیک روبه‌رو شد، شما می‌خواهید بدانید چه چیزی رژیم ایران و عراق را این اندازه جری می‌کند که دست به این کارها می‌زنند، آن‌چه که به نظر من آنها را جری می‌کند، همان‌طور که آقای رئیس گفت، این است که آمریکا و به‌طور مشخص وزارت خارجه، مجاهدین خلق را در لیست خود نگه‌داشته است. کاری که اتحادیه اروپا و انگلستان مدت زیادی است متوقف کرده‌اند. آنها با این کار خود به رفتار هم عراق و هم رژیم ایران مشروعیت می‌بخشند.

به نظر می‌رسد وزارت‌خارجه آمریکا به این نتیجه رسیده است که نباید کاری کند مبادا که رژیم ایران از آن ناخرسند شود، درحالی‌که این اقدام به آمریکا دست بالاتری علیه رژیم ایران می‌دهد و نه کمتر.

همان‌گونه که بسیاری از شماها می‌دانید مجاهدین خلق به دادگاه رفتند و خواهان حذف این نامگذاری غیرقابل توجیه شدند. دادگاه استیناف کلمبیا به وزارت‌خارجه گفت آنها (وزارت خارجه) شواهدی مبنی بر این‌که مجاهدین خلق طی ۱۰سال گذشته به اعمال خشونت‌آمیز دست‌زده باشند، یا تمایل به چنین کاری داشته باشند را ارائه نکرده است. دادگاه به وزارت‌خارجه در سپتامبر ۲۰۱۰ دستور داد این نامگذاری را مورد بازبینی قرار دهد. این مربوط به یکسال پیش است و تمام کاری که طی این مدت وزارت‌خارجه انجام داده، اسنادی را ارائه داده که انطباقی با موضوعات نداشته و با نامگذاری مرتبط نبوده است و سؤالاتی را از مجاهدین خلق کرد که (سازمان) پاسخ آن را داده و ربطی به نامگذاری نداشته است. زمان طولانی از آن موقع می‌گذرد. وزارت‌خارجه باید این سیاست به تأخیر انداختن را متوقف کند، سیاستی که تنها قاتلان را جری‌تر می‌کند.

من از کمیته مصرانه می‌خواهم تا با برگزاری جلسه استماع از وزارت‌خارجه بخواهد یا در مورد سیاست خود توضیح قانع کننده بدهد یا آن را تغییر دهد.

این کمیته هم‌چنین در مورد کاری که دولتمان انجام می‌دهد، تحقیق کند و اصلاحیه‌یی را ارائه دهد که به موجب آن ارسال کمکهای نظامی و غیرنظامی از این کشور به یکانهای نظامی مانند یکانهای عراقی که ساکنان اشرف را کشتند، ممنوع سازد.

اگر شما سؤالات دشواری بپرسید، ممکن است پاسخهایی دریافت کنید که ما و ساکنان اشرف بتوانیم با آن پاسخها کنار بیاییم.
من از توجه شما متشکرم.

سرهنگ وسلی مارتین، فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۶

خیلی متشکرم آقای رئیس و اعضای برجسته کمیته
از فرصتی که به من برای صحبت در مقابل این کمیته داده‌اید تشکر می‌کنم.

آقای رئیس من هم‌چنین دوست دارم که کتاب کدهای فاجعه آفرین را که پاسخی به گزارش ایران در مورد سازمان مجاهدین است را معرفی کنم.

تدپو: مانعی ندارد
به‌عنوان اولین افسر ضدتروریسم و حفاظت نیرو در عراق، افسر عملیاتی نیروهای ضربت ۱۳۴ (عملیات دستگیری) که در پایگاه عملیاتی اشرف نیز خدمت کرده‌ام، می‌خواستم قبل از همه این موضوع را برجسته کنم که سازمان مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی نیست.

در سال ۲۰۰۳، هنگامی که ایالات متحده طرح تهاجم خود به عراق را نهایی کرد، رژیم ایران وارد این کار شد که چگونه می‌تواند به آرامی هر چقدر که امکان دارد بر عراق سلطه یابد. امروز، نفوذ رژیم ایران از استانهای جنوبی به قسمت اعظم بغداد گسترش یافته. هم‌چنین به استان دیالی که کمپ اشرف، محل اقامت سازمان مجاهدین خلق ایران، در آن واقع شده. نفوذ رو به رشد رژیم ایران در سراسر منطقه با این اظهارنظر خمینی که «راه قدس از کربلا می‌گذرد» هم‌چنان ادامه دارد. درحالی‌که دولتهای مالکی و احمدی‌نژاد به هم نزدیکتر می‌شوند، وضعیت سازمان مجاهدین، همان طوری که در فیلم ژوئیه ۲۰۰۹ و آوریل ۲۰۱۱ ثابت گردیده، خطیرتر می‌گردد. در این ویدیوها مشاهده می‌کنیم نیروهای مالکی با استفاده از خودروها و تجهیزات تأمین شده آمریکایی افراد بی‌دفاع را زیر می‌گیرند و به آنها شلیک می‌کنند. ما هم‌چنین شاهد شجاعت ساکنان اشرف هستیم. به‌رغم این‌که آنها می‌دانند ممکن است نفرات بعدی باشند که کشته می‌شوند، برای نجات رفقای بر خاک افتاده خود هجوم می‌آورند. شجاعت زیر آتش یک صفت فردی قابل تحسین است. کشتن افراد غیرمسلح قتل است. هنوز وزارت‌خارجه آمریکا هیچ کار مادی در مقابل این حملات یا وضعیت کل اشرف انجام نداده است.

تا آن جایی که به وزارت‌خارجه بر می‌گردد، افسر عملیاتی که در دوره تصدی من برای رسیدگی به مسا‌ئل اشرف مشخص کرده بودند، یک داستان بی‌پایان از شرمندگی و تعصب بود. بازدیدهای این خانم فاجعه‌بار بود. شایعات مستمر و اطلاعات غلط او منجر به بازرسیهای اعلام نشده و بی‌اساس در اماکن سازمان مجاهدین گردید. به‌رغم این‌که از سوی فرمانده کل نیروی ضربت ۱۳۴ به همه ما هشدار داده شده بود که از اطلاعات غیرقابل اعتماد ربیعی، مشاور امنیت ملی عراق استفاده نکنیم، این خانم به استفاده از آنها ادامه داد. ربیعی به نوبه خود همان اطلاعات را به رژیم ایران رد می‌کرد. ظرف دو هفته، من همان اطلاعات را از مجاهدین دریافت می‌کردم.

وقتی به پنتاگون بازگشتم، به مقامات وزارت‌خارجه برای بررسی مسا‌ئل سازمان مجاهدین کمک می‌کردم. این شامل ارائه یک نامه ترجمه شده از هوشیار زیباری، رئیس روابط بین‌المللی حزب دموکراتیک کردستان بود که اظهار می‌دارد سازمان مجاهدین به کردها حمله نکرده‌اند. آقای زیباری متعاقباً تأیید کرد که نامه حقیقی است. کماکان، چند ماه بعد، وقتی گزارش سالانه وزارت‌خارجه درباره تروریسم منتشر شد، اتهام حمله به اکراد در آن باقی مانده بود. در مقابل سؤال من از همان مقامات وزارت‌خارجه در این باره، مطلع شدم که آنها با کسانی که گزارش سالانه را آماده کرده‌اند مراوده‌ای ندارند.

یک شایعه همیشگی که به‌طور مشخص ارزش طرح کردن دارد، درباره اعضای سازمان مجاهدین است که برخلاف میلشان نگاه داشته شده‌اند. من توانستم از طریق وقایع مشخصی تأیید کنم هر کسی که بخواهد آن‌جا را ترک کند این انتخاب را دارد. نفع برنده واقعی از بین رفتن مجاهدین، احمدی‌نژاد و بنیادگرایان مذهبی حاکم خواهند بود. عزم آنها برای نگهداری خود در قدرت با فریب و وحشیگری پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۰۹ به خوبی ثابت گردید. رژیم بنیادگرای ایران همواره خواهان این بوده که سازمان مجاهدین به آنها مسترد شود. اگر این اتفاق بیفتد، آنها اعدام خواهند شد تا به شهروندان ایرانی خاطرنشان کنند که چه بر سر مخالفان دولت می‌آید تا روحیه هر کسی را که بخواهد مقاومت کند درهم بشکنند و به دنیا نشان بدهند چه بر سر کسانی می‌آید که بر سر جانشان به ایالات متحده اعتماد کردند.

سازمان مجاهدین بدون شلیک یک گلوله به ارتش ایالات متحده همه سلاحهای خود را تحویل داد، سرجمع شدن در کمپ اشرف را پذیرفت، تروریسم را محکوم کرد، موقعیت افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون ۴ ژنو را پذیرفت، جهان را از اطلاعات حیاتی درباره برنامه توسعه سلاحهای هسته‌یی ایران مطلع کرد، و هر محدودیت و الزامی را که برایشان گذاشته شد، رعایت کرد.. سازمان مجاهدین سهم خود را کاملاً ادا کرده است. ایالات متحده خیلی کوتاهی داشته است. بهای این عدم توازن را اکنون ساکنان اشرف می‌پردازند.

دکتر سرهنگ گری مورش، مسئول امداد پزشکی نیروهای آمریکایی در اشرف ۲۰۰۴

آقای رئیس متشکرم قبل از این‌که من شروع کنم با اجازه شما مایلم که برای ثبت در پرونده نامه‌یی از جنرال جیمز گاردنر، فرمانده نیروهای ائتلاف به دبیرکل سازمان مجاهدین خلق مورخه ۱۶فوریه ۲۰۰۶، هم‌چنین مایلم بیانیه فرمانده مرکزی آمریکا در رابطه با مجاهدین وخلع سلاح درسال۲۰۰۳ و نهایتاً گزارش آقای استیون اشنیبام یک وکیل حقوق‌بشر بین‌المللی، که در رابطه با حقوق ساکنان اشرف تهیه شده و دو نظریه حقوقی را نیز در این رابطه ارائه کرده، به این اسناد اضافه شود

رئیس جلسه، قاضی تد پو:
تمامی این اسناد در پرونده ثبت خواهد شد.
دکتر گری مارش:
متشکرم آقای رئیس، یک بیانیه مفصل تهیه کردم که مشاهداتم را ترسیم می‌کند. این مشاهدات بر اساس نقش مستقیم من به‌عنوان مسئول اکپیب درمانی پزشکی است که برای مأموریت به کمپ اشرف در اوایل ۲۰۰۴ اعزام شدیم، جایی که با ساکنان اشرف ۲۴ساعت هفت روز هفته، هم زندگی و هم کار می‌کردیم.

من وارد عراق شدم بدون این‌که چیزی از مجاهدین بدانم و با اطلات بسیار زیادی از سازمان و وضعیت داخلی آن اشرف را ترک کردم. اجازه بدهید که بگویم من مجاهدین را می‌شناسم. بر اساس مشاهداتم می‌توانم سه نتیجه‌گیری ساده را ارائه بدهم و براین عقیده‌ام که غیرقابل تردید هستند.

یکم: مجاهدین و اشرف تروریست نیستند. اتحادیه اروپا آنها را تروریست نمی‌داند فرانسویها و بریتانیا آنها را تروریست نمی‌دانند، تنها کشور جدی که آنها را تروریست می‌داند آمریکا است این باید تغییر کند و به سرعت تغییر کند

دوم: وقتی که نیروهای نظامی در ۲۰۰۳ وارد عراق شدند جلساتی بین مجاهدین و مقامات رسمی آمریکا برگزار شد. مجاهدین موافقت کردند که همه سلاحهایشان را بدهند. در عوض تحویل سلاحها که برای دفاع از خود بود، آمریکا قول داد از آنها حفاظت کند. در واقع به‌دنبال یک تحقیقات گسترده از همه فعالیتهای مجاهدین شامل مصاحبه‌های طولانی با تک به تک ساکنان اشرف، به هر کدام از ساکنان اشرف یک سند امضا شده داده شد که امنیت آنها را به‌عنوان «افراد حفاظت‌شده» تحت کنوانسیون ۴ ژنو با قول آمریکا، تضمین می‌کند.

خانمها و آقایان، ساکنان اشرف بیش از هر چیز بخش توافق خودشان را محترم شمرده و انجام دادند ولی ما این کار را نکردیم. نیروهای آمریکا بعضاً برای فیلمبرداری از حمله علیه آنها، کنار ایستادند، بدون این‌که دخالت کنند.

سوم: نهایتاً من توصیه مشخصی دارم این‌که می‌خواهم آمریکا به قولش عمل کند و مواردی که توافق شده را به اجرا بگذارد، یک نفر باید مسئولیت حفاظت اشرف را برعهده بگیرد. این مسئولیت باید از عراقیها گرفته شود. تحت نفوذ واضح رژیم ایران، این رژیم و حکومت عراق قصد دارند مجاهدین را نابود کنند. وضعیت فعلی قابل‌قبول نیست. ما باید دخالت کنیم.
بسیار زیاد متشکرم


رضا (ری) تکیه، برگ فشار رژیم آخوندی
متشکرم آقای رئیس، افتخاری است برایم که همراه سایر افراد پنل حضور دارم، من گزارش خود را برای ثبت ارائه کرده و الآن بخشی از موارد آن را برجسته می‌کنم.

مجاهدین خلق در اوایل دهه ۱۹۶۰ در ایران به‌عنوان یکی از بسیار گروههای اپوزیسیون علیه شاه بنیانگذاری شد. آنها خودشان را با ماهیت ایدئولوژیهای مختلط که با دگمهای نامتجانس متمایز کردند، از قبیل اسلام شیعه که سمبل قدرتمند شهادت در آن برجسته است، مارکسیسم از گستره مراحل تاریخب و از لنین اهمیت تشکیل یک حزب پیشرو و بسیج عمومی مردم و از انقلابیون جهان سوم، ارجحیت جنگهای چریکی و خشونت به‌عنوان عوامل غیرقابل چشم‌پوشی برای تغییر سیاسی.

از همان ابتدا مجاهدین سریعاً خود را با ماهیت ایدئولوژیک مختلط که می‌خواست اسلام و مارکسیسم را به ترتیبی با هم ادغام کند از بقیه نیروهای مخالف متمایز کرد. قرار بر این بود که اسلام دستگاه ارزشی را ارائه بدهد درحالی‌که مارکسیسم مسیری را برای سازماندهی جامعه و شکست نیروهای سرمایه‌داری، امپریالیسم و فئودالیسم پیش رو قرار می‌داد. فلسفه بنیادین مجاهدین تأکید بر این داشت که جامعه ایدآل اسلام یک جامعه مبتنی بر مساوات بوده ولی در طول تاریخ توسط اختلاف طبقاتی منحرف شده است. برای احیای حکم اولیه خدا باید جامعه را علیه نظم حاکم بسیج کرد. در اساس، ایدئولوژی مجاهدین ملغمه عجیبی از دگمهای ظاهراً نامتجانس است. از اسلام شیعه، سمبل قدرتمند شهادت را گرفتند و از مارکسیسم، مراحل مختلف تکامل تاریخ را؛ از لنین، اهمیت یک حزب پیشتاز متعهد به بسیج توده‌ها را پذیرا شدند و از انقلابیون جهان سوم، ارجحیت جنگ چریکی و خشونت به‌عنوان عوامل غیرقابل چشم‌پوشی برای تغییر سیاسی را.

مرکز ایدئولوژی مجاهدین همواره ضدیت باامپریالیسم بوده که به‌طور تاریخی در مخالفت با منافع آمریکا تعریف می‌شده است. مجاهدین بخشاً به‌خاطر وابستگی نزدیک شاه با آمریکا، با شاه مخالفت کردند. تبعات ضدآمریکایی بودن مجاهدین آنها را به سمت پذیرش یک طیف کامل از نیروهای رادیکال، از ویت کنگ گرفته تا ساف سوق داد. با توجه به مأموریت مجاهدین برای آزادسازی طبقه کارگر و دفع نفوذ امپریالیسم جهانخوار، در نشریات مجاهدین، آمریکا به‌طور سنتی منبع استثمار و بی‌عدالتی معرفی شده است. از زمانیکه سازمان سرپرست عراقی خود را از دست داده و خود را بدون هیچ متحد قابل اتکایی یافته، به گونه‌یی، ادبیات خود را تغییر داده و در پی آن بوده که لحن ضدامپریالیستی خود را تغییر دهد. چنین تظاهر بدون دردسری نباید توجهات را از خصومت ریشه‌دار آن نسبت به آمریکا منحرف نماید.

خشونت همواره یک شاخص استراتژی مجاهدین برای کسب قدرت بوده است. در بخش اعظم تاریخچه‌اش، این حزب خشونت را به‌عنوان یک بیان قهرمانانه مخالفت مشروع به کارگرفته است. یکی از عقاید مرکزی این حزب این است که یک گروه میلیتانهای دارای انگیزه بالا می‌تواند از طریق مقابله قهرمانانه با قدرت برتر دولت و حمله به مقامات آن، جرقه یک انقلاب توده‌یی را بزند. هنگامی که توده‌ها مشاهده کنند دولت ضربه‌پذیر است آن‌گاه آنان حفظ خود را به کناری گذاشته و به اعتراضات می‌پیوندند، و به این ترتیب جرقه انقلاب بزرگتری را خواهند زد. بنابراین مناسبترین ابزار ایجاد تغییر سیاسی لزوماً خشونت است.

در اوایل دهه ۱۹۷۰ اطلاعیه شماره ۳ مجاهدین تأکید کرد که به‌دلیل سرکوب جنبشهای انقلابی مشروع در فلسطین و ویتنام، خشونت علیه آمریکا مجاز است. اولین نمونه از این خشونت در ماه مه ۱۹۷۲ به هنگام سفر رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون به ایران رخ داد. برای مختل کردن آن سفر، مجاهدین در محل دفتر اطلاعات آمریکا بمب‌گذاری کرده و کمپانیهای آمریکایی نظیر جنرال موتورز و پان آمریکن را هدف قرار دادند. در همان سال، این حزب تلاش کرد ژنرال هارولد پرایس، فرمانده میسیون نظامی آمریکا در ایران را ترور کند. گرچه ژنرال پرایس از دست ضاربینش گریخت ولی مجاهدین به‌طور تراژیکی موفق شدند سرهنگ لوئیس هاوکینز، معاون فرمانده میسیون نظامی را در بیرون منزلش به قتل برسانند.

باید تأکید شود که در تمامی دوران دهه ۷۰ مجاهدین حمایت ز یادی در ایران داشتند به‌خصوص در میان روشنفکران و کارگران، پیام مقاومت و سابقه مقاومتش در برابر شاه خیلی از توده‌ها را جذب کرد. نقطه چرخش مجاهدین در سال ۱۹۸۱ بدشانسی برای ایران بود که رژیم مذهبی درگیر یکی از بی‌رحمانه‌ترین سرکوبها و اعدام بسیاری شد، شامل تعداد کثیری از اعضا و هواداران مجاهدین. در این دوران بود که ساختار سیاسی این سازمان به هم ریخت و منفعل شد. به هر حال تصمیم نیروهای مجاهدین هم‌چنین نشان داد (با متن اصلی چک شود) که این جریان جایگاهش را در جامعه ایران مجدداً به دست نخواهد آورد.

وقتی که مجاهدین به خارج تبعید شدند تمایل آنها برای همراهی با صدام حسین علیه رژیم ایران در دوران جنگ ایران - عراق شروع به محو شدن این سازمان کرد. درملاقات ۱۹۸۳بین آقای رجوی و طارق عزیز یک اتحاد شکل گرفت. پرسنل مجاهدین علیه رژیم ایران در کنار عراقیها جنگیدند. مأموریتهای بسیار سنگینی را در جنگ برعهده گرفتند. با توجه به فرهنگ ملی‌گرایانه ایرانیها این اعمال به‌عنوان خیانت علیه وطن تلقی می‌شد و نه یک اقدام مشروع علیه رژیم سرکوبگر. کمک مجاهدین به رژیم صدام ادامه یافت. آنها برای سرکوب خیزش ۱۹۹۱ شیعه ها در جنوب توسط صدام به‌کار گرفته شدند. با توجه به واقعیتی که شیعه نقش محوری در عراق دارد به حق این یک خاطره بسیار نگران‌کننده است.

سؤالی که باقی می‌ماند این است که با ساکنان کمپ اشرف چه باید کرد. بسیار کار اشتباه و غیراخلاقی خواهد بود که آنان را با اجبار به ایران بفرستیم. زیرا با توجه به این‌که جمهوری اسلامی فاقد پایه‌یی‌ترین مبانی سیستم قضایی بی‌طرف است، آنان به احتمال زیاد با مرگ روبه‌رو خواهند شد. جامعه بین‌المللی بر طبق معاهدات کمیته پناهندگان سازمان ملل نسبت به تأمین امنیت و حفاظت اعضای مجاهدین در کمپ اشرف التزام دارد. کادرهای سازمان مجاهدین نمی‌توانند به ایران بازگشت داده شوند. و به‌نظر می‌رسد که در ماندن در عراق مشکل دارند. این یک صورت مسأله برای جامعه بین‌المللی و سازمان ملل‌متحد است که یک محل امن برای اعضای باقیمانده سازمان مجاهدین در کمپ اشرف پیدا کند.

این است که یک جستجوی بین‌المللی جهت پیدا کردن مکانی برای کسانی که در کمپ اشرف هستند صورت گیرد.
متشکرم آقای رئیس

روهرا باکر:
من می‌خواهم در واقع از آقای فیلنر که عضو این کمیته نیست بخواهم اگر می‌خواهد سوالاتش را مطرح کند تا من بتوانم افکارم را سازمان بدهم. آقای فیلنر بسیار فعال در این مسأله بوده و بعد صحبت را به آقای ریورا خواهم داد.

باب فیلنر:
با تشکر آقای رئیس و با تشکر از دخالت شما در این مسأله که کیفاً در نتیجه تأثیر می‌گذارد و در جهان تأثیر می‌گذارد. آن‌چه در حین شهادتها توجه من را جلب کرد این بود، آنهایی که به‌طور شخصی با اشرف ارتباط داشته‌اند بر اساس اطلاعات خودشان یا تحقیقات خودشان و صحبت خودشان با افراد به این نتیجه رسیده‌اند که ما یک سازمان تروریستی این‌جا نداریم. من در ضمن نمی‌بینم که هیچ‌کدام از ما نگران این افرادی که این‌جا هستند، باشیم. این افراد ترسناک خشن که ما را الآن سرنگون خواهند کرد. من به این نتیجه رسیده‌ام که این افراد همه متحدان ما هستند، پس من از شما به‌خاطر داشتن شجاعت انجام این کار تشکر می‌کنم.

شهادت دکتر تاکی توجه من را به خود جلب کرد، آیا اسم شما را درست تلفظ می‌کنم؟ تاکی؟ آیا شما فکر می‌کنید آنها با این ایدئولوژی ترسناک باید قتل‌عام می‌شدند. سازمان مجاهدین؟ چون جایی به این اشاره نمی‌کنید؟

ری تکیه:
نه. من گفتم که خشونت با اعضای کمپ اشرف را محکوم می‌کنم.

فیلنر:
آخرین مجموعه تروری که شما اشاره کردید در ۱۹۷۲ است، که ۳۹سال پیش است. من چیزی نمی‌بینم که شما از آن زمان تا الآن داشته باشید تا ادعای شما را در مورد تروریست بودن آنان قابل‌توجه بکند. در ضمن آیا شما تا به‌حال با این رهبر «فرقه» که راجع به او صحبت می‌کنید ملاقات کرده‌اید؟

ری تکیه:
نه
فیلنر:
من ملاقاتش کرده‌ام. چندین بار.
روهراباکر:
من متوجه نگاه خیره شده تو شده بودم.
فیلنر:
دقیقاً. می‌دانم من شستشوی مغزی شده ام!… من رهبران زیادی را ملاقات کرده‌ام و هیچ‌گاه کسی را ندیده‌ام که به‌اندازه او باهوش و دارای خصایل انسانی باشد و به اطرافیانش اهمیت بدهد و فروتن باشد، ندیده‌ام. منظورم این است که من این حرفها را نمی‌توانم فهم کنم. دفعه آخر که او را دیدم در پاریس باران می‌آمد و به او گفتم تو رهبر یک سکت هستی. نمی‌توانی این باران را متوقف کنی؟ ولی او به من گفت که من به‌عنوان قدرتمندترین عضو کنگره، باید بتوانم باران را متوقف کنم. به وضوح… بگذارید بگویم من تابه‌حال هیچ رهبر سکتی را ندیده‌ام که این طوری رفتار کند. … او یک رهبر سیاسی است ولی رهبری بسیار انسان و فروتن و بسیار باهوش و البته حمایتی دارد که… نمی‌دانم چه گروهی تا بحال ۱۰۰۰۰۰تن را در جایی جمع کرده است. در یک جا تا یک وزیر دادگستری پیشین با آنها صحبت کند، تا به یک وزیر پیشین امنیت داخلی گوش بدهند و رئیس پیشین پرسنل کاخ سفید در زمان رئیس‌جمهور بوش… یکی دو نماینده کنگره… نمی‌دانم این من را متعجب می‌کند که اگر در نگرش ما به دنیا رژیم ایران اقلاً یکی از مشکل سازترین حکومتها در دنیا است، و در مسیر به دست آوردن بمب اتمی پیش میتازد، و به سوی شاید اشغال کامل عراق پیش می‌رود، حداقل در بعد سیاسی آن، ما باید هر کاری که می‌توانیم انجام دهیم تا آن را متوقف کنیم. با استفاده کردن از نیروهای آمریکایی… ولی شما دارید تلاش می‌کنید که یکی از گروههای مقاومت را بی‌اعتبار کنید. و می‌گویید که آنها غیرمهم هستند. خوب اگر آنها این‌قدر غیرمهم هستند چرا نگرانشان هستیم؟ من برایم مهم نیست که شما چه ایدئولوژی و چه مذهبی دارید، آنها تا جایی که من نگران آن هستم می‌توانند حتی جمهوریخواه باشند، به من مربوط نیست. اینها دوستان ما هستند. اینها دوستان ما هستند

روهراباکر: بعضی‌هاشون واقعاً جمهوریخواه هستند.
فیلنر:
ما باید از سر راهشان کنار برویم. از لیست خارجشان کنیم و بگذاریم کاری را که می‌توانند انجام دهند. اگر این‌قدر بی‌اهمیت هستند و هیچ حمایتی ندارند خوب بگذارید در تاریخ اثبات شود ولی چرا ما داریم به رژیم ایران کمک می‌کنیم، با کمک نکردن به مجاهدین خلق و این وضعیت موجود است.

روهراباکر:
خیلی متشکرم. ما به شما آقای تکیه زمان می‌دهیم که جواب بدهید.

فیلنر:
قبل از این‌که شما من را بی‌اعتبار کنید، به شما می‌گویم که من هم دکترا دارم.

ری تکیه:
من فکر می‌کنم که باید از اپوزیسیون داخل ایران برای مقابله با رژیم که در مورد وضعیت آن من حرفی ندارم، حمایت کنیم. اپوزیسیون در ایران وجود دارد، اسم آن حرکت سبز است. در آن روحانیان مخالف حضور دارند و عناصر لیبرال و روشنفکر، و طبقه متوسط حضور دارند. و گروهی که شما حمایت می‌کنید، حمایت بسیار کم یا هیچ حمایتی در ایران ندارد. این یک واقعیت است.

فیلنر:
من موافق نیستم ولی حتی اگر درست می‌گویی، خوب که چی؟ می‌گویی نباید کمکشان کنیم چون حمایت ندارند؟ خوب باشد این اثبات خواهد شد و اگر ملایان سرنگون شدند و انتخاباتی صورت گرفت خواهیم دید چه کسی بیرون خواهد آمد، خوب که چی؟

ری تکیه: من خشونت
فیلنر: خوب که چی؟
تاکی:
من فکر می‌کنم که ما باید نگران حقوق‌بشر در ایران باشیم.

فیلنر:
ببین من خواهان میلیونها دلار نیستم و فقط می‌گویم از لیست خارجشان کنیم.

تاکی:
شما می‌توانید در مورد از لیست خارج کردن یک مصاحبه جداگانه‌یی داشته باشیم ولی آن‌چه من می‌توانم به شما بگویم، این است که این سازمانی است با ایدئولوژی بسیار بد، با مسائل عجیب و غریب، و با سابقه خشونت

فیلنر: خوب که چی؟
تاکی: من فکر می‌کنم نماینده و من در این زمینه با هم اختلاف نظر داریم.

روهراباکر:
متشکرم، من دارم هنوز نتهایم را سرجمع می‌کنم اجازه بدهید خدمت قاضی پو برویم.

قاضی تد پو:
متشکرم آقای رئیس، می‌خواهم در ادامه گفته‌های آقای فیلنر صحبتی داشته باشم در رابطه با رژیم ایران. آنها مشکل اصلی هستند. رژیم ایران مشکل اصلی است. مشکل دنیاست. و ما یک گروه از شهروندان ایرانی داریم که در کمپ اشرف هستند و دولت ایران دوستشان ندارد و می‌خواهد که بروند، اگر می‌توانستند کاری که می‌خواهند بکنند این است که از روی زمین ناپدید شوند، چرا اینطوری است؟ به احتمال زیاد به‌خاطر این‌که آنها با رژیم ایران مخالف هستند. در واقع با شما آقای فیلنر موافقم، ما باید گروههایی را که با رژیم ایران مخالف هستند تشویق کنیم زیرا بهترین امید برای دنیا، تغییر صلح‌آمیز رژیم در ایران است و ایرانیها باید اینکار را انجام دهند. در هر جای دنیا که هستند. پس من درست متوجه نمی‌شوم چرا وزارت‌خارجه ما این‌چنین سخت سر در مورد خارج کردن مجاهدین از لیست است. ولی وزارت‌خارجه اینطوری است. پس ما باید دخالت کنیم و آنان را از لیست خارج کنیم. دکتر موکیزی، قاضی موکیزی، که من ترجیح می‌دهم این‌طور خطابت کنیم اگر اوکی باشد، او از واژه دادستان کل خوشش می‌آید. آقای موکیزی، این کمپ اگر به جای دیگری در عراق منتقل شود، فکر می‌کنی چه اتفاقی برای ساکنان آن خواهد افتاد.

قاضی موکیزی:
نمی‌تواند این کاربشود، اتفاق خوبی نخواهد افتاد اگر بخواهم کوتاه جواب بدهم. در جایی که هست به‌هیچ‌وجه تهدیدی برای رژیم ایران نیست. به‌طور حتم هیچ‌کس از داخل کمپ به داخل ایران چیزی را نفوذ نداده است. هم‌چنین هیچ‌کدام از حملات علیه کمپ از ایران نیامده است. این حملات از عراق آمده‌اند. پس جابجایی آنان در عراق مسأله‌یی را حل نخواهد کرد. نتیجه‌یی که خواهد داد این است که آنان را از نظرها دور خواهد کرد و در نتیجه به دولت عراق اجازه خواهد داد تا به خواست رژیم ایران کارشان را تمام کند. این یک فاجعه خواهد بود.

قاضی تد پو:
در حال حاضر رابطه مالکی و احمدی‌نژاد چیست؟
قاضی موکیزی:
به نظر می‌رسد که رابطه نزدیکی باشد. ایرانیها می‌گویند که چه باید انجام شود و مالکی همان‌طور کار را انجام می‌دهد که منافع آنها را تأمین می‌کند.

قاضی تد پو:
کلنل بگذارید از شما بپرسم از آن‌جا که شما آن‌جا بوده‌اید، آیا امروز سازمان مجاهدین تروریست است.

کلنل مارتين:
سازمان مجاهدین تروریست نیست، امروز و اگر بتوانم ادامه بدهم قربان، در ماه مه ۱۹۷۲ رهبری سازمان مجاهدین دستگیر شد و رجوی و خیلیهای دیگر به زندان افتادند. بعد انشعابی در سازمان مجاهدین رخ داد که یک بخش آن کمونیست شدند. وقتی رجوی از زندان آزاد شد، وی توانست سازمان مجاهدین را دوباره بیرون زندان بازسازی کند و این سازمانی است که شما امروزه آن را می‌بینید.

قاضی تد پو:
آمریکا آماده می‌شود که از عراق خارج شود، وقتی ما رفتیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ منظور برای کمپ است؟

کلنل مارتين:
وقتی ما برویم قربان، کمپ نابود خواهد شد.
قاضی تد پو:
سؤال آخر من، بگذارید آن را به کل این پنل باز کنیم. چه کار کنیم؟ ایالات متحده، کنگره، چه کار باید کنیم؟

روهراباکر:
من فکر می‌کنم این سؤال خوبی است ما از همه شاهدان می‌خواهیم تقاضا کنیم در یک دقیقه به آن جواب بدهند، نظر شما چیست عالیجناب.

کلنل:
پیشنهاد من این است قربان که ما آنها را به سرعت از لیست خارج کنیم، ما آنها را از کمپ خارج کنیم، هر چه زودتر حتماً تا قبل از پایان سال، من خودم آماده‌ام که سوار هواپیما شود و بروم کمکشان کنم که وسایلشان را بار بزنند. اگر این لازمه‌اش باشد.

روهراباکر:
قاضی؟
قاضی موکیزی: من موافقم، اگر لازم است، برای این‌که بتوانیم مخالفتهای امنیت داخله را به نوعی دور بزنیم، یک لایحه ویژه، مطمئنم خارج از قدرت این ارگان نخواهد بود. تا بتوانیم بعضی از اعضا من پیشنهاد نمی‌کنم که همه ساکنان اشرف به آمریکا بیایند ولی حتماً اگر ما جلو بیافتیم و تعدادی را قبول کنیم می‌توانیم دیگران را نیز تشویق به قبول آنها کنیم. قدم اول خارج کردن آنها از لیست است. بله آنها هنوز نامگذاری هستند. این مسأله را غیرممکن می‌کند که آنان را به جای دیگری انتقال بدهیم، به‌طور حتم خروج از لیست اولین قدم و قدمی مهم است.

روهراباکر: دکتر مورش
مورش: خارج کردن سازمان مجاهدین از لیست باید اول انجام شود. ما باید دوباره به انجام قولمان تعهد بدهیم، قولی که به مردم در اشرف دادیم، من متوجه صحبتهایی که آقای تاکی زد هستم، ما داریم راجع به دهها سال پیش صحبت می‌کنیم، حتی اگر بخواهیم راجع به این صحبت کنیم، انگلیس در مورد آن صحبت کرده، اتحادیه اروپا صحبت کرده، آنها این صحبت را تا ته رفته و تمام کرده‌اند، ما باید متوجه باشیم که ۳۴۰۰ انسان در اشرف هستند و یک قتل‌عام به وجود خواهد آمد مگر این‌که ما وارد شده و کاری انجام دهیم. فکر می‌کنم که دولت ایالات متحده آمریکا باید مسئولیت بپذیرد، برای قول مشخصی که به آنها داده بود. به قولش وفادار بماند. آیا از طریق نیروهای نظامی آمریکا باشد، یونامی‌باشد، ما یک طوری باید در این جهان سر قولمان باقی بمانیم.

روهراباکر: دکترتکیه
ری تکیه: همان‌طور که در شهادتنامه‌ام توضیح دادم آقای نماینده، فکر می‌کنم که کمیسیون پناهندگان سازمان ملل‌متحد باید مسئولیت آنها را بپذیرد، تعداد زیادی از اعضای کمپ اشرف در واقع دارای پاسپورتهای کشورهای دیگر هستند، کانادا، فرانسه و دیگران. فکر می‌کنم طبق قوانین بین‌المللی این کشورها مجبور هستند که شهروندان خودشان را قبول کنند. ایالات متحده هم اگر یک شهروند در خارج در خطر باشد، مسئولیت دارد. و باقیمانده آنان را سازمان ملل‌متحد باید برایشان مکان امنی باید پیدا کند. من موافقم که آنها را نمی‌توان به ایران بازگرداند، و وضعیت عراق نیز بسیار نگران‌کننده است.

روهراباکر:
متشکرم عالیجناب، آقای شرمن شما عضو این زیر کمیته نیستید، ما الآن یک عضو این زیر کمیته را این‌جا داریم و ما از کمک شما استفاده خواهیم کرد تا بتوانید سؤالاتتان را بپرسید، به‌محض این‌که آخرین عضو این زیرکمیته آقای ریورا سؤالاتش را مطرح کند.

آقای ریوررا
ریوررآ: متشکرم آقای رئیس. من متوجه هستم طبق تمام اطلاعاتی که این‌جا هست و تمام تاریخچه دولت عراق آن‌چنان که مشخص شده، به نظر نمی‌آید که سازمان مجاهدین را رژیم ایران بخواهد. متوجه هستم که طبق هیچ شرایطی، آنها را نمی‌توان به ایران فرستاد. و در ضمن متوجه می‌شوم که سلامت فیزیکی ساکنان کمپ باید حفاظت شود. با تمام این شرایط مختلف، فکر می‌کنم سؤال اول من این است که بر اساس آن‌چه شما می‌دانید، سازمان مجاهدین برای سرنوشتش چه می‌خواهد. از شما اول سؤال می‌کنم قاضی؟ آنها با تمام این محدودیتها چه می‌خواهند؟

قاضی موکیزی:
من فکر می‌کنم که آنها فقط می‌خواهند بتوانند کارشان را بکنند.

ریوررآ:
کجا؟
قاضی موکیزی:
هرجا که بتوانند. در ایران، منظورم فرستادنشان به ایران نیست. ولی آنها می‌خواهند که با مردمشان در ایران در ارتباط باشند، که بتوانند باعث تغییر رژیم شوند ولی نمی‌توانند به این صورت کار کنند تا زمانی که در لیست قرار دارند.

ریوررآ:
به‌عنوان محل سکونت، کلنل می‌پرسم. آنها می‌خواهند سرنوشتشان چه باشد؟

کلنل:
اول این‌که بتوانند در اشرف باشند و به کارشان ادامه دهند، بدون مانع. خانم پارسایی مشخصاً به ژنرال گاردنر و من گفته بود که اگر می‌خواهید ما جابجا شویم، جابجا می‌شویم، به آمریکا می‌آییم، یا کشوری دیگر که مطمئن باشیم می‌توانیم در امنیت باشیم، و محافظت شویم، آنها قبول می‌کنند که آن محل را ترک کنند.

ریوررآ:
خوب اگر این وضعیت آنان است، آیا کسی یا ایالات متحده طرحی دارد؟ با این هدف که آنها آن محل را ترک کنند؟ آیا اصلاً کسی طرحی دارد؟

کلنل:
من به‌طور حتم می‌دانم که ایالات متحده، طرح ندارد. و دیده‌ایم و امروز صبح ـ بعدازظهر مطرح شد. وزارت‌خارجه به تقاضاهای کنگره جواب نمی‌دهد، آنان به نتیجه‌گیریهای قوه قضاییه کشور جواب نمی‌دهند. و اگر بتوانیم خیلی صریح بگویم، به‌عنوان یک رزمنده آمریکایی من یک کپی قانون اساسی آمریکا را با خودم حمل می‌کنم، قوه اول که پدران بنیانگذار ما برقرار کردند، قوه قانونگذاری بود چون که از همه مهم‌تر بود و خواست مردم را نمایندگی می‌کرد و بعد هم قوه اجرایی بود برای این‌که خواست قوه قانونگذاری را انجام دهد و بعد قوه قضاییه آمد تا مطمئن شود که اینکار درست انجام می‌شود. حالا ما یک قسمت زیرین قوه قضاییه را داریم که هم به قوه قضاییه و هم قوه قانونگذاری بی‌توجه است.

ریوررآ:
و دکتر تاکی شاید شما بیشتر از همه صلاحیت داشته باشید. طرح عراق چیست؟

ری تکیه
من واقعاً مطمئن نیستم که عراق طرحی برای آنها داشته باشد. به نظر می‌آید رژیم عراق در کنترل نیروهایی باشد که دیسیپلین ندارند، و ممکن است نتوانند کنترل فیزیکی کمپ را آن طور که شما پیشنهاد می‌کنید، قبول کنند. به همین دلیل من پیشنهاد می‌کنم یکی از روشهایی که ما می‌توانیم این مسأله را حل کنیم این است که فرد به فرد اعضای کمپ را مصاحبه کنیم تا ببینیم کجا می‌خواهند بروند و اگر در اروپا و جای دیگری شهروند دارند.

ریوررآ:
پس ما الآن از مالکی می‌پرسیم که طرح تو چیست چه جوابی می‌دهد؟

ری تکیه
من مطمئن نیستم که او اصلاً برنامه‌ای دارد. به نظر من این مشکلی است که عراقیها نمی‌دانند با آن چگونه برخورد کنند. چون این مسأله رابطه آنها با (رژیم) ایران را به خطر می‌اندازد و رابطه آنها با آمریکا را وارد یک مدار پیچیده‌یی می‌کند. همین‌طور این مسأله رابطه مالکی با جامعه شیعه عراق را پیچیده می‌کند با توجه به این‌که مجاهدین در خشونت علیه شیعیان در زمان صدام حسین دخالت داشته است.

ریوررا:
بگذارید این سؤال را بکنم. آقای قاضی آیا هیچ‌کس برنامه و طرحی دارد؟ اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب، آیا هیچ‌کس طرحی دارد؟

موکیزی:
تا آن‌جا که من می‌دانم خیر. در رابطه با ساکنان کمپ اشرف خیر.

ری تکیه:
سازمان ملل‌متحد دارای تجربه در امور پناهندگان است و می‌تواند از عهده آن بر آید. اگر‌چه ممکن است در رابطه با کمپ اشرف طرح مشخصی نداشته باشد ولی آنها دارای تجربه کافی هستند.

ریوررا:
چطور سازمان ملل‌متحد می‌تواند طرحی را اجرا یا آن را اعمال کند؟

ری تکیه:
اول از همه آنها می‌توانند برای حفظ سلامتیشان تحت اختیارات سازمان ملل‌متحد قرار گیرند.

ریوررا:
آیا مالکی این اجازه را می‌دهد؟
ری تکیه:
این باید بین سازمان ملل‌متحد و مالکی مورد توافق قرار گیرد. کار دیگری که می‌تواند انجام شود پیدا کردن محل امنی برای آنهاست. سازمان ملل‌متحد در کشورهای مختلف کمپهای پناهندگی دارد.

ریوررا:
جای امن! ابتدا باید آن‌جا اینها را بپذیرد. آیا هیچ کشوری تمایل نشان داده است؟

ری تکیه:
تعدادی از آنها ساکنان کشورهای دیگر هستند که باید به آن کشورها منتقل شوند. اگر مقیم کانادا هستند…

ریوررا:
آیا هیچ کشوری تمایل نشان داده‌این افراد را پس خواهند گرفت؟

ری تکیه:
این یک مسأله حقوقی است و آنها افرادشان را باید بپذیرند.

ریوررا:
ولی آیا هیچ کشوری رسماً اعلام کرده است؟
ری تکیه:
فکر می‌کنم چند کشور اروپایی سوئد و دیگران
ریورا: سوئد. آقای رئیس متشکرم.
روهراباکر: آقای رئیس سؤالات خود را بعد از سؤالات و دیگران خواهند کرد الآن نوبت آقای شرمن است که در این رابطه نیز فعال بوده است. و نه لزوماً در زیر کمیته

برد شرمن:
متشکرم آقای رئیس برای صبوری شما، یک سؤال عملی به داستان کل: اگر کسی ویزای سوئد دارد آیا اجازه خواهد داشت که از کمپ اشرف خارج شود؟

مایکل موکیزی
تا آن‌جائیکه من مطلع هستم آنها می‌توانند خارج شوند.
براد شرمن
آیا نفرات کمپ اشرف در امنیت خواهند بود در هر جایی در عراق مثلاً در بخش سنی نشین آن در آن کشور؟ یا این‌که حیاتی است که آنها را خارج کنیم؟ من متوجه هستم که سرهنگ می‌خواهد به این سؤال جواب بدهد، نیازی به گفتن ندارد که حرکت دادن هرکدام از آنها ممکن است همراه با خطراتی باشد و باید توسط نیروهای آمریکایی انجام شود اما اگر وارد بخش دیگری از عراق شوند در امنیت بیشتری خواهند بود؟

سرهنگ مارتین:
من با آن دختر جوان موافق هستم که در ویدئو توضیح داد. آنان امنیت بیشتری نخواهند داشت.

براد شرمن:
پس باید یا از جانب سازمان ملل‌متحد یا آمریکا کمپ اشرف حفاظت شود. یا این افراد باید خارج از عراق و ایران برای امنیتشان باشند.

سرهنگ مارتین:
بله این صحیح است و اگر اجازه بدهید اضافه کنم، ما در واقع ۱۹۵ بریده داشتیم که توسط آمریکا در خود کمپ حفاظت می‌شدند. در کار با بارزانی ما موفق شدیم که آنها را به کردستان منتقل کنیم. اما سرنوشت آنها یک سرنوشت بسیار وحشتناکی بود. آنها نهایتاً برگشتند و از مجاهدین درخواست کمک مالی داشتند تا بتواند به زندگیشان ادامه بدهند. بنابراین جواب همراه با اسناد مشخصی ثابت شده است که چه اتفاقی برای بریدهها افتاد. هیچ جای عراق امنیت ندارد.

دکتر تاکی شما به نظر می‌رسید تنها فردی باشید که موافق باشید مجاهدین در لیست باقی بماند. آیا شما از هرگونه عمل تروریستی که به مجاهدین نسبت داده شود بعد از آخرین عمل تروریستی که به ارتش جمهوریخواه ایرلند نسبت داده شده باشد، آگاهی دارید؟

ری تکیه:
تا آن‌جایی که به عراق برمی‌گردد، ادعاهایی است که مجاهدین بخشی از ماشین صدام علیه ساکنان شیعه بودند. قبل از خلع‌سلاح شدنشان در طول ۱۰سال حکومت صدام، اینها ادعاهایی است که مطرح شده.

شرمن: آیا اینها توسط وزارت‌خارجه به‌عنوان عملیات تروریستی تلقی می‌شود؟ و آیا عملیات مشخصی به آنها اتلاق شده است؟

ری تکیه
حقیقتاً مشاجره دولت عراق این است که اعضای مجاهدین در دوران صدام به‌عنوان گارد خاص صدام عمل می‌کردند.

شرمن:
خوب در رابطه با گارد اصلی صدام حسین هر یک از ارتش عراق به‌عنوان تروریست در آمریکا شناخته می‌شود؟

ری تکیه:
من این را پیشنهاد نمی‌کنم. نماینده، بلکه پیشنهاد می‌کنم موارد مشخصی توسط مجاهدین بوده که به‌خصوص علیه جمعیت شیعه در جنوب در ۱۹۹۱ وجود داشته است.

شرمن:
اوکی، مجاهدین در لیست تروریستی قرار گرفت در ۱۹۹۷ و هر عملیات تروریستی که شما در بیانیه خودتان تشریح کردید، حداقل آن‌چه من در این اتاق شنیدم به زمان بسیار طولانی قبل از آن برمی‌گشت. اگر آنها در ۱۹۹۷ در لیست قرار گرفته‌اند به‌خاطر اهدای شاخه (زیتون) به تهران بود؟ یا به‌خاطر این‌که وزارت‌خارجه بالاخر به بررسی عملیات تروریستی دهه‌های ۱۹۹۰ و ۱۹۷۰ پرداخت؟

ری تکیه:
من در وزارت‌خارجه در ۱۹۹۷ نبودم وقتی که نامگذاری واقع شد. من نسبت به علت این نامگذاری مطمئن نیستم، مطمئن هستم که نماینده وزارت‌خارجه در آن زمان می‌تواند به سؤال شما پاسخ بدهد.

شرمن:
آن‌چه به من گفته شد این است که بارها و بارها مجاهدین به‌خاطر آن شاخه زیتون به تهران در لیست باقی مانده است.

سرهنگ آیا شما از علت اقدامی که در ۱۹۹۷ به لیست‌گذاری منجر شده، ۱۰سال بعد از اکثر عملیاتی که توسط مجاهدین صورت گرفت، اطلاع درونی دارید؟

سرهنگ:
بعضی وقتها شما دشمنی دارید که کارهایی می‌کند که شما باید با ظرافت زیادی آنها را تمجید کنید. (رژیم) ایران به زیبایی خودش را عرضه کرد که به دوران مدرن و مدره‌یی گام گذاشته است، دولتی است که خودش را به روی غرب باز کرده است. مدره‌یی در کار نیست زیرا شورای عالی چنین اجازه‌یی را نخواهد داد و ما دیدیم که در ۲۰۰۹ وقتی شانس حضور یک رئیس‌جمهور مدره‌یی پیش آمد چه اتفاقی افتاد. بنابراین آنها خودشان را به‌عنوان مدره ارائه کردند و مابه ازایش ما به آنها همان شاخه زیتونی را که شما به آن اشاره کردید، دادیم. و هنگامی که برای رژیم ایران مناسب شد احمدی‌نژاد سرکارآمد.

شرمن:
پس ما برخی از تصمیمهای قضایی و تلاشهای اداری را به‌خاطر یک دلیل سیاسی پیچاندیم و دور زدیم و در این کیس برای اهداف سیاسی غلط.

سرهنگ:
من کاملاً موافق هستم.
شرمن:
آیا کسی از اعضای پنل می‌خواهد نکته‌یی در این رابطه مطرح کند؟ متشکرم رئیس،

روهرا باکر:
متشکرم آقای شرمن، ما همراه خودمان آقای کارنهان را داریم شما می‌توانید ادامه بدهید آقای کارنهان

کارنهان: متشکرم آقای رئیس و از پنل نیز ممنون هستم من عذر می‌خواهم که بخشی از شهادتها را از دست دادم و برای چند دقیقه بیرون رفتم.

می‌خواهم به همان برگردم و با دکتر دی کی شروع کنم، با توجه به این‌که مجاهدین توسط صدام حسین لنگرگاه امنیتی یافتند و در دوران جنگ ایران عراق به عراق کمک کردند که با ایران در دهه ۸۰ بجنگد. این گروه در داخل ایران چه مشروعیت و اعتباری به‌عنوان اپوزیسون این رژیم دارد؟ به‌خصوص با توجه به ماهیت و فرهنگ حاکم می‌توانید در این رابطه صحبت کنید؟

دکتر تکیه:
من فکر نمی‌کنم که یک اپوزیسیون معتبر در ایران باشد به‌خصوص در مقابل جنبش اپوزیسیون معتبر داخلی مثل جنبش سبز که قسم خورده است هیچ رابطه‌یی نمی‌خواهند با مجاهدین داشته باشند و با هر زبان ممکن مجاهدین را تقبیح کردند. شما این را در اپوزیسیون سکولار ایران مشاهده می‌کنید و در سازمان کلی آن تحت چتر جنبش اپوزیسیون سبز می‌توانید مشاهد کنید.

کارنهان:
تا آن‌جایی که به موضوع مردم ایران برمی‌گردد ارزیابی شما از حمایت مردمی ایرانیان از مجاهدین در داخل و در آمریکا چیست؟ و به عبارت دیگر چگونه می‌توانیم با مردم ایران در عامترین شکلش رابطه بزنیم.

ری تکیه:
من فکر می‌کنم این کار بستگی به این دارد که چگونه ایالات متحد می‌خواهد جنبش سبز را در تلاش برای ایجاد یک جامعه دموکراتیک در ایران تقویت کند. تلاش برای لیبرالیزه کردن دولت ایران و در این پروسه دولت مکتبی فعالی را جابجا کنید. این چالش کلیدی است که امروزه ما با آن روبه‌رو هستیم. ما تجربه بسیار زیادی داریم در جریان جنگ سرد، با تقویت جنبش همبستگی لهستان و کمک ما به تلاشهای سایر جنبشهای کشورهای اروپایی دیگر برای تغییر رژیم کمونیستی در بلوک شرق، من فکر می‌کنم که برخی از این تجارب می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد تا تنها اپوزیسیون محلی، مشروع را که تحت هدایت جنبش سبز است، کمک کرد.

کارنهان:
متشکرم من می‌خواهم که این موضوع را با بقیه اعضای پنل بیشتر باز کنیم. در رابطه با طرح عمل جابجایی به‌عنوان یک گزینه این کار عملی است، می‌تواند صورت بگیرد نظر شما در این رابطه چیست؟ با دادستان کل موکیزی شروع می‌کنیم.

مایکل موکیزی: اگر آنها قرار است در جایی که هستند بمیرند به نظرم جابجایی آنها تنها راه‌حل عملی است، برای این‌که به سؤال شما به‌صورت مستقیم جواب داده باشم. هم‌چنین نکته‌یی در رابطه با آن‌چه دکتر تکیه گفت داشتم. تا آن‌جایی که من اطلاع دارم جواب منفی است، صفر است هیچ تجربه‌یی از هر وضعیتی که کمک کرده به مخالفان در یک کشور خودکامه، موفق نبوده است. لهستان یک کشور خودکامه نبود وقتی که ما به جنبش همبستگی کمک کردیم. وقتی که می‌خواهید مخالفان را در یک کشور خودکامه کمک کنید تنها راه این است که این دولت خودکامه را سرنگون کنید.

کارنهان:
و شما آقای دکتر مارش
مورش:
اشرف در واقع امن‌ترین محل برای آنها در حال حاضر است. آنها بسیار نزدیک به (کاندان) هستند که یکی از بزرگترین پایگاهای نیروهای نظامی آمریکا در عراق است، آنها خیلی نزدیک به بغداد هستند و در منطقه‌یی هستند که زیر ذره‌بین می‌باشند و اگر در هر جایی در عراق جابجا شوند مسلماً ناامن و بسیار خطرناک خواهد بود.

کارنهان:
متشکرم
روهرا باکر: شیلا جکسن لی عضو زیر کمیته نیست. اما در رابطه با این موضوع مشخص توجه خاصی دارند. به‌عنوان رئیس من آخرین نفری خواهم بود که سؤال خواهم کرد و چند سؤال مهم دارم که می‌پرسم. خانم جکسون لی شما می‌توانید شروع کنید.

شیلا جکسن لی
اجازه بدهید شما و اعضای برجسته کمیته را تحسین کنم به‌خاطر پایداری شما روی موضوعاتی که در رابطه با حقوق‌بشر و عدالت و هم‌چنین در مورد مسائلی که به نظر عادی می‌رسند ولی غیرقابل توجیه هستند.

سؤال این هست که چگونه اجازه داده می‌شود فردی کشته شود و پول سلاحی که علیه آن فرد استفاده شده توسط ایالات متحده پرداخت شده باشد و این موضوعی بود که قبل از وارد شدن به اتاق به آن فکر می‌کردم.

سرهنگ ماریتن:
همان‌گونه که تأیید کردم آقای کارنهان، من و آقای فیلنر هردو طی سالیان تجربه در پیگیریها در مورد افرادی که به نام مجاهدین خلق ایران شناخته می‌شوند، شرکت داشتیم و از همه مهمتر خشونتی که علیه انسانها بوده و هم‌چنان درشگفتم که باز هم خونها ریخته شده و ارزشهای آمریکا در عراق به خاک غلتیدند تا این‌که عراقیها آزادانه زندگی کنند و با نعمت صلح، دموکراسی و انتخاب. درحالی که ما مجدداً با خونریزی سایرینی مواجه می‌شویم که، بر اساس اتهامات مشخص شده، به دست سربازان عراقی ریخته شده است.

قاضی موکیزی لطفاً مرا راهنمایی کنید: شما ظاهراً ۷ صفحه مطلب دارید که حتماً به تفصیل خواهم خواند، آیا می‌توانید در مورد قوانینی که می‌گویید ما اعمال نمی‌کنیم توضیح بدهید و به من این ابزار کار را بدهید. شما می‌گویید ما قوانین مشخصی را باید مقید باشیم که اعمال نمی‌کنیم. لطفاً این قوانین را برای ما تکرارکنید.

قاضی موکیزی:
آن‌چه که معمولاً به‌صورت مختصر تحت عنوان «لی امندمنت» است اتهام به موجب ادعانامه، که عملاً ً شامل ۲ماده قانونی است، یکی از این مادهها در رابطه با استفاده از کمک خارجی است. دومی در مورد به‌کارگیری کمک نظامی است. و به‌کارگیری این کمک را در شرایطی که سازمانهای نظامی مرتکب نقض حقوق‌بشر می‌شوند، منع می‌کند، مگر مواردی که طی آن، توسط وزیر دفاع تحقیقاتی، ضرورت بالاتری را فراهم سازد. در این مورد به‌خصوص من به هیچ تحقیقاتی که ضرورت بالاتری داشته باشد پی نبرده‌ام. به نظر می‌رسد این ماده قانونی اصل موضوع است.

شیلا جکسون:
من به پرونده‌های شما نگاه نکردم و بنابراین نمی‌توانم قطعاً بگویم که آیا شما در ارتش بوده‌اید یا نه. اما می‌دانم که شما یک قانونگذار ممتاز و دادستان کل بوده‌اید. آیا از نظر شما، آن‌چه انجام شده است، خوب مستند شده که خشونت توسط سربازانی که فرم ارتش عراق را به تن داشته‌اند، رخ داده است؟ یا عراقی بوده‌اند و سلاحهایی داشته‌اند که منجر به کشتار ۳۰ و اندی فرد شده است؟

قاضی موکیزی:
در این هیچ شکی وجود ندارد.
آن طور که می‌دانم، ما حتی واحد مشخصی را که در این عملیات شرکت کردند، شناسایی کرده‌ایم. بنابراین به‌طور نسبی می‌توان به سادگی به آن رسید.

شیلا جکسون:
فرمانده مورش، آیا شما می‌توانید دلیلی به ثبت برسانید که به چه دلیل تانکها، کوماندو ها و سلاحها به سمت این کمپ (نشانه) رفته‌اند؟ آیا به امنیت ملی برمی‌گشت؟

سرهنگ مورش:
هیچ دلیلی غیر از این‌که از نظر من، دولت مالکی قصد دارد ساکنان اشرف را از میان بردارد. و این به احتمال زیاد جزیی از یک سری اعمال طولانی‌مدت خواهد بود تا این‌که آنها از آن فاتح بیرون بیایند.

شیلا جکسون:
آیا از نظر شما این یک توطئه نیست که همراه با (رژیم) ایران که هم‌اکنون پتانسیل اتمی دارد و جهان را تهدید می‌کند، رهبر عراق هم تبانی می‌کند تا به افرادی که نمی‌توانند در برابر تانکهای مهاجم از خود دفاع کنند، حمله کنند؟

سرهنگ مورش:
خانم نماینده، من درسال ۲۰۰۴ بلافاصله بعد از شروع جنگ عراق به آن‌جا رسیدم. از اولین روزهای خودم در صحنه شاهد نفوذ (رژیم) ایران در عراق بودم. چون اشرف نزدیک به مرز قرار دارد. از همان زمان این نفوذ بوده و گسترش یافته است. کاملاً آشکار است، کاملاً عمدی است. و البته درسال ۲۰۰۴ به برخی از همکاران افسرم گفته بودم که ما عملاً به این‌جا آمده‌ایم که صدام را برداریم و ایجاد یک خلا قدرت کنیم و یک تهران بزرگتر در عراق ایجاد کنیم. و اکنون نیز در برابر چشمان ما درحال وقوع است.

شیلا جکسون:
با تشکر، اجازه بدهید که با توجه به فرصت زمانی، نتیجه‌گیری کنم: خشمم را نمی‌توانم توصیف کنم. مجدداً از دولتم که بسیار برایش احترام قائلم درخواست می‌کنم بلافاصله خواستار توقف همکاری بین دولت عراق (که از پشتیبانی مالی ما برخوردار است) و (رژیم) ایران که دشمن جهان است که افراد بیگناه را نابود می‌کنند را بکند و آقای روهرا باکر، هرگونه قوانینی که ما داریم و می‌توانیم استفاده کنیم باید در این راستا اعمال شود.

روهراباکر:
از شما نماینده جکسون لی و سایرین که امروز شرکت کردید تشکر می‌کنم. مجدداً از این‌که قبل از این مجبور به ترک این‌جا شدم، عذر می‌خواهم. باید سریعاً به کنگره می‌رفتم تا در ماده‌یی که دوستانمان در پاکستان را بی‌بهره از کمک مالی می‌کند، شرکت کنم. اما از این‌که تعدادی از ما توانستیم فرصتی بگذاریم و سوالاتمان را طرح کنیم خوشحالم.

اما چند سؤال را نیز می‌خواستم مطرح کنم: دکتر مورش شما درکمپ اشرف درچه سالی بودید؟

سرهنگ مورش: ۲۰۰۴
روهراباکر:
اگر اشتباه می‌کنم مرا تصحیح کنید: درسال ۲۰۰۴، سازمان اف.بی.آی به کمپ اشرف رفت تا همه افراد را در آن‌جا را مورد مصاحبه قرار بدهد، تا مشخص شود که آیا آنها واقعاً تروریست هستند؟ ایا این درست است؟

سرهنگ مورش: بله آقای رئیس
روهراباکر: و آیا شما از نتیجه بازجویی که اف بی‌ای از تک‌تک افراد در کمپ اشرف به‌عمل آورد مطلع هستید؟

دكتر مورش: بله، من طی پروسه کامل این تحقیقات در آن‌جا بودم و از ابتدا تا انتها همه ۳۴۰۰تن یا بیشتر بازجویی شدند. من گزارش رسمی اف.بی.آی را ندیدم اما به‌طور منظم و روزانه در طول روز و طی بازجوییها با مصاحبه کنندگان صحبت می‌کردم. آنها به‌طور مستمر ابراز ناکامی و عجز می‌کردند و با این ظن که بتوانند افراد مشخصی را با خود به آمریکا برگردانند و برای انواع فعالیتهای جنایی و تروریستی محاکمه کنند، به اشرف آمده بودند. اما روز به روز آنها قادر نبودند هیچ‌گونه شواهدی وسندی در مورد هیچ فعالیت تروریستی پیدا کنند و نهایتاً نیز آن طور که گفتند با دست خالی محل را با ناکامی ترک کردند.

روهرا باکر:
آقای تاکی آیا شما این گزارش اف.بی.آی را دیده‌اید؟
ری تکیه: خیر ندیده‌ام.
روهراباکر:
و آیا شما زیر سؤال می‌برید که اف.بی.آی یک تحقیقات مقتضی را به اجرا گذاشته بود؟

ری تکیه:
من هیچ‌گونه اشرافی به این تحقیقات ندارم.
روهرا باکر:
و وقتی شما نگرانی خود را در مورد سازمان مجاهدین خلق ایران ابرازکردی، ازسال ۹۱ که البته تحقیقات درسال۲۰۰۴بوده که می‌شود ۶سال پیش. شما نگرانی خود را از این‌که مجاهدین احتمالاً شایسته لیست‌گذاری در لیست باشند را ابراز می‌کردید اما به خود زحمت ندادید که به گزارش اف.بی.آی که در آن زمان به‌طور خاص تهیه کرده بودند، مراجعه کنید؟

ری تکیه:
نه مطمئن بودم که آن گزارش اف بی‌آی، عملاً برای استفاده عموم بوده باشد، و نه این‌که آن طور که شما اشاره کردید، طی ۶سال گذشته درگیر بحث تروریسم مجاهدین بوده‌ام.

روهراباکر:
بنابراین شما مطمئن نیستید که گزارش اف.بی.آی برای استفاده عموم بوده؟

ری تکیه:
نماینده، من فقط می‌گویم که نمی‌توانم روی گزارشی که ندیده‌ام صحبتی کنم!

روهراباکر:
بله متوجه هستم، به نظرم سؤال این است که شما یک پی اچ دی (دکتر) هستید، و وقتی که این افراد به‌عنوان شاهدان موثق در مورد موارد صحبت می‌کنند، خصوصاً آنهایی که زمینه تحصیلی دکترا دارند، انتظار می‌رود به هرگونه منبع مراجعه کنند، خصوصاً آنهایی که مستقیماً به موضوع تحقیقاتشان و اتهامات مشخص برمی‌گردد، اما شما نرفتید… شما گزارش اف.بی.آی را دنبال نکردید.

ری تکیه:
من فکرنمی‌کنم که گزارش اف.بی.آی در دسترس عموم بوده باشد و سربسته بوده است.

روهراباکر:
استفاده از «من فکرمی‌کنم» به این معنی است که شما مطمئن؟

ری تکیه:
من خوشحال خواهم بود که یک نگاهی به گزارش بیاندازم.
روهرا باکر:
آن‌چه که من می‌گویم این است که، معمولاً اگر کسی بخواهد پرونده‌یی را به بحث بگذارد، معمولاً به‌دنبال این خواهد بود که بگردد و ببیند آیا چیزی موجود هست یا نه و دکتر

ری تکیه:
نماینده، به‌طور معمول گزارشها با این محتوا در دسترس نیستند و حتی همکارم هم خودش گفت که او هم گزارش را ندیده است.

روهراباکر:
من مطمئن نیستم که آیا گزارش اف.بی.آی در دسترس بوده یا حتی نتیجه‌گیری‌اش در دسترس بوده است یا نه. نتیجه‌گیری من این است که در مینمم خودش، نتیجه‌گیری توسط اف بی‌ای در دسترس قرار گرفته بود و آن هم برداشت شماست که اف.بی.آی نتیجه‌گیری کرده است ـ بنابر شهادت امروز شما ـ این اتهام که این افراد هنوز هم یک سازمان تروریستی بوده‌اند، کم اهمیت شده بوده؟ آیا این حرف درست است؟

مورش:
بله این هدف تحقیقات بود. آنها هیچ چیز پیدا نکردند. این صحبتهای غیررسمی من با پرسنل طی تحقیقات چند ماهه بوده است.

روهراباکر:
و شما می‌گویید همه ۳۴۰۰تن توسط اف.بی.آی بازجویی شده‌اند.

سرهنگ مورش:
همه توسط اف.بی.آی مورد سؤال واقع شدند، همین‌طور نماینده‌های دیگری که آمدند و شاید با صدها پرسنل درگیر بودند و یک پروسه موثر و سازمان‌یافته بود.

روهراباکر:
من از زمان جوانیم سیاسی بودم. من شاهد بودم سازمانهای گوناگونی را که درگیر مسائل مختلف بودند. خیلیها درمیان جوامع ایرانی در تبعید هستند که هنوز مجاهدین را به‌عنوان یک سازمانی که درگیر ترور اعضای دولت شاه بودند، می‌بینند. ناگفته نماند که البته شاه نیز یک دیکتاتور بود و زمانی که مردم مبارزه خود را علیه یک دیکتاتوری آغازکنند، معمولاً باید از خشونت استفاده کنند، اما، البته به این معنی نیست که گفته شود آن‌چه که می‌کردند قابل‌قبول بوده است.

ری تکیه:
خشونت مجاهدین بعد از رفتن شاه متوقف نشد و بعد از آن و طی ۳۰سال گذشته ادامه داشته است. علیه افراد غیرنظامی ایرانی در ایران و عراقی در عراق، پس از رفتنشان به عراق. بنابراین یک سابقه طولانی استفاده ازخشونت وجود دارد.

روهراباکر:
بگذارید یک نکته‌یی را در این‌جا یادآوری کنم: این یک حیطه‌یی است که مملو از خشونت است. آن‌چه که شما در مورد شاه و رژیم ملایان صحبت می‌کنید. شما از یک خشونت باورنکردنی صحبت می‌کنید. من متعجب خواهم بود اگر سازمانی باشد که به نوعی درگیر استفاده ازخشونت، حداقل برای حفاظت ازخودشان، نبوده باشند؟

ری تکیه:
من با این نکته مخالفم. در ایران جنبشهای زیادی بوده‌اند، مانند جنبش سبز که به‌طور مشخص استفاده از خشونت را به نفع استفاده از نافرمانی مدنی یا تظاهرات رد می‌کند.

روهرا باکر:
یا مانند انقلاب کبیر آمریکا که ما، نه صبر کن ببینم، ما در آن از خشونت استفاده کردیم. نکردیم؟

ازتماشاگران باید درخواست کنم که نه دست بزنند و نه واکنش نشان بدهند برای این‌که بتوانیم با همه شاهدانمان عادل باشیم. شما بسیار شجاع هستید. با تشکر ازاینکه امروز قبول کردید که این‌جا باشید، با توجه به این‌که می‌دانستید سؤالات تندی دریافت خواهید کرد.

روهراباکر: بنابراین توضیح شما این است که مجاهدین امروزه مارک خورده و توسط رهبران جنبش سبز غیرقابل‌قبول خوانده شده‌اند؟

ری تکیه: بله این درست است
روهراباکر: بگذارید توجه کنیم که، جریان سبز، مرا تصحیح کنید اگر اشتباه می‌کنم، خود را ازخشونت به‌عنوان وسیله‌یی که به هدف خود برسند، جدا کرده است. هم‌چنان اجازه بدهید که توجه کنیم این به این معنی نیست که یک گروه اپوزیسیون در برابر یک رژیم دیکتاتوری زبون که علیه مخالفانش از شکنجه و خشونت استفاده می‌کند، وقتی انتخاب می‌کند که در مقابل چنین رژیمی با شیوه‌های خشن مقاومت کند، این امر آنها را در سمت اشتباه یا درست قرار نمی‌دهد. ما نخواهیم توانست ملایان را راضی به تحویل دادن قدرت خودشان بکنیم، از این طریق که اثبات کنیم آنها آدمکش هستند و با اجازه دادن به آنها که مردم را کتک بزنند یا اراده آنها را سرکوب کنند. و البته باید اذعان کنم یکی ازمواردی که مرا به این جنبش جلب می‌کند این است که حاضر است برای حق مردم ایران علیه یک رژیم به‌شدت سرکوبگر که برای درقدرت ماندنش حاضر به کشتن است، بجنگد. اما اگر جنبش سبز این را قبول ندارد و استفاده ازخشونت چیزی است که مجاهدین قرار است انجام بدهند و جنبش سبز را جدا می‌کند، بیایید این را قبول کنیم. این یک واقعیت است و ممکن است در آمریکا این بحث درستی نباشد که فقط پاسیفیستهای جهان را حمایت کنند. حمایت از افرادی که علیه استبداد می‌جنگند هم ممکن است کار دیگری باشد که آمریکا بتواند انجام بدهد.

سرهنگ به نظر می‌آید شما مشتاقید مطلبی را بیان کنید؟

سرهنگ مورش: با تشکر ازشما، یک نکته‌یی که باید برجسته شود این است که در مجاهدین در کمپ اشرف، تنها دو فرد بودند که در اوایل سالهای ۷۰ درمجاهدین فعالیت می‌کرده‌اند ـ اسامی آنها را برای حفاظت خودشان مطرح نمی‌کنم ـ اولی هم سلول رجوی بود، و دومی را شخصاً به‌عنوان یک دوست خوب می‌شناسم. صادقانه بگویم که هیچ‌کدام از این دوفرد در این بحثها درگیرنبوده‌اند.

روهراباکر:
آیا دلیلی برای این اعتقاد وجود دارد که اگر اینها در لیست سازمانهای تروریستی نامگذاری نشده بودند، آن افرادی که دستور دادند آن نیروها بروند و به افراد غیرمسلح شلیک کنند، ممکن بود این دستور را صادر نمی‌کردند؟

سرهنگ مورش: به نظرم بله، به این دلیل که وزارت‌خارجه عملاً با سرعت یک حلزون مسخ شده، حرکت می‌کند. و وقتی که شاهد عملکرد اشتباه دولت مالکی هستی و این شامل دوسال قبل نیز می‌باشد و دولتمان کاری درباره‌اش انجام نمی‌دهد و هم‌چنان آنها را در لیست تروریستی نگه می‌داریم و مدعی هستیم که آنها یک مشت افراد بد هستند، ما یک توجیه در دسترس قرار می‌دهیم و وقتی که حمله تمام می‌شود هم در موردش هیچ کاری نمی‌کنیم. یادمان نمی‌رود عکسهای ابوغریب را. آن‌چه در ابوغریب اتفاق افتاد در برابر آن‌چه که درکمپ اشرف رخ داد، بسیارناچیز بود. در اشرف رخدادش بسیار شنیع و اشتباه بود. و در آن حالت ناگهان تمامی کشورمان شعله‌ور شد و در حال نیروگیری علیه القاعده بسیج شد. در این‌جا ما یک قتل آشکار می‌بینیم اما روی برمی‌گردانیم، و این کار ما، بیشتر تشویق می‌کند.

روهراباکر: نکاتتان را موثر مطرح کردید. به نظرم عواقبی در مورد نامگذاریهای سیاسی وجود دارد و هم‌چنین عواقب عملکرد افرادی که اجرای آن را دستور می‌دهند و هم‌چنین افرادی که در این امر در سایرکشورها تصمیم‌گیرنده هستند که این ما را به نخست‌وزیر مالکی دلالت می‌کند. آیا این قتل‌عام مردم اشرف بیانگر این است که دولت نخست‌وزیر مالکی در یک حالت تحت‌امر یا تابعی در قبال رژیم ملایان است؟

سرهنگ مورش: اگر اجازه بدهید من او را تابع سه عنصر می‌دانم: رژیم ایران، حکیم، مقتدی صدر. ما حتی این تأثیر را در حین اعدام صدام نیز دیدیم. مقتدی صدر به هوادرانش گفته بود صدام تا آمدن صبح فردای سال جدید زنده نخواهد ماند. و ناگهان نیروی ضربت ۱۳۴ یک تماس از سوی مالکی دریافت می‌کند که می‌گوید من می‌خواهم صدام را فردا تحویل بدهید و شما شاهد صحنه نمایشی آن بودید. مالکی از سوی سه عنصر مختلف دستور می‌گرفته است. همان‌طور که به یاد دارید، علاوی انتخابات را برد اما مالکی زیر بار قانون اساسی هم نرفت تا با علاوی کارکند و نتیجتاً به‌رغم این‌که علاوی انتخابات را برده بود اما دولت را باخت.

روهراباکر: رژیم ملایان، دکتر تاکی، شما اظهارکردید که مجاهدین نیروی عمده‌یی در این بخش از جهان نیستند و این‌که در عراق آنها به‌عنوان یک بازیگر مهم قلمداد نمی‌شوند، تصحیح می‌کنم، درایران، آنها بخشی از مقاومت یا مخالفان را تشکیل نمی‌دهند. چرا رژیم ملایان این حد باید در موردشان نگران باشد، اگر آنها نقشی بازی نمی‌کنند؟

ری تکیه: سیاست جمهوری اسلامی بسیار پارانوید و پر وحشت است. آنها نگران هرگونه ابراز تمایل به مخالفت هستند، مانند هر رژیم توتالیتر دیگر تلاش می‌کنند تا هرگونه مخالفتی را سرکوب کنند. اما به مفهوم نیروهای واقعی که بتوانند در جابجایی رژیم نقشی ایفا کنند، فکر نمی‌کنم مجاهدین نقشی در آن داشته باشند.

روهراباکر: من مطمئن نیستم که‌ام ای کی چه نقشی بازی خواهد کرد، من مطمئن نیستم که موضع آنها در برابر جنبش سبز چیست، اما به نظرم این می‌آید که مالکی، نخست‌وزیر عراق به نظر ش رسیده بود که یک کار نیکی برای رفقایش در تهران با اجرای این کشتار انجام می‌دهد. بیایید کمی در مورد جابجایی صحبت کنیم. آیا همه شما مطرح می‌کنید که جابجایی در آمریکا آخرین نتیجه است؟

ری تکیه: پیشنهاد می‌کنم شهادت من تحت حیطه کمیسیون پناهندگان سازمان ملل‌متحد قرار بگیرد.

روهراباکر: اما سازمان ملل‌متحد که در نیویورک است.
ری تکیه: بله اما همه جا دفتر دارد.
روهراباکر: شاید بتوانیم به آنها در این مکان مقر بدهیم؟

سرهنگ مورش: آقای رئیس من فکر می‌کنم که آمریکا باید آماده شود تا همه آنها را یا اکثریت آنها را تقبل کند، ولی براین باورم که خیلی از کشورهای دیگر، همان‌طور که در اروپا شاهدش هستیم یک جانبه درحال اقدام هستند و فکر می‌کنند به بهترین وجه به نفع همه تمام می‌شود. شتاب عظیمی وجود دارد و به نظرم اگر آمریکا یا سازمان ملل‌متحد نقش پیشتاز را برعهده بگیرد، تعداد زیادی از کشورها داوطلب میهمانداری خواهند شد تا اعضای اشرف را در خود پذیرا شوند.

روهراباکر: سرهنگ مارتین به‌طور قطع این نکته را تأکید کرده است که ما شهروندانی داریم از کشورهای مختلف. ما شاهدی داشتیم در بریفینگمان که قبل از این جلسه بود، یک خانم جوانی از کانادا، دکتر (مورش) شاید شما بتوانید، چند تن در اشرف هستند که شما می‌توانید بگویید چنین وصلتهایی دارند؟ چند درصد از این ۳۴۰۰نفر وصلتهایی با سایر محلها دارند؟

سرهنگ مورش: وقتی من آن‌جا بودم، برایم مهم نبود که ایا آنها سیتی‌زن هستند یا این‌که کارت سبز آمریکا یا ویزا دارند یا نه. اما تحت تأثیر تعداد افرادی قرار گرفته بودم که درکشورهای غربی تحصیل خود را به پایان رسانده بودند و شامل اروپا و آمریکا و کانادا بود و تعداد بسیار بسیار بسیار زیادی از اهالی اشرف که تحصیلکرده بودند و به زبان انگلیسی تسلط داشتند

قاضی موکیزی: من باید اشاره کنم که آقای استراون استیونسون از سوی پارلمان اروپا یک طرح اروپایی را معرفی کرد تا بتوان حفاظتی در اشرف از طریق استقرار یونامی، که واحد سازمان ملل‌متحد است، ایجاد کرد و با کمک ارتش آمریکا میسر باشد. این همزمان با (تلاش) آمریکا و سازمان ملل‌متحد است که ساکنان را در اروپا و آمریکا جابجا کنند.

روهراباکر: اجازه بدهید توجه بدهیم به این‌که در مشاهدات عینی شخصی من، افراد درگیر در این جریان تحصیلکرده در سطح عالی هستند و هم‌چنین دارای یک انگیزه قوی و شم قوی اتحاد می‌باشند. و در شرایطی که آمریکا در عراق بوده است که برمی‌گردیم به اختتامیه من در مورد منطق اولیه رفتن ما به عراق از همان ابتدا، با توجه به این‌که این واقعه به ما در مورد دولت عراق چه پیامی می‌دهد، تا زمانی که ما آن‌جا بودیم، می‌توانستیم قولهایی بدهیم و قولهایی هم به افراد اشرف دادیم.

اما باید از این مفتخر باشیم که وقتی آن‌جا در عراق بودیم، پیام‌اشتباه به ملایان نفرستادیم که ترسو هستیم و این‌که بر این باور نبودیم که تنها پاسیفیستها می‌توانند ملایان را سرنگون کنند، و تنها پاسیویسم نخواهد بود بلکه مردمی با رشادت و مردم که خواهند ایستاد و با عقاید خود، چه گروههای مذهبی و چه گروههای اجتماعی. گروههای هموطن طی انقلاب آمریکا که حکومت انگلیسی مسلط بر آمریکا را سرنگون کرد یکدست از یک طرز تفکر نبودند، برخی حتی فناتیکهای مذهبی بودند، برخی هم سکتهای مسیحی بودند که آمریکا را رهبری می‌کردند و حمایت می‌کردند و این تاریخ ما است. آنها حق خود را دارند و حاضر هستند برای این حق بجنگند. اجازه بدهید به آخرین افکارمان پایان بدهیم.

آقای کانهان: با تشکر از آقای رئیس می‌خواستم به‌طور خاص از کار و تلاش آقای رئیس روی این مسأله تشکرکنم، نقش هدایت کننده‌ و رهبری هیأت ما را در آن‌جا داشت. تقاضای پاسخ به سؤالات سختی، هم از سوی دولت مالکی و هم از سوی دولت خودمان وجود داشت در مورد این‌که چگونه به پیش برویم تا افراد را به پیشگاه عدالت بکشانیم و چگونه به پیش برویم تا این‌که برای افراد یک محل امن پیدا کنیم. از شاهدان نیز تشکر می‌کنم که نظرات تخصصی خود را برای ما در این‌جا آوردید.

روهراباکر: بسیارخوب من با این تمام می‌کنم:
یک لیست ازسؤالات خطاب به وزارت‌خارجه خواهد بود در مورد کشتار در اشرف که شامل: چه کسی چه می‌دانست، چه کسی دستور داد تا ارتش ما آن‌جا را ترک کند و… غیره من این سؤالات را ریز کرده‌ام. یک لیست رسمی سؤال از سوی این کمیته برای وزارت‌خارجه خواهد بود. و ما انتظار پاسخ خواهیم داشت و چنان‌چه ما پاسخی دریافت نکنیم، من دنبال خواهم کرد که یک استماع پیگیری داشته باشیم تا این‌که پاسخها را دریافت کنیم. در آخر هم اجازه بدهید با این افکار پایان بدهیم:
تهاجم به عراق، چیزی بود که در ابتدا من از آن حمایت کردم. من به رئیس‌جمهور بوش اعتماد کردم. این‌که او می‌دانست چه می‌کند و باید برکار مسلط باشد و بداند که چگونه کار را به سرانجام برساند. و این‌که به جد ضروری بود با لشگرهای زرهی سنگین و با این شیوه به آن کشور وارد شویم. من اشتباه کرده بودم. اشتباه کردم که اعتمادم را در قضاوت او قرار داده بودم. من برای رئیس‌جمهور آمریکا کارکردم و حدس زده بودم که او هم یک موضع مسئول مشابهی در قبال منافع ملت آمریکا دارد و هم‌چنین ارتش آمریکا. همان‌گونه که رئیس‌جمهوری که من برایش کار می‌کردم داشت (رونالدریگان). ولی این‌طور نبود. آمریکا قیمت هنگفتی احتمالاً میلیارد میلیارد دلار داد که به احتمال قوی یکی از علل اصلی سقوط ما در چنین بحران اقتصادی فعلی بوده، همراه با هزاران هزار جوانان ما که کشته شدند و دهها هزار نفر دیگر که در این جنگ ناقص العضو شدند، یا صورتشان رفت یا الآن در بدبختی و تنگنا به‌سر می‌برند، چون سرمایه‌هایشان برباد رفته است. و این قیمتی است که ما آمریکاییها پرداخته‌ایم. آمریکاییها مخالف جنگیدن برای آزادی نیستند. این شغل ماست، ما از هر نژادی، هر قومی و مذهبی گردهم آمدیم تا بتوانیم به جهان نشان بدهیم که راه بهتری هم هست اما ناسپاسی که من طی دیدارمان در عراق با آن مواجه شدم طاقت‌فرسا بود. به نظرم اعضای مجاهدین خلق ایران که من دراین‌جا در آمریکا ملاقات کردم به آزادی متعهد هستند و فارغ از این‌که سازمانشان درگذشته چه کرده آنها امروزه به آزادی و دموکراسی وفادارند. قطعاً در مورد کشتار در آن کمپ ما باید بیشتر از این احتیاط می‌کردیم که این کشتار پیش نیاید. و فکرکنم ما همه به این موضوع باور داریم.

بیایید اطمینان حاصل کنیم که دیگر هیچ‌یک از این افراد که دوستان آزادی هستند، توسط رژیم آخوندها در تهران یا دست نشاندگانش که هم‌اکنون دولت عراق را کنترل می‌کنند، کشتار نشوند.

با تشکر ازشما،
ختم جلسه اعلام می‌شود.

No comments:

Post a Comment